عرصه سوم- رضا حاج حسینی: گزارشهای اخیر درحوزه کارگری نشانگر ممنوعیت و تهدیدات جدید علیه فعالیتهای صنفی و دستگیری کنشگران دراین حوزه است. تشکلهای مستقل و منتقد، اجازه فعالیت ندارند و اگر گروهی قصد ساماندهی اعضای خود را داشته باشد، با شدیدترین برخوردها مواجه میشود. تازهترین این برخوردها، حمله به جلسه مجمع عمومی کمیته هماهنگی برای ایجاد تشکلهای کارگری است.
کارگرانی که روز جمعه، ۲۶ خرداد ماه امسال (۱۳۹۱)، به دعوت “کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری” در خانهای در کرج گرد هم آمده بودند تا جلسه مجمع عمومی این کمیته را برگزار کنند، اغلب روایت یکسان و همانندی از پایان نافرجام آن دارند. پایانی که با حمله نیروهای مسلح امنیتی رقم خورد و جلسه این گروه کارگری را ناتمام گذاشت.
درباره شکل و شمایل این حمله گزارش شده است که: “ناگهان از راهروی آپارتمان صدای هیاهو و تیراندازی میآید، همسایهها جیغ میکشند. صحبتها قطع شده و میخواهند بیرون بروند تا ببینند چه اتفاقی افتاده که ناگهان در شکسته میشود و افراد مسلح زیادی به داخل خانه هجوم میآورند. آنها فریاد میکشند: همه روی زمین بخوابید کثافتها … وگرنه شلیک میکنم.”
اینگونه برخوردها با تشکلهای کارگری و غیر کارگری در ایران تازگی ندارد اما بهنظر میرسد که در شرایط فعلی، برخوردهای قهرآمیز و امنیتی، شدت بیشتری پیدا کردهاند. “صدیق اسماعیلی“، عضو اتحادیه بینالمللی حمایت از کارگران ایران، در اینباره در گفتوگویی به “رادیو زمانه” میگوید: “این دستگیریها در ادامه اقدامهای سرکوبگرانه جمهوری اسلامی است. وضعیت معیشتی و اقتصادی کارگران و اقشار زحمتکش جامعه روزبهروز بدتر میشود. حمله به سفره خالی کارگران شدت پیدا کرده است. بیکاری بیداد میکند و کارگران از ابتداییترین امکانات محرومند. هر زمان که چهار نفر کارگر دور هم جمع شوند و بخواهند در رابطه با وضعیت معیشتی و فقر و فلاکتی که دامنگیر جامعه شده صحبت کنند، فورا با نیروهای سرکوب روبهرو میشوند. نیروهای امنیتی، کارگران و فعالان کارگری را شکار میکنند و برایشان احکام زندان و شلاق صادر میکنند و مانع از بیان خواست و مطالباتشان میشوند.”
وضعیت قرمز برای کارگران
اوضاع امروز ایران بهگونهای است که کارگران هم مانند دیگر اقشار جامعه، از ابتداییترین حقوق خود که امکان تشکیل آزادانه نهادهای صنفی است، محروم هستند. در شرایطی که فعالیتهای قانونی و علنی کارگران با تهدید و ارعاب، ضرب و جرح و بازداشت روبهرو میشود، اگر بنا باشد چنین فعالیتهایی بهصورت زیرزمینی ادامه پیدا کنند، احتمالا با شدت بیشتری سرکوب خواهند شد.
در همین مورد اخیر نیز به گزارش سایت کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، در بازجوییهایی که از اعضای این کمیته در زندان انجام شده، چنین عنوان شده است که “اگر شماها واقعا از حقوق کارگران دفاع میکنید پس چرا به صورتی مخفی و زیرزمینی مجمع و جلسات خود را برگزار می کنید!”
کمیته هماهنگی اما در دفاع از عملکرد خود، توضیحاتی در مورد تلاشهای انجام شده برای تهیه مکان، پیش از برگزاری مجمع عمومی ارائه کرده است: “از آنجا که کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری عقیده دارد که تمامی امکانات موجود در جامعه و از جمله سالنهای همایش و تجمع و همچنین تمامی امکانات رفاهی جامعه به دست کارگران و از محل نپرداختن دستمزد واقعی آنان ساخته شده است، در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۳۹۰، نامهای به اداره تشکلهای کارگری و کارفرمایی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی فرستاد و درخواست کرد تا محلی برای برگزاری مجمع عمومی سالانه در اختیارش قرار بگیرد. این نامه در تاریخ۱۷ اسفندماه ۱۳۹۰ در اداره مذکور شماره شد و جواب به صورت شفاهی عنوان شد که: “خیر! هیچ مکانی به شما تعلق نمیگیرد ….”
بر این اساس میتوان نتیجه گرفت که حاکمیت از همراهی با فعالیتهای رسمی و قانونی کارگران طفره میرود و تلاش میکند برنامههای رسمی و علنی را به فعالیتهای غیررسمی و غیرعلنی تبدیل کند تا بعد به همین بهانه مانع از ادامهی آنها شود و سرکوبشان کند. این در حالیست که همه فعالیتهای کمیته هماهنگی، از زمان اعلام موجودیتش علنی بوده و هر زمان که مجمع عمومی برگزار کرده، گزارش آن را در سایت خود بازتاب داده است.
براساس قانون، نیروهای امنیتی و انتظامی موظفند از فعالیتهای صنفی حمایت و حفاظت کنند اما در حال حاضر نه تنها این کار انجام نمیشود، بلکه به شکلی وحشیانه به این تشکلها حمله میشود و افراد را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.البته به نظر میرسد نگرانی از رادیکال شدن فعالیتهای مختلف مدنی از جمله فعالیتهای کارگری، یکی دیگر از دلایل این نوع برخوردها باشد.
اسماعیلی در اینباره میگوید: “شرایط سیاسی فعلی در ایران طیف وسیعی از نیروی کار و کارگران را به میدان مبارزه کشانده است و همین، کارگران را به پیش گرفتن روشهای رادیکالتر سوق میدهد و این شرایط، رژیم را به شدت نگران کرده است. در کنار این حرکات، مبارزههای تودهای جاری، اعتراضها و اعتصابهای کارگری نیز مدام در جریان است. این وضعیت رژیم را به هراس انداخته است. آنها با حمله به کارگران و فعالان کارگری میخواهند مانع اقدامات و حرکتهای اعتراضی شوند.”
بازداشتیهای بلاتکلیف
پس از گذشت بیش از ۱۰ روز از بازداشت اعضای شرکتکننده در مجمع عمومی سالانه کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، تا زمان انتشار این گزارش، هنوز نه نفر از بازداشتشدگان، در بازداشت به سر میبرند.
به گزارش کمیته هماهنگی، مراجع قضایی پاسخ روشنی درباره وضعیت آنان به خانوادههایشان ندادهاند و این در حالیست که شش نفر از آنان به نیروهای امنیتی رشت تحویل داده شدهاند.
بنا به گفته منابع مطلع، این شش نفر در تماس تلفنی با خانواده های خود گفتهاند که در بازداشت اداره اطلاعات رشت هستند.در میان این بازداشتیها، “مسعود سلیمپور” و “فرامرز فطرتنژاد“سابقهی بیماری حاد دارند.
همچنین سرنوشت “جلیل محمدی“، “ریحانه انصاری” و “علیرضا عسگری” که در کرج نگهداری میشوند هم نامعلوم است.در این مدت عسگری و انصاری با خانوادههای خود تماس گرفتهاند اما محمدی تاکنون تماسی با خانواده خود نداشته است.
بر اساس گزارش کمیته هماهنگی، خواهر جلیل محمدی که همراه دیگر اعضای خانواده او برای پیگیری پروندهاش به دادگاه مراجعه کرده، با توهین، تحقیر و بیحرمتی ماموران روبهرو شده است.
اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری در بیانیهای ضمن محکوم کردن برخورد توهینآمیز با خانواده جلیل محمدی، ادامه بازداشت نه نفر از اعضای خود را غیرقانونی دانسته و خواهان آزادی سریع و بیقید و شرط آنان شدهاند. این کمیته همچنین از تمامی تشکلها، نهادهای کارگری و … خواسته است که به ادامه این بازداشتها اعتراض کنند و خواستار آزادی این زندانیان شوند.
دامنه حمایت
در پاسخ به درخواست کمیته هماهنگی برای اعتراض به ادامه بازداشت فعالان کارگری در ایران، چندین تشکل کارگری داخلی و خارجی، از جمله “اتحاد بینالمللی در حمایت از کارگران در ایران“، “اتحادیه آزاد کارگران ایران“، “انجمن صنفی کارگران برق و فلزکار کرمانشاه“، “جمعی از فعالان کارگری سنندج و کامیاران“،“همبستگی با جنبش طبقاتی کارگریـ پاریس” و چند سندیکای فرانسوی از جمله“ث.اف.د.ت“، “ث.ژ.ت“، “اف.اس.یو“، “سولیدر” (همبستگی) و “اونسا“، با انتشار بیانیههایی، حمله به جلسه مجمع عمومی کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری و بازداشت اعضای این کمیته را محکوم کردهاند.
در بخشی از بیانیه سندیکاهای فرانسوی آمده است: “ما خواهان آزادی بیقید و شرط تمام کارگران و همچنین آزادی دیگر فعالان جنبشهای اجتماعی مانند رضا شهابی هستیم که از دو سال پیش در زندان بهسر میبرد و به شش سال زندان محکوم شده است.
سازمانهای اتحادیهای فرانسوی از خواست کارگران ایران برای برپایی تشکیلات مستقل خود حمایت کرده، به شهامت آنان درود میفرستند و از مقامات ایرانی میخواهند که به حقوق کارگران احترام بگذارند.
ما یکبار دیگر به کارگران ایرانی درگیر در نبرد اطمینان میدهیم که بخش سازمانیافته کارگران فرانسه، از جمله سندیکاهای امضاکننده این اعلامیه، با آنان همبستگی دارند.”
پشتیبانی با یک امضا
برای حمایت از اعضای بازداشتشده کمیته هماهنگی، در سایت این کمیته، یک کمپین به راه افتاده است. این کارزار مدنی که با کلمه پتییشن مشخص شده، این فرصت را برای کنشگران مدنی فراهم کرده تا با امضای خود از فعالان کارگری بازداشتشده حمایت کنند و اعتراضشان را به گوش حاکمیت برسانند. کمیته هماهنگی از بازدیدکنندگان صفحه خود خواسته است که “لطفا پتیشن زیر را در حمایت از کارگران زندانی عضو کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری، امضا نمایید.”
سرکوب تشکلهای کارگری و فشار بر فعالان این تشکلها در شرایطی صورت میگیرد که ایران عضو سازمان جهانی کار است و بر اساس موافقتنامههای این سازمان، ایجاد تشکلهای کارگری و آزادی در این مورد ضروری است. جمهوری اسلامی اما با بیتوجهی به موافقتنامههایی که امضا کرده است، اجازه نمیدهد کارگران تشکلهای مستقل تشکیل بدهند.
با وجود این، به باور فعالان مدنی و کارگری، تنها راه برونرفت از وضعیت فلاکتبار اقتصادی و معیشتی در وضعیت فعلی، ایجاد تشکلهای خودساخته، با اراده و توان خود کارگران است تا با اتکا به این تشکلها، حق و حقوق ابتدایی کارگران تامین شود. کاری که انجام آن با توجه به رویکرد حاکمیت به فعالیتهای مدنی، آسان بهنظر نمیرسد.