عرصه سوم- جنبش فمینیستی زنان ایرانی در دو دهه اخیر برای رفع هرگونه تبعیض از زنان و هم احیای دموکراسی درکشور حامی و زمینهساز رشد جنبش های دیگر اجتماعی بوده است. فعالان حوزه زنان با ارائه گفتمان های برابری خواهانه، سازمان دهی کارزارهای متعدد و فعالیت درعرصه ملی و بینالمللی توانستند مباحث مربوط به حقوق زنان را دردستور کار فعالان جامعه مدنی و حقوق بشری قرار بدهند. آنها با انتشار حجم وسیعی از مطالعات فمینیستی درزمینه معضلات فرهنگ پدرسالارانه، پیشتازآگاهی رسانی و افشاگری درباره قوانین تبعیض آلود و فقدان برابری جنسیتی درایران بوده اند.
متأسفانه مقامات جمهوری اسلامی نه تنها از تلاشهای صلح آمیز فعالان زنان با تشویق و جایزه استقبال نکرده اند،بلکه با اعمال محدودیتهای غیرقانونی، کارشکنی، دستگیری و زندان آنان را از تمام حقوق مدنی و اجتماعی خود هم محروم ساخته اند. اما حقانیت و فریاد عدالت خواهی زنان ما همواره در جامعه جهانی انعکاس یافته، درسالهای اخیر شاهدیم که اعتبار و نقش مهم جنبش زنان ما درروند دموکراسی خواهی در عرصه بینالمللی به رسمیت شناخته شده است. و بسیاری از فعالان حوزه زنان مهمترین جوایز بینالمللی را برای تلاشهای شبانه روزی شان ازآن خود کرده اند.
اختصاص یافتن جایزه معتبر آندره ساخاروف از طرف پارلمان اروپا به نسرین ستوده ( مشترکا با جعفر پناهی کارگردان سینما) در شرایطی صورت میگیرد که نسرین ستوده فعال حوزه زنان و حقوق بشر به جرم دفاع از موکلانش زندانی است و حتی از حق ملاقات حضوری فرزندان خردسالش هم محروم شده است. اکنون خانم ستوده دراعتراض به این شرایط غیرانسانی برای دومین باراعتصاب غذا کرده و در حال حاضر جان او درخطر است. در روزهای اخیر بسیاری از فعالان حوزه مدنی و سازمان های حقوق بشری نسبت به ادامه این وضعیت اعتراض کرده و خواهان رسیدگی مقامات قوه قضاییه به این مسأله بوده اند. ازجمله سایت فمینیستی زن و مرد با به راه اتداختن کمپین نامه نویسی به نسرین ستوده خواهان حمایت از نسرین و اعتراض مردم به وضعیت وخیم و نگران کننده اش شده است.
جمع کثیری از فعالان جنبش زنان و مادران کمپین یک میلیون امضا هم در اعتراض به وضعیت نسرین ستوده نامهای را به دفتر دادستان کل تهران تحویل داده اند.
بنیاد عرصه سوم ضمن پشتیبانی از این اقدام خواهان رسیدگی فوری به وضعیت خانم ستوده و حفظ جان اوست و از تمام آزادی خواهان میخواهد که برای رهایی نسرین ستوده و همه دگراندیشان زندانی تلاش کنند.
به گزارش سایت تغییر برای برابری، فعالین جنبش زنان و حامیان ضمن ابراز نگرانی از وضعیت نسرین ستوده، از قوهی قضائیه درخواست کردهاند که به خواستههای او ترتیب اثر دهد.
متن این نامه به شرح زیر است:
نامه سرگشاده فعالان حقوق زنان به دادستان تهران: دستگاه قضایی را مسئول پیامدهای اعتصاب غذای نسرین ستوده می دانیم
دادستان محترم استان تهران
جناب آقای جعفری دولت آبادی
با سلام
همان طور که مستحضر هستید، نسرین ستوده، وکیل پایه یک دادگستری، مدافع حقوق بشر و فعال حقوق زنان، که در پی صدور حکمی سیاسی و ناعادلانه به ۶ سال زندان محکوم شده بود، از تاریخ ۱۳ شهریور ۱۳۸۹ در زندان اوین بسر می برد. خانم ستوده از روز چهارشنبه ۲۶ مهر ماه ۱۳۹۱ برای دومین بار دست به اعتصاب غذا زده است. او بار نخست نیزبه مدت ۲۸ روز در مهرماه ۱۳۸۹ و در اعتراض به فشارهای وارده به خود و خانوادهاش به اعتصاب غذا اقدام کرده بود.
نسرین ستوده با گذشت بیش از دو سال از زمان بازداشت تاکنون اجازه مرخصی نداشته و اکنون بیش از سه ماه است که از ملاقات حضوری با خانواده ی خود نیز محروم بوده است. این در حالیست که دسترسی به ملاقات حضوری به ویژه برای زندانیانی که دارای فرزندان خردسال هستند، از ابتدایی ترین حقوق آنها به حساب میآید.
فارغ از ناعادلانه بودن رای صادره علیه نسرین ستوده، حقوق وی به عنوان یک زندانی نیزمدام نقض شده است.از حق دسترسی به تلفن گرفته تا محدودیت برای ملاقات فرزندان و حتی صدور قرارممنوعیت خروج از کشور برای دختر ۱۲ سالهاش، تلاش شده تا وی و اعضای خانوادهاش بارها تحت فشارهای روحی و روانی بسیار قرار بگیرند. لذا انتظار می رود کسانی که تمام قد از آرای صادره علیه فعالین سیاسی و حقوق بشری مانند نسرین ستوده حمایت کرده و آن را در چارچوب مقررات و قوانین کشور می دانند، در زمان اجرای حکم نیز حقوق او را به عنوان یک زندانی به رسمیت بشناسند و وی را ازحداقل حقوق قانونی یک زندانی محروم نکنند. تمام زندانیان حق دارند از حقوقی اولیه مانند حق مرخصی و ملاقات حضوری با خانواده برخوردار باشند و پرسش اینجاست که چرا دستگاه قضایی با وجود نقض آشکار این حق در مورد زندانیان، نسبت به این موضوع سکوت اختیارکرده است؟
جناب آقای دولت آبادی، نسرین ستوده در دو سال گذشته دو بار ناگزیر به اعتصاب غذا متوسل شده است. بدون شک اعتصاب غذا نه انتخاب اول هر زندانی برای بیان مطالباتش که آخرین ابزار او برای رساندن صدای اعتراضی است که شنیده نمی شود. اقدامی دشوار که زندانی را وا می دارد تا جانش را بستر اعتراض اش قرار دهد و تبعات جسمانی و لطمات جبران ناپذیر آن را بپذیرد. هدی صابر یکی از زندانیان سیاسی نمونهی بارزی بود که سال گذشته جان بر سر آن گذاشت.
ما به عنوان جمعی از فعالان جنبش زنان ایران که خود را همراه و هم رای نسرین ستوده میدانیم ضمن ابراز نگرانی از وضعیت نسرین ستوده، دستگاه قضایی را مسئول پیامدهای احتمالی اعتصاب غذای وی قلمداد میکنیم. و از شما نیز به عنوان دادستان کل استان تهران تقاضا داریم تا با تامین حقوق زندانیان و اهمیت به درخواست آنان دامنه نابرابری و بیعدالتی را کاهش دهید. بروز هرگونه لطمات جبران ناپذیر متوجه شما نیز خواهد بود.