بخش سوم
برگردان: نعیمه دوستدار
در دوران معاصر، جنبشهای مردمی مسالمتآمیزکه بدون به کارگیری روشهای قهرآمیز و خشونت برای دگرگونی جامعه و سیاست تلاش میکنند، بخش عمده، پرطرفدار و مشهور جنبشهای اجتماعی را تشکیل میدهند. برای موفقیت مبارزات صلحآمیز، داشتن چهارچوب مشخص و دستورالعملهای راه گشا درمراحل مختلف برای مردم و کنشگران اجتماعی ضروری به نظر میرسد. درمجموعهای که به تدریج منتشر خواهند شد، با روشهای موثرو کارآمدتر مبارزه، بدون به کار گرفتن خشونت آشنا خواهید شد.
نزدیک شدن به هم، کم کردن تفاوتها
در ادامه راهنمای مبارزه خشونت پرهیز، این بار به گروه ها پرداختهایم. اینکه یک فعال اجتماعی چگونه باید خود را برای پیوستن به گروه آماده کند و چگونه باید تفاوتها را درنگرش و نحوه فعالیت افراد دریک گروه به رسمیت شناخت. به این معنا، این بخش برای گروه ها نوشته شده است؛ برای جمع هایی که برای یک هدف مشترک گرد هم آمدهاند یا شبکه هایی که برمبنای یک رابطه دوستانه یا اشتراک دردیدگاهی که نسبت به دنیا دارند، شکل گرفتهاند. شاید هم برای گروههایی که تنها برای یک مناسبت خاص تشکیل شدهاند. به خاطرداشته باشید؛ زمانی هم که فردی به تنهایی برای حل معضلی اجتماعی فعالیت می کند ، به حمایت یک گروه نیاز دارد.
گروههای قوی که اعضای آن کنارهم میمانند، با هم خوب کار میکنند و یکدیگر را تقویت میکنند، به جنبشها استحکام و قدرت میبخشند. به طور کلی یک جمع به شکلهای مختلفی تشکیل میشوند. گروههایی که مفیدتر و موثرترند، معمولا ویژگیهای مشخصی دارند و نشانههایی از خلاقیت در آنها دیده میشود و داشتن برخی ویژگیها آنها را شکوفا میکند. این موضوع ناشی از ترکیب خاصی است که در درون یک گروه شکل میگیرد و با تعادلی که گروه در میان تمایلات مختلف و استعدادهای گوناگون اعضایش ایجاد میکند بهدست میآید. در این بخش، به چشماندازهایی میپردازیم که شما ممکن است به عنوان عضوی از یک جمع به آنها فکر کنید. برخی از این چشماندازها داخل گروه مورد بحث قرار میگیرند و دربارهشان تصمیمگیری میشود و برخی به مرور به تکامل میرسند.
تقویت گروه
اولین نکته این است که باید دید افراد چقدر به عملکرد و روشهای گروه اهمیت میدهند. خود این مساله به تنهایی منشا چالشهای بیپایان است. به همین دلیل باید درجمع بین کسانی که ناشکیبا هستند، حوصله بحث ندارند و میخواهند سریع دست به عمل بزنند و کسانی که میخواهند کارها با نظم بیشتری انجام و هدفها کاملا مشخص شوند، تعادل به وجود بیاید. این گروه دوم همیشه باید برای مطرح کردن یک موضوع در میان عموم، از قبل کاملا آماده شده باشند و آنچه را که این جمع میخواهد به آن برسد و روشهای انجام آن عمل اجتماعی را از قبل کاملا بررسی کرده باشند. این دسته از افراد باید بدانند که گروه چطور برنامههایش را تنظیم میکند.
به این ترتیب، یک گروه با برنامه کار مشخص باید برای پیدا کردن راه خود، تمام تلاشش را بکند و مسیرش را درمیان افرادی که آن را به سمت خودشان میکشند پیدا کند. اگر گروه انرژی زیاد و شور و شوق داشته باشد، گروههای زیرمجموعه آن هم ممکن است نقشهای ویژهای را بهعهده بگیرند. اگر این جمع از کسانی تشکیل شده که فلسفه سیاسی یا رفتار سیاسی متناقضی دارند، این موضوع را باید در نظر بگیرید.
چه گروه بزرگ و باز باشد چه محدود و کوچک، شما همیشه به آدمهای تازه نیاز دارید و همه باید احساس کنند میتوانند به گسترش این جمع کمک کنند. این موضوع، اختلاف فرهنگی درون گروه و رفتارهای تبعیضآمیز مرتبط با طبقه اجتماعی، نژاد و جنسیت را کم میکند و به گروه قدرت میبخشد. هرچند برخورد با این مسائل، خود میتواند باعث ایجاد تنش شود، اما برخورد نکردن با آنها، حتی نتیجه بدتری خواهد داشت. در این باره بعدها مثالهای بیشتری خواهیم زد.
به طور کلی، خوب است که درگروه برای کنار هم نگه داشتن اعضا برنامهریزی کنید. مثلا میتوانید علاوه بر برگزاری جلسههای معمول، نشستهای دیگری هم برپا کنید تا در آنها، درباره موضوعات متفاوت دیگری گفتوگو شود. این نشستها میتوانند برای تمرکز بر موضوعاتی مانند شیوه به اشتراک گذاشتن مهارتها، توسعه کمپینها یا حتی به شکلی جزییتر، برای بررسی مسائل یک کمپین خاص برگزار شوند. این نشستها بیشتر از فعالیتهایی مانند تبلیغات خیابانی و نصب بنر و پرچم و … موثرند و عملکرد گروه را بهبود میبخشند.
کشف تفاوتها
گروهی که شیوه مبارزه بدون خشونت را انتخاب کرده است، از بسیاری جنبهها، از توجه به موضوعات مربوط به مفهوم خشونت پرهیز (شامل شیوههای مبارزه بدون خشونت و نتایج آن، ارزشها، رفتارها و هدفهایش) سود میبرد. هرموضوعی که اعضای گروه آن را مهم احساس میکنند، باید با توجه به تفاوتهای افراد حل شود؛ با این هدف که در گروه درک و دیدگاه مشترک ایجاد کند. هرچه اعضا همدیگر را بهتر درک کنند، بهتر میتوانند برای هدف مشترک گروه تلاش کنند.
مثلا موضوع مبارزه بدون خشونت را در نظر بگیرید. اعتقاد به مبارزه ضدخشونت میتواند عامل اتحاد یک گروه باشد. اما دراین زمینه هم همیشه اختلافهایی وجود دارد؛ به خصوص میان کسانی که این روش را برای رسیدن به اهداف خاص و مشخصی انتخاب کردهاند و همینطور میان آنهایی که هدفشان از انتخاب این روش، تنها اعتقاد به یک فلسفه ذهنی است. ما معتقدیم در مورد برخی موضوعات، باید اصول کلی تعیین شود اما حتی گروههایی که به مبارزه بدون خشونت تعهد کامل دارند، ممکن است درباره برخی جنبههای مثبت یا منفی آن تعصب داشته باشند. همانقدر که بحث سازنده درباره این مساله میتواند مهیج و الهامبخش باشد، مباحثه غلط تنش و ناامیدی را در گروه تشدید میکند.
یک راه مطمئن برای کشف تفاوتها، ارزیابی ارزشهای گروه است. به این شکل که میتوانید مجموعهای از سوالات را مطرح کنید تا ببینید رفتارها و برخوردهای مختلف نسبت به آن چگونه است. این سوالها با اعضای گروه مطرح میشوند و افراد باید به این سوالها در دو محور پاسخ دهند: یکی اینکه به نظرشان آن موضوع خشونتآمیز هست یا نه، دیگر اینکه به این سوال پاسخ دهند:«آیا من خودم آن را انجام میدهم یا نمیدهم؟» بعدها، میتوان سوال را این گونه تغییر داد که «آیا من میخواهم عضو گروهی باشم که این کار را انجام میدهد یا نه؟»
سوالی مثل این که «گروه میخواهد به چه چیزی برسد»،ممکن است یک جواب ساده داشته باشد، اما هرکدام از اعضای جمع ممکن است خودشان هدفهای دیگری هم داشته باشند. یادتان باشد فکرها و احساسات مختلفی میتوانند باعث شوند کسی به یک گروه بپیوندد. بنابراین، این تمرینهای ساده این فرصت را به افراد میدهند تا آن چه را در ذهن دارند به زبان بیاورند.
در مجموع، نمیتوان چشم اندازهایی را که افراد به خاطر آن وارد یک عمل اجتماعی شدهاند، تماما کشف کرد. تنها نقطه مشترک آنها این است که خواهان تغییر شرایط هستند. ینابراین نظرات و انتظارات همه یکسان و یک شکل نخواهند بود، بلکه باید تفاوت آدمها را در نگاه به مسائل بفهمیم. مثلا، اگر گروه شما میخواهد عملی خطرناک انجام دهد، شما باید برای آماده شدن جمع برای اجرای آن وقت بگذارید. و برخوردهای مختلفی را که هر کدام از اعضا نسبت به این عمل دارند درک کنید. تا بعد بتوانید تصمیم بگیرید که چگونه باید با آن مسئله برخورد کنید.
اینکه تا چه حد مفهوم عملی را که میخواهید اجرا کنید بتوانید بفهمید، درانتخاب روشی که برمیگزینید، اثر دارد. مفسران، متعارف یا غیرمتعارف بودن یک عمل را تشخیص میدهند. البته درنظر بگیرید که شرایط، ممکن است همه این مفاهیم را تغییر دهد. در جامعههای بسته، تنها گفتن «ناگفتنی»ها یا «شکستن سکوت» میتواند اثرات عظیم، انفجاری داشته باشد. اما در جوامع دیگر، اقداماتی مانند نافرمانی مدنی یا اعتصاب ممکن است، موضوعاتی عادی به حساب بیایند. به این دلیل که بیتفاوتها آن عمل را نادیده میگیرند، و یا مشارکتکنندگان هم به گونهای متعارف با آن درگیرند. برخی تئوریهای جنبشهای اجتماعی میگویند که عملهای اجتماعی خطا یا غلط، گاه مفیدتر از عملهای اجتماعی متعارف و غیر متعارفاند، چون اثرات مختلف و متنوع آن عمل اجتماعی را در شرایط مختلف به رسمیت میشناسند. بنابراین تفاوتهای موجود در درون گروه شما (مثلا در برخورد یا دست زدن به اقدامات غیرقانونی) ممکن است ناشی از تحلیلهای متفاوت درباره مفهوم عمل اجتماعی مورد نظر باشند.
چه میخواهید؟
به عنوان یک کنشگر اجتماعی، باید فکر کنید و ببینید از یک گروه چه انتظاری دارید. گروهی میخواهید که بتواند عده زیادی از مردم را به خود جلب کند؟ یا جمعی را ترجیح میدهید که اعضایش نگرشها و باورهای خود را به اشتراک بگذراند و از آن ها بیانیههای قدرتمند بسازند؟ اصلا آیا راهی برای ترکیب این دو وجود دارد؟ به عنوان مثال، آیا میتوانید عضو یک گروه قومی باشید که مفهوم مبارزه بدون خشونت را در یک کمپین گسترده و فراگیر دنبال میکند؟
توجه کنید! تا زمانی که گروه دست به عمل نزند، شما نخواهید فهمید که تا چه حد میتوانید اثرگذار باشید. گروهها معمولا تا زمانی که وارد عرصه عمومی نشدهاند، امکانات و قابلیتهایشان را نشان نمیدهند. به عنوان مثال، تنها 14زن درتظاهرات «لاس مدرس دلا پلازا دی مایو»ی بوئنوس آیرس شرکت کردند. آنها زمینه ساز تغییرات بزرگی درجامعه آرژانتین شدند. بسیاری ازجنبشهای دیگر، وقتی شروع به کار کردند از این هم کوچکتر بودند. اما برخی از مبارزات کوچک و ساده، اثرات بزرگی برجا گذاشتهاند.
یک گروه معتقد به مبارزه بدون خشونت، باید از مجموعه اقدامات خود آگاه باشد، حسی قوی نسبت به هدفش داشته باشد و قدرت تحلیل شرایطی را که در آن قرار دارد، داشته باشد. این راهنما در ادامه، اقدامات لازم در راه آماده شدن برای یک عمل اجتماعی، ایجاد یک کمپین و شیوه ارزیابی آنچه انجام دادهاید را در اختیارتان میگذارد.
منبع:
Titel : Handbook for non violent campaigns
Autors: Howard Clark, Javier Gárate, Joanne Sheehan, Dorie Wilsnack. 2009