عرصه سوم- محمدرضا سرداری: نسرین ستوده وکیل زن ایرانی و فعال مدنی شناخته شده در جهان، امسال 8 مارس را در خارج از زندان جشن گرفت.
چندی پیش با وی صحبتی دوستانه و صمیمانه داشتم تا یاد دورانی را که با او و خانواده اش سپری کرده بودم تجدید شود. انتظارم این بود که کمتر وارد موضوعات اجتماعی شوم .
از این دید که دیدن نیمای خندان در کنار مادرش پایدار بماند و به سهم کوچک خودم، تماس های اجتماعی بار دیگر خللی در این رابطه ایجاد نکند.
اما چنین تصوری در نسرین ستوده هرگز وجود نداشت. برای او چنین ملاحظاتی بی معنی است. حضورش در مراسم روز جهانی زن در تهران و همچنین تجمع دروایش گنابادی نیز مهر باطلی بر چنین تخیلاتی بود.
این گونه شد که از او خواستم تا به گفت و گویی بنشینیم و او در حال و هوای 8 مارس از ایده آل های خویش برای ما بگوید و او این گونه آغاز کرد: “8 مارس سالهاست برای ما مفهوم ویژه ای دارد. در سه سال گذشته 8 مارس را در کنار دوستانم در داخل زندان جشن گرفتیم و امسال این روز را در میان دوستان بیرون از زندان جشن می گیریم تا بار دیگر نگاهی به گذشته، حال و آینده ای که هنوز پیش روی ماست داشته باشیم.”
خانم ستوده، جامعه ایده آل شما چیست؟
گاه از من می پرسند جامعه ی ایده آل تو چیست؟ این سوالی است که هرکسی که فعالیتی دارد بارها و بارها از خود می پرسد. جامعه ی ایده آل من جامعه ای است که در آن به جای زور بازو و قدرت نظامی و سیستم ترسناک دولتی، خرد ورزی، عشق ومحبت و سادگی و صمیمیت جاری باشد.
جامعه ای که در آن البته حقوق زن ها رعایت شود، اما همچنین حقوق اقلیت های دینی، کودکان، اقلیت های قومی و همه ی انسانها رعایت شود. زیرا تنها در این صورت است که می توانیم با آسودگی خیال در کنار هم زندگی کنیم.
رویای شما در واقع چیست؟
رویای من برابری انسان ها فارغ از جنس، رنگ نژاد و هر عامل دیگری است.. برابری اتفاقی نیست که یک شبه بیافتد . به تلاش مداوم نیاز دارد . زنی که درگیر چنین تلاشی است قطعا زندگی متفاوتی دارد ولی نه الزاما بدتر از دیگران. بچه ها در طول زندگی با چنین مادرانی به تفاوت زندگی خود با دیگران پی می برند اما در گام های بعدی نیز متوجه می شوند که به چه دلیل برخی دشواری ها را تحمل می کنند.
دنبال کردن این ایده آل ها از نظر خود تون چه تاثیری بر زندگی خانوادگی شما ، بویژه مهراوه و نیما داشته؟
می دانید که سه سال ونیم پیش به اتهامات سیاسی روانه ی زندان شدم. در آن زمان دو کودکم خرد سال بودند. اما با مدیریت خوبی که از سوی همسرم به عمل آمد، بچه ها به خوبی با 3 سال نبود من کنار آمدند. این مدیریت همسرم و تلاش بی وقفه ی او برای تربیت بچه ها به دلیل پای بندی او به برابری خواهی بوده است که همواره در طول زندگی نیز نشان داده است.
من در طی 3 سال غیبت خودم از خانواده تغییراتی را در بچه ها دیدم که طبیعی بود. آن ها در سن رشد بودند .دخترم که در زمان بازداشتم 11 ساله بود، حالا در سن 14 سالگی، می داند مادرش به چه دلیل 3 سال از او دور بوده است . من ناگهان با دختر نوجوانی مواجه شده ام که برای تصمیم هایش دلایل منطقی دارد و پسرم که در زمان بازداشتم اساسا متوجه مفهوم حبس و زندان نبود و حالا 6 ساله شده است. ذهن کودکانه ی او پشت سرهم با مفاهیم زندان، جرم ،دزدی و جرم سیاسی و اشتباه پلیس !! و غیره آشنا شده است.
او کودکی اش را گم کرده است . اغلب می پرسد من کی بزرگ شدم؟ من یک دفعه بزرگ شدم و مرا از زندان به یاد می آورد.
خاطرم هست شما پیش از آنکه به وکالت بپردازید، فعال حقوق کودک بودید. تاسیس انجمن حمایت از جقوق کودکان نخستین گامی بود که برای حمایت از حقوق کودکان برداشته شد و شما یکی از موسسان آن بودید. ولی بنظرم از حق فرزندان خود برای رسیدن به این ایده آل ها هزینه کردید. چرا؟
ذکر این حکایات البته ناراحت کننده است.اما بگذارید تجربه ای را با شما در میان بگذارم و به شما بگویم برای هر ایده آلی باید هزینه ای پرداخت . این هزینه ی ناخواسته ای است که پرداخت می شود. هزینه ای که اگر شما بگویید از بچه ها پرداخت می شود قطعا با شما موافق ام واگر بگویید حق نداریم از بچه ها هزینه کنیم باز هم با شما موافق ام.
آیا اینجا نقطه ی تلاقی حق انسانی مادر با حق کودکش است؟ ما در روز جهانی زن حق داریم از مشکلاتی سخن بگوییم که با آن ها روبروییم. اگر مادری برای تحقق حقوق کودکان تلاش می کند قطعا برای دفاع از حق کودک خود نیز کوشش می نماید و اگر در این راه دچار سختی شود کل خانواده نا ملایمات را تجربه می کند. چه باید کرد ؟ آیا باید به دلیل سختی های راه از آرمان هایمان چشم پوشی کنیم؟ قطعا نه.
همان طور که ما برای توانمند سازی کودکان مان و آموزش آنان سختی مدرسه رفتن را به آنان و خودمان تحمیل می کنیم، پس برای تحقق برخی آرمان ها نیز سختی هایی را بر خود هموار می کنیم تا کودکان مان نیز بیاموزند که باید برای به دست آوردن چیزهای با ارزش هزینه پرداخت.
هزینه ای که ما به سهم خود برای تحقق عدالت و برابری پرداختیم “دوری” و” دلتنگی” بود . همین . این هزینه در مقابل آرمانی که ما برای تحقق اش تلاش می کنیم چیز زیادی نیست!
و آینده را چگونه می بینید و چه خواهید کرد؟
من آرمانم برای برابری و عدالت پابرجاست و برآنم از طریق وکالت، تا زمانی که پروانه ام پا برجاست تلاش کنم. و هر گاه آن را از من بستانند با استفاده از همه ی حقوق انسانی ام در این راه گام برمی دارم و البته به آینده امیدوار و خوش بین ام . بی شک برابری محقق می شود چون بدون آن زندگی از “عشق” و “صلح” تهی می شود و زندگی خالی از “عشق” و “صلح” دوام نمی یابد.
نظرات وارده لزوما دیدگاه عرصه سوم نیست.