عرصه سوم یکی از وظایف خود را منعکس کردن فعالیتهای مدنی و صلح آمیز فعالان اجتماعی درایران و هم در کشورهای دیگر می داند. به این منظور این بار به سراغ بنیاد برومند از نهاد های مدافع حقوق بشر رفتیم تا با یکی از موسسان آن به گفتگو بنشینیم. در این مصاحبه اختصاصی نیلوفر رستمی پای صحبت لادن برومند مدیر این بنیاد نشسته و با او مصاحبهای کرده است که در اینجا می خوانید.
نیلوفر رستمی
بنیاد برومند از سال 1380 به منظور اطلاع رسانی و حمایت از حقوق بشر درایران به جمع آوری اسناد مربوط به موارد نقض حقوق بشر و مجازات اعدام در ایران پرداخته تا با جلب توجه افکارعمومی بتواند در متوقف کردن مجازات اعدام مؤثر باشد. این بنیاد اکنون با سازمان های مهمی مانند “سازمان عفو بین الملل” و “دیده بان حقوق بشر” همکاری می کند.
بنیاد برومند به یاد عبدالرحمن برومند وکیل دادگستری، فعال سیاسی و از اعضای قدیمی جبهه ملی و به دست دختران او لادن و رؤیا برومند تاسیس شده است. پدر آنها به خاطر فعالیت سیاسی و همکاری با دکتر شاهپور بختیار آخرین نخست وزیر ایران قبل از انقلاب بهمن،درسال 1370 توسط ماموران جمهوری اسلامی درپاریس ترور شد.
رؤیا و لادن برومند هردو پژوهشگر و متخصص تاریخ هستند. آنها در سال 2009 به پاس فعالیتهای حقوق بشری خود به همراه شادی صدر حقوق دادن و کنشگر حقوق زنان جایزه معروف لخ والسا را دریافت کردند.
لادن برومند، هم چنین نویسنده کتاب “نبرد اصول” تحلیلی از علل تنش بین حقوق بشر و اصل حاکمیت مطلق ملت در مباحثات مجالس مقننه فرانسه در دوران انقلاب کبیر فرانسه است.
او در این گفتگو درباره نحوه عملکرد بنیاد و ارتباطش با سایر سازمان های حقوق بشری و هم چنین همکاریش با احمد شهید، گزارشگر ویژه حقوق بشر می گوید، و معتقد است که اگرچه این روزها تعداد جوان های علاقمند به مسائل حقوق بشر بیشتر و برتعداد کمپین های ضد اعدام افزوده شده اما هنوز هم اغلب فعالان حقوق بشر از استدلال های حقوقی درمورد منع اعدام به درستی آگاه نیستند.
– بگذارید گفتگو را با این سوال شروع کنم که چطور شد این بنیاد را به راه انداختید ؟
وقتی پدرمان در پاریس کشته شد و دولت فرانسه پیگیری آنچنانی نکرد و جمهوری اسلامی که خودش عامل این قتل بود، سکوت کرد. حس بی کسی ما را به فکر انداخت. ما نمی توانستیم به دادگاه برویم و دادخواهی کنیم. بنابراین فکر کردیم بهتر است با روشی دیگر نام پدرمان را تا روز دادخواهی زنده نگه داریم ،چون مطمئن هستیم که بالاخره یک روز ، روز دادخواهی است حالا شکلش مهم نیست. بعدتر فکر کردیم که نمی توانیم فقط برای پدرمان کاری انجام دهیم، باید نام همه آنها را که در حکومت جمهوری اسلامی ایران از میان رفته اند، زنده نگه داریم. ما نه تنها از فعالان سیاسی و مدنی نام می بریم بلکه از اعدام افراد قاتل ، بزهکار و کسانیکه جرائم شان غیر سیاسی بوده یاد می کنیم . چون بر این باوریم که اعدام ننگ است و حتی پلیدترین فرد نیز به عنوان انسان باید حقوقش حفظ شود. یک قاتل همانقدر حق اعدام شدن ندارد که یک فعال سیاسی و مدنی. فکر می کنیم اگر ما و هم بقیه سازمان ها و افراد به این نکته توجه نکنیم ، هیچگاه نمی توانیم جامعه ای دموکراتیک داشته باشیم . بنابراین در سایت ما تمام این موارد را می بینید.
– فعالیت های بنیاد برومند بیشتر روی چه حوزه هایی متمرکز است ؟
اول تا جاییکه در توان داریم، این بنیاد مرگ خشونت بار افرادی که جمهوری اسلامی مسئولش است را با ذکر موارد نقض حقوق بشر بر آن ها، مشخص و مستند می کند و در اختیار خوانندگان روی سایت بنیاد برومند می گذارد. این قربانیان هم شامل فعالان سیاسی می شوند و هم افرادی که در چارچوب جرائم عادی به اعدام محکوم شدند. و یا افرادی که در بمب گذاری ها و تلفاتی که جمهوری اسلامی مسئولش است جان خود را از دست دادند و در نهایت در صفحه “یادبود امید” نام شان می آید. کار دیگر بنیاد بخش کتابخانه است که تا آنجاییکه در توان دارد کتاب های کلاسیک مربوط به دموکراسی و اسناد حقوق بشر در سال های اخیر را به فارسی ترجمه می کند. از طرف دیگر سعی می کند صدای قربانیان شکنجه و ظلم در سیستم قضایی جمهوری اسلامی را به گوش جهان برساند و شهادت نامه ها و حرف های قربانیان را به انگلیسی ترجمه می کند و در بخش کتابخانه سایت در اختیار خوانندگان می گذارد. ی
– آیا بنیاد برومند با سازمان های دیگر حقوق بشری چه نهاد های ایرانی که در این حوزه فعال هستند و چه سازمان های خارجی همکاری دارد؟ چقدر از گزارش ها و منابع شما استفاده می شود؟
از ابتدا که کارمان را در ده سال پیش شروع کردیم، یکی از منابع اصلی مان خبرها و اطلاعات دولت جمهوری اسلامی بود و گزارش های سازمان های بین المللی حقوق بشر مثل سازمان ملل، عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر. اما از زمانیکه به تدریج کار تحقیقات مان به خصوص در حوزه اعدام تقویت شد و آرشیوهای مان قوی تر شدند ما هم اسنادمان را داوطلبانه به طور مثال در اختیار سازمان عفو بین الملل قرار می دهیم. و ارتباطات هایی مانند بررسی و اصلاح خبر را با این سازمان به صورت مشترک داریم. با سازمان های ایرانی و به خصوص سازمان هایی که در داخل ایران کار می کردند نیز ارتباط داریم، که البته در داخل ایران از چند سال پیش سازمانی فعال نیست. ولی بهرحال با تمام نهاد های جدی حقوق بشری در خارج همکاری داریم و به صورت مشترک از اطلاعات یکدیگر استفاده می کنیم..
– آیا در خصوص جلوگیری از اعدام در ایران توانسته اید با سازمان های مثل عفو بین الملل به صورت مشارکتی و موازی همکاری داشته باشید ؟
وقتی ما کارمان را شروع کردیم قرار این بود روی بخشی کار کنیم که جز فعالیت های سازمان عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر نباشد. آنها به قول انگلیسی زبان ها «ادوکیسی» می کنند یعنی برای جلوگیری فوری از نقض حقوق بشر خبررسانی و تبلیغ می کنند. اما کار ما بیشتر تحقیقات و آرشیو اسناد است و هدف مان نشان دادن سیستم سرکوب جمهوری اسلامی در دراز مدت است. اصولا سیستم بنیاد برای کار سریع اطلاع رسانی ایجاد نشده است. البته درباره نمونه هایی که سازمان های بزرگ یا مطبوعات در حد لازم به آنها نپرداخته اند ما در آن موارد خبرنامه ای تهیه می کنیم و سعی می کنیم توجه عموم را به این نمونه ها جلب کنیم. با این حال همان طور که گفتم کار ما در بخش ترجمه متون و تحقیق درباره نمونه های اعدام است. اما متاسفانه «آنقدر که لازم است فعالان ایرانی متون ترجمه شده ما را نمی خوانند. آنها بیشتر فعال هستند و کمتر به متون توجه می کنند. در صورتیکه قضیه ای مثل تبلیغ برای جلوگیری از اعدام به استدلال های محکمی نیاز دارد و نمی توان مثل پدیده ی مد با آن برخورد کرد. اگر فعالان واقعا اعتقاد دارند که اعدام باید بساطش در ایران برچیده شود باید فرصتی برای آموزش و تعمق به آن اختصاص دهند و بعد با دانش به دست آمده در این حوزه نه تنها با حکومت روبه رو شوند بلکه با گرایش هایی در بطن جامعه که طرفدار اعدام هستند نیز برخورد کنند و بحث عمومی در این زمینه ایجاد کنند ، که متاسفانه تا به حال این اتفاق نیفتاده است وهمه چیز مقطعی مانده است.
– گفتید که شما در مورد نمونه هایی که کمتر مورد توجه سازمان های دیگر حقوق بشری و مطبوعات قرار می گیرد خبرنامه هایی تهیه می کنید تا افکار عمومی را به سمتش جلب کنید، می توانید بگوید بنیاد در چه مواردی برای مثال این کار را کرده است؟
مثلا یک نمونه یعقوب مهرنهاد، فعال بلوچی بود که سازمان غیر دولتی صلح طلبی ایجاد کرده بود و خیلی هم با ملایمت فعالیت می کرد اما حکومت او را بازداشت و سریع اعدام کرد. البته ما بعد از اعدام مطالبی را درموردش منتشر کردیم. این مورد درسی هم شد برای خودمان که بیشتر روی این اعدامی ها دقت کنیم. بعضی اوقات بلافاصله سازمان ها و مطبوعات به این نمونه ها توجه نمی کنند و خیلی دیر می شود. آخر می دانید سازمان عفو بین الملل مرتب این موارد را مستند می کند و از اعضایش می خواهد تا با مسئولان حکومت جمهوری اسلامی برای اعلام مخالفت و یا تقاضای لغو اجرای حکم اعدام نامه نگاری کنند. و ما متاسفانه کار بیشتری از عهده مان بر نمی آید و احتیاجی به ما در این بخش نیست.
– چرا فکر می کنید سازمان شما کار بیشتری نمی تواند انجام بدهد و احتیاجی به شما نیست؟
ببینید وقتی سازمانی مثل سازمان عفو بین الملل سریعاً اقدام می کند، ما مرتب امضا می کنیم و از فعالیت هایش حمایت می کنیم و یا جوان ها که در تشکیل کمپین فعال هستند، از آنها حمایت می کنیم. اما کاری که بنیاد می کند تفاوت دارد در ضمن اینکه ما آنقدر تشکیلات نداریم که در کنار فعالیت های اصلی مان مثلا کمیپن هم راه بیاندازیم. خوبیش این است که درسال های اخیر نیروهای طرفدار حقوق بشر خیلی زیاد شده است و می توانند بار راه اندازی کمپین را آنها به دوش بکشند. ما کار عمیق و ریشه ای می کنیم و سازمان های دیگر کار تبلیغاتی برای جلوگیری از اعدام ها را به عهده می گیرند. به نظرم این یک فعالیت متوازن و خوب است.
– یاآیا فعالیت های بنیاد پس از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 تغییری کرده است ؟
از انتخابات به بعد به چند دلیل نوع جمع آوری اطلاعات بنیاد تغییر کرده است. بعد از انتخابات چون طیف گسترده ای از فعالان حقوق بشر و قربانیان از ایران بیرون آمدند و مسلما حرف های مهمی داشتند بنیاد نیروی خود را بیشتر روی مصاحبه کردن با آنها گذاشت. الان بنیاد نیروهای خاصی دارد که با افرادی که از ایران بیرون آمدند و در تبعید هستند مصاحبه می کند و بعد گفته هایشان را تنظیم، ترجمه و منتشر می کند.
– آیا شما به خروج نیروهای نخبه و آسیب دیده از ایران نیز کمک می کنید؟
خیر، اما وقتی ایرانی های که از کشور خارج شده اند نیاز به معرفی نامه برای مسئله پناهندگیشان داشته باشند ما به شرط اینکه بعد از تحقیقات مان به این نتیجه برسیم که گفته های آنها درست است حتما برایشان شهادت نامه می نویسیم تا بتوانند در پرونده پناهندگی شان از آن استفاده کنند. راستش ما از اول برای اینکه نمی خواستیم هیچکس را به خطر بیاندازیم، روش کار را بر این مبنا گذاشتیم که در داخل ایران نه شبکه ای ایجاد کنیم و نه ارتباط ارگانیکی با کسی داشته باشیم. تنها ارتباطی که ما با داخل ایران داریم اطلاعاتی است که خانواده های قربانیان به طور ناشناس خودشان از طریق پر کردن پرسش نامه برای ما می فرستند.
-همکاری شما با احمد شهید ، گزارشگر حقوق بشر چگونه است؟ آیا او از آرشیوهای شما هم استفاده کرده است ؟
آقای احمد شهید برای تهیه گزارشش با همه سازمان های حقوق بشری تماس گرفتند از جمله با ما. ما هم تمام اطلاعات و آمارهایی که از اعدام ها داشتیم در اختیار احمد شهید گذاشتیم. نه تنها اطلاعات درمورد اعدام های فعالان سیاسی و مدنی، بلکه بخشی از اعدام ها که حتی شما در سازمان عفو بین الملل نیز آن را نمی بینید ولی بنیاد مرتب به دنبالش است و مدارک در این خصوص را جمع آوری می کند. منظورم آمار تلفات حوزه نیروی انتظامی درسرتاسر کشور از اول انقلاب تا کنون است. این تلفات را خیلی وقت ها حکومت تحت عنوان برخورد با نیروی انتظامی و یا درگیری بیان می کند. منتها مشخص نیست که تعریف درگیری چیست! مثلا در اخبار از درگیری مسلحانه گفته می شود که چند پاسدار زخمی یا کشته شدند . اما تحقیقات ما نشان می دهد که آنها به دلایل دیگری کشته شدند. یا مثلا مامور نیروی انتظامی در زمان خدمتش به ماشینی که با سرعت بالا در حال رانندگی بوده فرمان ایست داده ولی راننده ایست نکرده و مامور بعد از یکبار اخطار به او شلیک کرده و باعث مرگش شده است . بعد از تحقیقات ما متوجه می شویم آن فرد چون مست بوده و نمی خواسته جرمش زیادتر شود ترمز نکرده است. ما آمار همه این موارد را در اختیار احمد شهید گذاشتیم تا ایشان در جریان ابعاد خشونت دولت نه تنها در چارچوب قضایی بلکه خارج از این حوزه هم قرار بگیرد.
-آیا خودتان هم تا به حال در نشست های حقوق بشری ژنو شرکت کرده اید؟
من برای اولین بار مارچ همین امسال به دعوت سازمان “سودرینت” که سازمان اتریشی است در یکی از نشست ها شرکت کردم و در آنجا در خصوص شکنجه به عنوان وسیله ای برای اعمال فشار بر روح و جسم شهروندان ایرانی صحبت کردم و توجه را به این نکته جلب کردم که سیستم قضایی ایران اعتراف متهم را اساس صدور حکم از جمله حکم اعدام قرار می دهد. که البته در اکثر موارد این اعترافات با شکنجه گرفته می شود. ما توجه دول عضو شورای حقوق بشر را به این قضیه جلب کردیم و گفتیم که وقتی آمارهای اعدام را نگاه می کنید هربار از خودتان بپرسید که این احکام اعدام بر اساس چند ساعت شکنجه و در نهایت اعتراف متهم صادر شده است.
– چرا در طی این سالها فقط در این یک نشست حقوق بشری شرکت کردید؟
دلیلش امکانات است. چند کار را نمی توانیم هم زمان انجام دهیم. ما سازمان بزرگی نیستیم. اگر بودجه مان اضافه شود کار تبلیغاتی هم می کنیم و در نشست ها هم شرکت می کنیم. اما حالا اگر بخواهیم انتخاب کنیم یعنی بین تهیه یک آرشیو برای ایران که به درد تاریخ می خورد یا شرکت در نشست های سازمان ملل، کدام را انتخاب خواهیم کرد؟ همان گزینه اولی را دوباره انتخاب می کنیم. چون بقیه هموطنان مان با جان و دل در این حیطه کار می کنند و به خوبی هم از عهده اش بر می آیند. ما نیروی خودمان را روی آرشیو اسناد متمرکز کردهایم این. یک انتخاب است، شما می توانید وارد بخش فعالیت دفاعی یا « ادوکیسی» شوید و یا در بخش مستند کردن اسناد متمرکز شوید. چون من و رویا هر دو موش کتابخانه هستیم و به کار تحقیقات علاقه داریم و تجربه اش را هم داریم، طبیعتا تصمیم گرفتیم که اساس فعالیت بنیاد را روی بخش تحقیقات و و آرشیو اسناد بگذاریم.
– ارتباط بنیاد با مثلا “کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران” و سازمان های دیگر ایرانی که در حوزه حقوق بشر فعال هستند، چگونه است؟
وقتی “کمپین بین المللی حقوق بشر در ایران” ایجاد شد خوشحال شدیم که وقتی وضعیت حقوق بشر در ایران رو به وخامت می رود، نیروهای حرفه ای تبلیغی برای منع و جلوگیری از آن داریم. آقای قائمی و گروهش این کار را خیلی خوب انجام می د هند. ما با آنها گاهی تماس داریم و مثلا هر چه اطلاعات کم داشتند بر اساس داده های خودمان به آن ها تحویل داده ایم مانند لیست اعدامی ها در ایران و گاهی ما هم اگر سوالی داشته باشیم به آنها رجوع می کنیم. با بقیه سازمان های ایرانی هم همان طور که گفتم کم وبیش ارتباط داریم.
– شما سال ها در خارج از ایران زندگی کردید و فعال حقوق بشر در فرای مرزهای ایران بودید، واقعا فکر می کنید کسی که در خارج از ایران فعالیت می کند، می تواند تاثیری روی جنبش های حقوق بشری در ایران بگذارد، مثلاً بنیاد شما؟
شما باید این را از جوان های داخل ایران بپرسید اما چند مسئله قطعیتش برای ما کاملا روشن است. اولا همان قدر که ما از سازمان هایی مانند عفو بین الملل آموختیم، جوان های ایرانی هم می توانند از تجربه های ما بیاموزند. دوم این که فکر می کنم وقتی کسانی پس از 30 سال زندگی در خارج از ایران هنوز دغدغه حقوق بشر در ایران را دارند و زندگیشان را وقف آن کرده اند، این می تواند یک جور انگیزه برای جوان هایی که تازه کارشان را شروع می کنند، باشد. به نظرم کار ما مکمل کار کسانی است که در داخل ایران فعال هستند و خیلی خوب است که در همه جا برای بهبود وضعیت ایران فعالیت شود. ببینید وقتی ما کتابی را منتشر می کنیم از فعالان حقوق بشری که اکنون در خارج از ایران هستند می شنویم که آنها متن هایی از کتاب های ما را پشت تلفن برای داخل زندان و زندانیان می خوانده اند، و بعد در زندان بین بچه ها در خصوص شنیده ها صحبت می شده است. با این نمونه ها من فکر می کنم که کار ما یک جورهایی به درد می خورد و تاثیر می گذارد. و شخصا خیلی این اسطوره داخل و خارج ایران را قبول ندارم. به اعتقاد من اینقدر نیاز به فعالیت شدید است و اینقدر ابعاد کار بزرگ است که اگر هر کدام از ما در گوشه ای از جهان کاری را به عهده بگیریم، شاید باز هم به صد تا سازمان دیگر و میلیون ها فعال دیگر نیاز داشته باشیم تا زودتر وضعیت ایران تغییر یابد.
– فکر می کنید بنیاد توانسته به ایده هایی که از ابتدا داشته نزدیک شود؟
یکی از کارهایی که ما رویش خیلی حساب می کردیم و خیلی هم زحمتش را کشیدیم اما موفق از آب درنیامد این بود که خوانندگان را به خواندن موارد نقض حقوق بشر در هر موردی که شرحش را روی وب سایت می گذاشتیم علاقمند کنیم. این قسمت در ستون سمت راست وب سایت گذاشته می شود و امید مان این بود که خواننده ها با خواندن این قسمت با موازین حقوق بشری آشنا شوند. اما متوجه شدیم خوانندهها اصلا این قسمت را نمی خوانند. ما مدتی پیش با جوانی مصاحبه کردیم که به قول خودش فقط بهش چند پس گردنی زده بودند و به دروغ به او گفته بودند که پدرش فوت کرده است. اما او در ابتدا به ما می گفت چرا می خواهید با من مصاحبه کنید بلایی که سر من آوردند در مقایسه با دیگران چیزی نبوده است! گقته های او دقیقا موفقیت جمهوری اسلامی را نشان می دهد که خشونت را در جامعه طبیعی کرده است تا جاییکه برای قربانی نیز به عنوان خشونت به حساب نمی آید. در حالیکه رنج بزرگی است وقتی در زندان به دروغ به آدم بگویند پدرش مرده و او قادر به کاری نباشد. یکی از کارهای ما این است. یعنی در همین بخشی که خوانده نمی شود یادآوری کنیم و این نمونه ها را توضیح دهیم و بگویم هیچ خشونتی قابل قبول نیست.
– خودتان فکر می کنید چرا خوانندگان داستان را می خوانند ولی بندهای حقوق بشری را نمی خوانند؟
فکر می کنم تا حدی کنجکاوی ذهنی در ما ایرانیان تقویت نشده است. همه می خواهند حکم اعدام ملغی شود اما هیچکدا م وقت نمی گذارند تا استدلال های علیه حکم اعدام را به خوانند و ترویجش کنند. غربی ها به ما می گویند که کتابخانه شما خیلی مفید است، اما ایرانی ها می گویند ما هیچی نمی توانیم در کتابخانه شما پیدا کنیم. این تضادهای فرهنگی را در این جاها کاملا می توان دریافت.
– نقش شهروند ان ایرانی در داخل و خارج را در پیشبرد حقوق بشر چطور تعریف می کنید؟ فکر می کنید چه وظیفه ای به عهده آنهاست.
بهترین کاری که شهروندان ایرانی به شکل کلانش به قول روشنفکران مدرن ما انجام دادند واکنش به انتخابات 88 بود یعنی همه با هم از خانه هایشان بیرون آمدند و به حکومت گفتند که تو دروغ می گویی. گفتن حقیقت در رویارویی با نظام توتالیتر که اصولا ماشین تولید دروغ است بزرگترین وسیله مقابله در برابر آن نظام است و بزرگترین ضربه را به آن می زند. من فکر می کنم نقش شهروندان ایرانی این است که اولا با نظام همکاری نکنند و دوم اینکه با گفتن حقیقت آن را متزلزل کنند.
برای اطلاعات بیشتر به سایت بنیاد برومند مراجعه کنید: