عرصه سوم: در دو بخش پیشین، با انور میرستاری، عضو ایرانی حزب سبز بلژیک درباره تجاربش در این حزب و سیاستهای این حزب در حوزه جامعه مدنی گفت و گو کردیم. در بخش پایانی ضمن ادامه این بحث، درباره سیاستهای این حزب در خصوص ایران به بحث نشستهایم.
احزاب سبز در مجموع تا چه میزان در تعیین سیاستهای محیط زیستی دولتهای اروپایی نقش دارند؟
همانطور که عرض کردم احزاب سبز در اروپا به میزان سهمی که در قدرت دارند میتوانند عمل کنند. در بلژیک دست کم به این شکل است گرچه در فرانسه شرایط به این گونه نیست. دولتی که پیروز انتخابات است، تعیین کننده سیاست دولت است و بقیه احزاب نقش چندان موثری ندارند. اما در بلژیک هر حزبی به میزان سهمی که در پارلمان دارد میتواند تاثیر گذار باشد. در واقع در بلژیک دولتها همیشه ائتلافی هستند و برنامه احزاب با مذاکره و توافق با یکدیگر است. حزب سبز در بلژیک معمولا تلاش میکند در پستهایی قرار میگیرد تا بتواند برنامههای خود در حوزه محیط زیست را دنبال کند. در حال حاضر حزب سبزدر دولت فعلی وزیر محیط زیست منطقه بروکسل از حزب سبز است. وی یکی از برنامههایی که در دستور کار قرار داده ساخت خانههایی است که بتواند انرژی کمتری را هدر دهد. در دوره گذشته نیز وزیر حمل و نقل بلژیک از حزب سبز بود که در آن دوره سعی میکردند هواپیماها از 12 شب تا 4 صبح پرواز نکنند تا آلودگی صوتی در این ساعات ایجاد نشود و یا به خانوادههایی که در اطراف فرودگاه زندگی میکردند سوبسید میدانند تا پنجرههای خود را سه جداره کنند و یا مسیر پروازها را تغییر دهند. هر چند این برنامه با مخالفت سایر احزاب روبرو شد و وزیر سبز در نهایت مجبور به استعفاء شد.
از دیگر برنامههای حزب سبز بلژیک در حوزه محیط زیست، جایگزین کردن حمل و نقل کالا از طریق دریا به جای جاده بود. زیرا حزب سبز بر این باور است که هوا از طریق حمل و نقل دریایی کمتر آلوده میشود.در حال حاضر یکی از عوامل آلودگی هوا در اروپا تریلیهایی هستند که در بزرگراههای اروپایی کالاهای ضروری مردم را جایجا میکنند.
در گذشته همچنین حزب سبز موفق شد قانونی را بگذراند تا نیروگاههای اتمی بعد از 25 سال عمر برچیده شده و انرژیهای پاک جایگزین آن شود. این قانون برای مدتی اجرا شد و دو نیروگاه اتمی نیز بسته شد. اما پس از آنکه حزب سبز موقعیت گذشته خویش را در پارلمان از دست داد، این قانون نیز تغییر کرد.
اجازه بدهید نگاهی به مسئله ایران داشته باشیم. به نظر شما آیا سیاستهای حزب سبز نسبت به ایران صرفا جنبه حقوق بشری داشته یا مسائل محیط زیستی نیز در این نگاه وجود دارد؟
حقیقتا باید بگویم مسئله محیط زیست دغدغه اول احزاب سبز نسبت به ایران بوده است. درست است که جمهوریاسلامی همواره میگوید آمریکا و اسرائیل از مخالفان جدی برنامه هستهای ایران هستند اما این دو کشور از زاویه سیاسی و نظامی مخالف این برنامه هستند اما احزاب سبز اروپا از این زاویه که این برنامه به ضرر مردم ایران است و میتواند به سلامت و بهداشت آنان لطمه وارد سازد یا مقرون به صرفه نبودن تولید این انرژی، به مخالفت با این برنامه روی آوردهاند. در واقع آمریکا و اسرائیل سوار این موج شدهاند. در واقع حتی اگر این دو کشور نیز این موضوع را رها کنند این مسئله از سوی احزاب سبز رها نخواهد شد.
با این حال چندین دوره بار مسئولیت مسئله نقش حقوق بشر در پارلمان اروپا بر دوش احزاب سبز بوده و این احزاب همواره رهبری پیگیری مسائل حقوق بشر در ایران را بر عهده داشته اند.
با این وجود این مخالفتها چندان چشمگیر و مملوس نبوده. اینطور نیست؟
ببینید، درست است که احزاب سبز نگران مردم ایران هستند اما از سوی دیگر دربرابر مردم خودشان نیز که به آنان رای داده اند مسئولیت دارند. یعنی میخواهند با ایران نیز کار کنند، تجارت کنند و در میان طبیعی است که منافع مردم اروپا را نیز لحاظ میکنند.
پس در اینجا تفاوتی میان سیاست احزاب در اروپا وجود ندارد؟
تفاوت اینجا است که برخی میخواهند از طریق جنگ این منافع را تامین کنند، شرایطی که افغانستان،عراق و سوریه دیده ایم. ولی سبزها هیچگاه سیاستهای جنگ طلبانه را برای حل مشکلات انتخاب نکرده و همواره با این روش مخالف بوده اند.
آیا تاکنون سابقه داشته احزاب سبز با سازمانهای مدنی فعال در محیط زیست در ایران تماس برقرار کنند یا از آنان برای همکاری دعوت نمایند؟
احزاب سبز هیچگاه نخواستهاند تا امور داخلی کشورهای دیگر مداخله کنند. شما میدانید که در دوره حکومت جمهوری اسلامی، بوِیژه دوره ای که احمدی نژاد در قدرت قرار داشت، برقراری هرگونه ارتباطی با ایران جاسوسی تلقی شده ودر واقع تمام ارتباطات رسمی میان مردم ایران با خارج از کشور قطع شده است. بنابراین برقراری تماس با سازمانهای مدنی داخل ایران از سوی احزاب سبز به این معنی تلقی میشود که این سازمانها جاسوس ما هستند. بسیاری از جوانان ایرانی نظیر خانم بهاره هدایت در حال حاضر در زندان بسر میبرند بدین خاطر که پیامی به دانشجویان اروپایی فرستاده اند که بله در کشور ما کودتایی رخ داده، خفقان حاکم شده و دانشجویان ما سرکوب یا کشته شده اند.
در نتیجه ما سعی نمیکنیم به دنبال افرادی در داخل ایران باشیم تا آنان را تشویق کنیم که حزب سبز راه اندازی کنند. من خودم بر این باورم بسیاری از فعالان و سازمانهای مدنی در داخل ایران بسیار جلوتر از اروپاییها هستند. اما متاسفانه در مقابل آنان حکومتی غیردموکراتیک وجود دارد. تا کنون سابقه داشته که برخی از جوانان که برای جمع کردن زباله در طبیعت فراخوان دادهاند اما این فعالیتها نیز از سوی حکومت با تردید نگریسته شده و در برخی موارد برخورد فیزیکی نیز صورت گرفته است.
آیا فعالیتهای غیر مستقیمی نیز درباره مسائل زیستگاه در ایران از سوی احزاب سبز صورت گرفته؟
تا کنون در پارلمان اروپا، نشستها و سمینارهای مختلفی در خصوص مسائل زیستگاه در ایران برگزار شده است. مسئله ایران برای اروپا همواره اهمیت داشته و اروپاییها تلاش بسیاری کردهاند تا درهای ایران را به سوی خود باز کنند.
یادآوری میکنم آخرین هیاتی که از پارلمان اروپا به ایران رفت ریاستش با سبزها بود و توانست علیرغم تلاشهای بسیار برای جلوگیری از تماس مردم با این هیات از سوی مقامات امنیتی و کنترلها و محدودیتهای شدیدی که اعمال شد از جمله کنترل تلفنها اینترنت و حتی اطراف هتل محل اقامت آنان، برای نخستین بار با خانم نسرین ستوده و آقای جعفر پناهی و برخی فعالان مدنی از جمله نمایندگان اتحادیههای کارگری دیدار کند.
در مجموع باید عرض کنم اگر محدودیتهای موجود برداشته شود این آمادگی برای حزب سبز بلژیک وجود دارد که با هزینه حزب از فعالان مدنی و محیط زیستی در ایران دعوت به عمل آورد. این دعوتها تا کنون ار آذربایجان، تاجیکستان و ترکیه صورت گرفته و احزاب سبز این کشورها به بلژیک و سایر کشورهای اروپایی دعوت شدهاند.
فکر میکنید حضور شما به عنوان یک ایرانی-بلژیکی در احزاب اروپایی چه فایده ای میتواند برای ایران باشد؟
یک عضو عادی در حزب سبز بلژیک هستم اما همانطور که میدانید ایرانیان بسیاری در سراسر جهان با گرایشهای مختلف فکری عضو احزاب کشورهای اروپایی، کانادا یا آمریکا هستند و سمتهای بالایی نیز داشته اند. به طور مثال در پاریس یک ایرانی عضو شورای شهر است و یا در هلند خانم فرح کریمی چند دوره نماینده پارلمان بوده است و در واقع تاسیس رادیو زمانه و روز آنلاین از مجموعه تلاشهای اوست.در واقع این فعالیتها موجب نزدیک تر کردن ایران با جهانیان میشود که و چهره واقعی ایران را برای مردم جهان نشان میدهند.
اما شما یا خیلی دیگر از ایرانیان مهاجر با پذیرش تابعیت کشوری دیگر، شهروند آن کشورها محسوب میشوید؟ آیا ادغام شما در این جوامع مانعی برای پیگیری مسائل ایران نیست؟
من این موضوع رو در جلسات حزب سبز بلژیک گفتهام، به دوستان ایرانی خویش نیز گفتهام و به شما هم میگویم که خود را هم صددرصد ایرانی و هم صدرصد اروپایی و بلژیکی میدانم. یعنی وقتی روی مسائل اروپا بحث میکنیم خودم را کاملا بلژیکی میدانم. من وقتی پا به این جامعه گذاشتم با دست خالی وارد شدم. این جامعه به ما امکان داد که زندگی جدیدی را بسازیم. بنابراین باید قدر این جامعه را بدانم و برابر آن احساس مسئولیت کنم. اما وقتی سخن از ایران میآید، خودم را دربرابر ریشه ام، خانواده ام و وطنم نیز مسئول میدانم. بنابراین وقتی سخن از منافع ایرانیان میآید، صددرصد خودم را ایرانی میدانم. از رسیدگی به مشکلات پناهندگان ایرانی تا پیگیری اعدامها در ایران همه و همه را جزء مسئولیت خویش محسوب میکنم.