علی افشاری
بخش نخست
جنبش های اجتماعی یکی از پویا ترین وفعال ترین نیروهای جامعه مدنی ایران هستند. اگر چه سطح فعالیت این نیروها درسالیان اخیر نسبت به قبل به نحو چشمگیری کاهش پیدا کرده است، اما هنوز پایه اصلی حرکت های دگر خواهانه در ایران را تشکیل می دهند. درساختار توسعه نیافته سیاسی ایران که احزاب ریشه دار وجود ندارند و معمولا سیاست ورزی به صورت موسمی و یا از طریق اتفاقات غافلگیر کننده و ناگهانی صورت می پذیرد، جنبش های اجتماعی عمدتا نیروی اجتماعی برای تغییر و مطالبه خواست های جدید را خلق می کنند.
دلایلی چند باعث شده است تا جنبش های اجتماعی نظیر دانشجویی، زنان، کارگری، محیط زیستی و قومیتی به طور نسبی در قیاس با گروه های سیاسی اپوزیسیون امکان فعالیت بیشتری داشته باشند و درمقاطعی نیز بیشتر تاثیرگزارباشند.
از آنجایی که این جنبش ها فقط مطالبات مشخصی داشته و به طور مستقیم برنامه سیاسی چه اصلاح طلبانه و چه براندازانه را مطرح نمی کنند وهم مستقیما با حکومت و ساختار سیاسی به تقابل نمی پردازند، لذا حکومت انعطاف بیشتری با آنها نشان می دهد.همچنین چون این نیروها از بطن جامعه برخاسته و متکی به حمایت مشخص بدنه خود هستند لذا حکومت ناگزیر به رعایت موازنه قوا بوده و نمی تواند همه آنها را به طور کامل قلع وقمع کند. زیرا با نفرات مشخصی مواجه نیست، بلکه با حرکتی روبرو است که درهرمقطع حاملان و کنشگران خاصی پیدا می کند که کل موقعیت جنبش وابسته به شخص آنها نیست. همچنین لزوما به هم پیوستگی وهماهنگی برای اقدام مشترک بین همه افراد وجود ندارد، بلکه وجود آرمان و خواسته های مشترک است که فعالیت های جداگانه ومستقل افراد و گروه ها را در یک حرکت به هم متصل می سازد.
از سوی دیگر ساختار حزبی حرفه ای در جامعه ایران هنوز جا نیفتاده است و تداوم ساختار های استبدادی مجال فعالیت مستمر و متشکل گروه های سیاسی را نمی دهد، به ناگزیر جنبش های اجتماعی و به طور مشخص جنبش دانشجویی بار خلا، نیرو های سیاسی منتقد و مخالف را نیز به دوش می کشند.
در سلسله مطالبی که در خصوص جنبش های اجتماعی نوشته خواهد شد، کوشش می شود تا ازمنظرعملگرایانه ودر پرتو تجارب تاریخی این جنبش ها نکات و ملاحظاتی برای عبور از شرایط نا بسامان کنونی و ارائه تاکتیک های جدید برای بالندگی دوباره جنبش های اجتماعی مطرح شود.
تاملی درتعاریف
نخست باید فرض ها و پیش انگاشت ها را مشخص نمود. به عبارت دیگراز یکسری بد فهمی ها پیرامون جنبش های اجتماعی درایران معاصر اجتناب نمود. دراین راستا نکات زیر به اختصار بیان می شود:
1- اطلاق جنبش اجتماعی به حرکت های دانشجویی ،فعالیت های زنان و کارگران بواسطه سنتی است که از دیر باز بوده وصرفا جنبه نام گذاری دارد. به لحاظ فنی اطلاق جنبش اجتماعی به فعالیت های متعدد که حالتی پیوسته نداشته اند و هر کدام در مقطع زمانی خاصی ظهور کرده اند،درست نیست. درتعاریف جدید به هم پیوستگی جنبش ها به مانند سابق دیگر مطرح نیست و می تواند فعالیت های پراکنده افراد و گروه های حامل اهداف جنبش را نیز دربربگیرد. اما وجود جنبش نیازمند درجه ای از فعالیت و هم افزایی نیرو ها است .به عبارت دقیق فنی می توان از جنبش های اجتماعی سخن گفت در شرایطی هم که بازه زمانی محدودی دارند و سرنوشت آنها نیز به لحاظ موفقیت و یا ناکامی مشخص است.
2- جنبش اجتماعی متفاوت با نفس مطالبه و یا نارضایتی است. آن چیزی که باعث می شودعبارت جنبش اجتماعی را به فعالیتی اطلاق کرد، فعالیت مشخص و تحرک عینی در بازه زمانی مشخص است که نیاز به مطالبات مشخص، باور تعمیم یافته، آگاهی جمعی در داخل جنبش و حداقلی از سازماندهی و یا هم افزایی است. به حالتی راکد که هیچ نشانی از فعالیت وجود ندارد نمی توان جنبش گفت. تشبیه به آتش زیر خاکستر و یا زیر زمینی شدن جنبش و یا مخفی بودن به دلیل هراس از سرکوب درست نیست و مرز بین جنبش و ناجنبش را به هم می زند. حرکت وقتی حالت جنبشی به خود می گیرد که بیان نارضایتی و یا مطالبه به حرکتی مشخص برای تحقق این خواسته ها و بر هم زدن موازنه قوای موجود ارتقاء یابد.
3- جنبش بر مبنای قاعده در تقابل با نهادی اجتماعی است. به عبارت دیگر وقتی نهاد های موجود برای تحقق مطالبات ناکارآمد وسترون به نظر می آیند، آنگاه حرکت جنبشی صورت می گیرد. البته حالاتی نیزمتصور است که جنبش برای جلوگیری ازتغییر ریشه ای یک نهاد رخ می دهد. که اینان اغلب در زمره جنبش های واپسگرا هستند. جنبش اجتماعی زمانی به پایان می رسد که نها دهای موجود بگونه ای تحول یابند که پاسخگوی نیازهای جدیدی باشند و یا بنیان های اجتماعی جدید خلق شوند.
4- تفاوت جنبش و ناجنبش نقشی مهم در بازدهی جنبشی دارد. دراین راستا باید با برخوردی عقلانی و دوری جستن از رفتار احساسی به ارزیابی جدی و مبتنی بر قاعده عملکرد حرکت جمعی پرداخت. و گرنه دل بستن به حرف های احساسی که جنبش همیشه زنده خواهد ماند ویا هیچوقت دچار رکود و مرگ نمی شود کارساز نیست ومی تواند نوعی کاهلی و انفعال، بی عملی و حس کاذب زنده بودن را پدید آورد. البته در عین حال باید مراقب بود که انگیزه و امید در بین نیروهای مخاطب جنبش های اجتماعی نیزازبین نرود. لازمه کار برخوردی متعادل و مبتنی بر وافع گرایی درعمل و آرمان گرایی درنظر است.
5- جنبش های اجتماعی نه لزوما حالت انقلابی و برانداز دارند ونه حتما سمت و سویی اصلاح طلبانه. برای آنها مطالبه محوری اهمیت دارد. هرتحول و تغییری که ظرفیت موثربرای تحقق مطالبات این جنبش ها را داشته باشد، مورد استقبال قرار می گیرد. این امر انعطاف و توانایی خاصی برای این جنبش ها ایجاد می کند تا ازهر فرصی برای رشد و پیشبرد حرکت خود استفاده کنند.
جنبش های اجتماعی در ایران سابقه دیرینه چند دهه ای دارند. اما معمولا شکل فعالیت و تحرک آنها استمرار نداشته است. در اصل خط پیوند دهنده شان از نقاط گسسته مختلفی عبور می کند. البته جنبش دانشجویی به طور نسبی از استمرار و تداوم بیشتری برخوردار بوده اند. جنبش دانشجویی اکنون یکی از کم رونق ترین ادوار فعالیت خود پس از دهه هفتاد را از سر می گذراند. اما حالت نوسانی مثلاً در جنبش کارگری بیشتراست. جنبش برابری خواهی زنان نیز پس از رشد تدریجی اواخر دوره قاجار در دوران پهلوی با کنترل حکومت مواجه و محدود به فعالیتهای دولتی می شود. درطول سلطنت دوشاه پهلوی پیشرفت موقعیت زنان دربسیاری اززمینه ها دردستورکاردولت و نقش جنبشی آن محدود بود. وزنان سیاسی مخالف عمدتا درگروه های انقلابی فعالیت می کردند.
جنبش زنان پس از انقلاب یعنی درواقع سه هفته بعد از پیروزی انقلاب با تظاهرات خود جوش و پانزده هزار نفری زنان علیه حجاب درتهران درروزهشت مارس شروع شد و بتدریج وبه شدت سرکوب و پس از سال 1360موقتا خاموش شد. جنبش برابری خواهانه زنان مجددا از اواخر دهه هفتاد به تدریج فعال و با وجود همه محدودیت ها کارهای خیلی با اهمیتی از جمله به راه انداختن کمپین های گوناگون در زمینه حقوق برابر و تابوشکنی دربسیاری ازعرصه ها را به پیش برد. ولی پس از آخرین انتخابات ریاست جمهوری درسال 1388 بازبا سرکوب گسترده مواجه شد. بسیاری از فعالان زنان از کار مدنی علنی و حضور درحوزه اجتماعی محروم شده، جمعی هم به خارج مهاجرت کرده و چند تایی هم در زندان هستند. اما دستاوردهای این جنبش درمطرح کردن مطالبات زنان و چالش با حکومت خیلی قابل توجه اند.
توجه به این نکات برای مباحث بعدی ضروری است.
نقل مطالب با ذکرماخذ آزاد است. نظرات نویسنده الزاما نظرات بنیاد عرصه سوم نیست.