عرصه سوم: جامعهٔ مدنی ایرانی در شرایط محیطی پر مخاطرهای قرار دارد و اقتدارگرایان تهاجم گستردهای علیه آن طراحی و ساماندادهاند. در دهههای اخیر سازمانهای جامعهٔ مدنی با وجود محدودیتها و تنگناهای سازمانی و محیطی از رشد به نسبت چشمگیری برخوردار بودهاند، اما در چند سال گذشته با به قدرت رسیدن یک طبقهٔ جدید سیاسی، شکلگیری دولت پادگانی، ورود نظامیان به عرصهٔ سیاست، اقتصاد، فرهنگ و جامعهٔ مجازی و مسلط شدن گفتمانهای دموکراسیستیز و جامعهٔ مدنیهراسی بر جامعهٔ ایرانی، جامعهٔ مدنی با تهدیدات و تنگناهای جدی مواجه شده است.
از این رو در صورت عدم درک شرایط محیطی پر مخاطره، فقدان مدیریت تغییرات سازمانی برای پاسخگویی به نیازهای جدید و مدیریت برای ایجاد تغییرات و دگرگونیهای سیاسی، اجتماعی و برخورد محافظهکارانه و منفعلانه از سوی فعالان و سازمانهای جامعهٔ مدنی ایرانی و سکوت و مسامحهٔ جامعه مدنی جهانی، دورنمای روشن، شفاف و مثبتی برای آن قابل ترسیم نیست و در نهایت در صورت تداوم شرایط کنونی «جامعهٔ مدنی کاغذی» جایگزین جامعهٔ مدنی واقعی خواهد شد.
نوشتار حاضر در گفتوگو با برخی فعالان مدنی در پی تحلیل وضعیت کنونی جامعهٔ مدنی، تبیین مسایل استراتژیک و ارزیابی نقاط قوت و آسیبپذیر، فرصتها و تهدیدات آن است.
تبیین اینکه جامعهٔ مدنی ایرانی در شرایط پرمخاطرهٔ کنونی در حال گذار به کدام سو است، از دیگر اهداف این نوشته است. در این تحلیل تلاش میشود در صورت لزوم برای برونرفت از شرایط کنونی، تبدیل نقاط ضعف و آسیبپذیر به نقاط قوت و تهدیدات به فرصتها و جلوگیری از جوانمرگی جامعهٔ مدنی، راهکارهایی ارایه شود.
در مصاحبهها و گفتوگوهای انجامشده با فعالان جامعهٔ مدنی روی چند گزاره تاکید شده است:
– یکی از علل مهم توسعهنیافتگی و عدم استقرار دموکراسی پایدار در جامعهٔ ایرانی، فقدان و ضعف جامعهٔ مدنی است.
– جامعهٔ مدنی نقطهٔ کانونی برای گذار به دموکراسی و مهار قدرت سیاسی در جامعهٔ ایرانی است.
– گذار از جامعهٔ مدنی ضعیف به جامعهٔ مدنی قوی، یکی از مهمترین و موثرترین راههای برونرفت جامعهٔ ایرانی از دو معضل تاریخی توسعهنیافتگی و فقدان دموکراسی پایدار است.
– ساخت و ماهیت دولت در ایران جامعهیمدنیستیز است. سیاست دولت پادگانی در چند سال اخیر سیاست سرکوب، محدود سازی و جایگزینی در عرصهٔ جامعهٔ مدنی بوده است.
– جامعهٔ مدنی برای ایفای نقش موثر در فرایند توسعه، دموکراسی پایدار و جنبش حقوق مدنی ایران باید دارای استراتژی مشخص و برنامهٔ عملی باشد، در غیر این صورت دنبالهرو استراتژی دیگران خواهد شد.
مهمترین برنامههای عرصههای جامعهٔ مدنی در شرایط کنونی عبارتند از:
۱- در شرایط کنونی مهمترین اولویت فعالان و اصحاب جامعهٔ مدنی در ایران بسط گفتارهای دموکراسی، حقوق بشر، صلح و ساختن جامعهٔ مدنی شاداب، پویا، دموکراتیک و توسعهگرا است. همچنین توسعهٔ دانش و مهارتهای شبکهسازی، ترویج و حمایتگری، رهبری، صلحسازی، و جامعهیمدنیسازی است.
۲- تواناسازی محیط سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و عرصهٔ مجازی یکی دیگر از استراتژیهای مهم برای تحکیم دموکراسی و جامعهٔ مدنیسازی در جامعهٔ ایرانی است. اساساً لازمهٔ یک حکومت دمواتیک، وجود یک جامعهٔ قوی و دموکراتیک است و بدون وجود جامعهٔ دموکراتیک، یک حکومت دموکراتیک نمیتواند تداوم داشته باشد. از اینرو برای رسیدن به دموکراسی و جامعهٔ مدنی قوی در جامعهٔ ایرانی، پروژهٔ قدرتیابی شهروندان ایرانی از طریق آگاهیبخشی، آموزش حقوق و مسئولیتها، بسط دانش و مهارتهای زندگی انجمنی و تمرین دموکراسی در سطوح خرد اجتماعی، یکی از مهمترین برنامههای استراتژی تواناسازی محیطی است.
۳- بسط و گسترش روابط و مناسبات با جامعهٔ مدنی جهانی و سازمانهای بینالمللی، ترمیم و بازسازی شبکههای اجتماعی مجازی و رو در رو، و بسط شبکهٔ همکاری و همبستگی میان فعالان مدنی و ایجاد ائتلاف بین سازمانهای جامعهٔ مدنی ایرانی و بسیج جامعهٔ مدنی جهانی برای حمایت و پشتیبانی از جامعهٔ مدنی و جنبش حقوق مدنی- سیاسی ایران یکی دیگر از استراتژیها برای برونرفت از بحران کنونی و جلوگیری از جوانمرگی جامعهٔ مدنی ایرانی است.
۴- یکی از مسایل مهم و تاثیرگذار در آیندهٔ جامعهٔ مدنی ایرانی چگونگی دسترسی و گردش اطلاعات در میان فعالان و سازمانهای جامعهٔ مدنی است. در صورت فقدان دسترسی و گردش آزاد اطلاعات در مطلوبترین وضعیت جامعهٔ مدنی ایرانی به یک جامعهٔ مدنی کاغذی بدل خواهد شد. از اینرو استراتژی تنوعبخشی رسانهای، تسهیل در دسترسی و گردش آزاد اطلاعات در جامعهٔ ایرانی برای مقابله با سیاست ایجاد و تحمیل فرهنگ سکوت، سکون و محدودسازی دسترسی و مبادلهٔ اطلاعات از سوی دولت، یکی از مهمترین اولویتهای فعالان و سازمانهای جامعهٔ مدنی ایرانی است.
متن کامل این گزارش را به صورت پی دی اف در اینجا دانلود کنید: جامعه مدنی ایرانی گذار به کدام سو