عرصه سوم- برای برپایی، شکوفایی و رشد یک جامعه مدنی پویا و قدرت مند که در حوزه عمومی حاضر، ناظر و تأثیر گذار باشد، دردرجه اول باید به فرهنگ سازی و آموزش مدنی شهروندان دراین زمینه، تشریح چرایی شرکت فعال آنها در نهاد های مردمی و اهمیت نظارت شان بر سیاستهای دولت ها پرداخت. به این منظور ضرورت توضیح و بازخوانی مداوم بعضی از معانی و تعاریف که اغلب درادبیات رسانه ای و یا مقالات علمی مطرح میشوند، همواره مهم و موثر است. از آنجا که بحثهای اجتماعی درباره این مفاهیم دررسانه های جمعی دیداری و شنیداری بسیار محدود است، لازم است که به آموزش نظری و عملی آموزه ها و مهارت های لازم توجه بیشتری کرد. برای مثال می توان با بیانی ساده و روشن درباره مهمترین ویژگیهای جامعه مدنی، نقش شهروندان درپیشرفت جامعه ، ایجاد بستر مناسب برای تحولات دموکراتیک و هم ضرورت درونی شدن فرهنگ حقوق بشری و مدرن در اذهان تک تک شهروندان بحث و گفتگو کرد. در سری مقالاتی که اختصاص به ویژگیهای جامعه مدنی و مبارزه مدنی دارند به اختصار به این موارد خواهیم پرداخت.
جامعه مدنی و ویژگیهای آن
در جوامع پیشرفته و مدرن معاصر بر مشارکت آگاهانه مردم در اداره امور جامعه تأکید بسیار شده و می شود. بدیهی است که تنها وظیفه شهروندان رأی دادن، انتخاب نمایندگان و فرستادن آنها به پارلمان ها و یا انتخاب رئیس جمهور نیست. شرکت داوطلبانه و فعال مردم در سازمان های غیر دولتی، نظارت بر عملکرد دستگاهای اجرایی و انتقاد از سیاستهای دولت نیز بخش مهمی از وطایف شهروندان است. ایجاد شبکههای همکاری و پایگاه های مردمی خارج از حوزه سیاست و بخش اقتصادی برای کمک به پیشرفت فرهنگی و اجتماعی زمینهساز ایجاد یک جامعه مدنی است. به این معنی قدرت فکری و عملی مردم درسازمان هایی که به دست خود آنها برپا میشود تجلی می یابد. سازمانهایی که مستقل از دستگاه دولتی در پیشرفت جامعه شرکت دارند و مستقلا عمل میکنند. آنها برای فعالیتهای خود نیازمند تلاش افراد و کمکهای مالی اعضا هستند.
وظایف شهروندان درجامعه مدنی
رابطه دولت با مردم در اغلب کشورهای درحال توسعه اغلب رابطهای یک سویه با قرارگرفتن دولت درراس هرم قدرت است. اما برای ایجاد جامعهای آزاد مبتنی بر آرا اکثریت مردم، نهادینه کردن ارزشهای انسانی، دفاع از حقوق اقلیتها و گروههای آسیب پذیر، عملکرد و نقش شهروندان در ترویج و پاسداری از سازمان های خود ساخته و دموکراتیک اهمیت حیاتی پیدا کرده است.
به طور کلی میتوان وظایف شهروندان درزمینه مشارکت فعال در عرصه عمومی را به دو دسته کلی می توان تفسیم کرد:
1) سیاستها و عملکرد دولت مردان می بایست مدام از طرف مردم، سازمان هایشان و رسانهها نقد و بررسی شوند. سیاست مداران ملزم به پاسخگویی هستند.
2) شهروندان به طور داوطلبانه و با درنظر گرفتن علائق و تخصص شان میتوانند در ایجاد شبکه ها، گروهها و بنیاد های مردمی شرکت کنند، تا مشکلات جامعه را شناسایی و دررفع آن بکوشند.
بخشی از مشخصات نهاد های غیر دولتی
برای پیشبرد امور درجامعه سازمان های مردم نهاد باید بتوانند سطح آموزش اعضا و کیفیت حرفهای حوزه کاری خود را مدام و برطبق موارین بین المللی ارتقا دهند. هم چنین به ویزگی هایی خاصی مجهز باشند که از جمله میتوان به این موارد اشاره کرد:
1) سازمان های مردمی مستقل و خارج از حوزه اقتدار دولتی قرار دارند.
2) به قانون مداری، به کار گرفتن خرد جمعی و احترام به عقاید دیگران پای بندند.
3) شبکههای مردمی مدافع ساختار های دموکراتیک افقی و نه عمودی هستند. به این معنی که رهبری جمعی به رهبری فردی ترجبح داده می شود. و همه اعضا در نظردهی و تصمیم گیری ها شرکت دارند و از حقوق یکسان برخوردارند.
4) این نهادها خود جوش و هدف مند بوده و درحوزه های گوناگون فرهنگی، اجتماعی و غیره فعالیت می کنند.
5) فعالیت مستمر برای رفع مشکلات اجتماعی درزمینه حمایت از گروههای آسیب پذیر، حمایت از محیط زیست، ارتقا آموزش، فرهنگ و هنر و غیره دردستور کار آنهاست.
6) برگزاری گردهمایی های اعتراضی با تأکید بر عدم استفاده از خشونت انجام می شوند.
7) این نهاد ها شامل انواع انجمن ها، باشگاه ها، اصناف، اتحادیه ها و شبکههای غیر رسمی هستند.
اما بدون شک برای ایجاد یک جامعه مدنی قوی و پویا تنها نمیتوان به فعالیتهای شهروندان محدود شد و به آن اکتفا کرد. حمایت دولتی، ایجاد تسهیلات و استقبال سیاست مداران از نظرات شهروندان و متخصصان از ضروریات اصلی درپا گرفتن و رشد نهادهای غیر دولتی هستند.در جوامع پیشرفته که رسانهها و هم فعالیتهای صلح آمیز مردم از آزادی کافی برخوردارند، قدرت شبکههای شهروندان در حل و فصل معضلات اجتماعی زیاد و قابل توجه است. اما سازمان های مردم نهاد در جوامع غیر دموکراتیک و استبدادی اغلب تحت کنترل و نظارت دولتی قرار دارند و حوزه عمل آنها محدود است.