هرچند خیلی از موضوعات مهم و روزمره در روزنامههای چاپ ایران امکان انتشار ندارند، اما بسیاری از شهروندان با مطرح کردن آنها در ستونهای ارتباطی روزنامههای داخلی، به نوعی این مسائل را منتشر می کنند. علاوه بر این، خیلی از مسائل هم ممکن است به نظر مسئولان و حتی روزنامهنگاران جزئی و جنبه خبری نداشته باشند، اما شهروندان با آوردن مثالهایی دقیق از زندگیشان، اهمیت آنها را یادآوری میکنند. این تلاش ساده اما پیگیر شهروندان ایرانی را شاید بتوان زمینهای برای پیگیری مطالبات کلانترشان تلقی کرد؛ تمرینی برای حقخواهی و احساس مسئولیت شهروندی.
این هفته هم رسانههای ایران در ستونهای ارتباطی خود از این دست مطالب منتشر کردهاند؛ دریچهای که با سادهترین جملهها، به سمت پیچیدهترین مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران باز میشود.
خودتان فیلم بسازید!
در گیر و دار مشکلات فراوان اجتماعی و اقتصادی، کمتر مجالی پیدا میشود که خوانندگان روزنامهها به مسائل فرهنگی هم بپردازند، اما همچنان میشود نکتههایی از این دست را در روزنامههای ایران دید. در ادامه ماجراهای مربوط به نمایش فیلم “من مادر هستم” ، یکی از شهروندان که خود را از علاقهمندان به سینما معرفی کرده، در تماس با روزنامه اطلاعات گفته است:
“ممنوعیت پخش فیلم راه چاره نیست. درباره فیلم «من مادر هستم»، باید بگویم طلاق در همه جوامع وجود دارد و گریبانگیر معدودی از افراد میشود؛ دزدی هم همین طور است. آیا نشان دادن دزدی یا خیانت در فیلم به معنی ترویج آنها در جامعه است؟ اگر چنین است دیگر نباید درباره ستمكاران و دیكتاتورهایی چون هیتلر فیلمی ساخته شود و به نمایش درآید. در فیلم، این آزادی وجود دارد كه پدیدههای مثبت و منفی نشان داده شود و بیننده درباره آنها به قضاوت بنشیند، ولی ممنوعیت پخش فیلم راه درمان نیست و اگر كسانی فكر میكنند به این مسائل نباید پرداخته شود، خودشان فیلم بسازند و ببینند كه آیا میتوانند دو ساعت افراد را در خانه نگه دارند و یا آنها را از تماشای ماهوارهها بازدارند؟ ایراد گرفتن از دیگران آسانترین كارها است!”
حقوق ماهانهای که صرف درمان میشود
گرانی دارو و هزینههای درمان هم درد دلی است که این هفته هم یک بیمار سرطانی آن را مطرح کرده: “سه سال است كه به سرطان روده بزرگ مبتلا شدهام. به تازگی قیمت كیسههایی كه به كار میبرم، بیش از سه برابر شده است و دیگر نمیتوانم آنها را به صورت بستهای بخرم. داروخانهها به صورت پنج تایی به فروش میرسانند. همینطور دستمال كاغذی كه به صورت روزانه و مرتب استفاده میكنم، بسیار گران شده است و هرچه در میآورم، بابت دارو و درمان و پانسمان هزینه میشود.”
به این مشکلات البته باید مشكل تأمین لوازم توانبخشی معلولان را هم اضافه کرد که معمولا از یاد میرود. شهروندی از همدان در تلفن به خط ارتباطی روزنامه اطلاعات گفته: “نزدیك به دو یا سه سال است كه سازمانهای مسئول، باتری سمعك را به ناشنوایان معلول تحویل نمیدهند و مجبورم برای فرزندم، باتری را به نرخ آزاد تهیه كنم. لازم است مسئولان محترم به فكر خانوادههای كمبضاعت كه قادر به تأمین لوازم توانبخشی فرزندان معلول خود نیستند، باشند.”
مشکلات بازنشستگی، شغل و مسکن
مطالبات بازنشستگان هم موضوعی است که هر روز و هر هفته در روزنامهها از سوی شهروندان مطرح میشود و هنوز کسی پاسخگوی آن نیست. این هفته، از میان موارد زیادی که به این موضوع اشاره کرده بودند، درد دل یک خانم بازنشسته كشوری را از اصفهان انتخاب کردیم: “پرداخت ذرهای مطالبات كارساز نیست! از قول ما به سازمان بازنشستگی كشوری بگویید ذره ذره و 200 هزار تومان 200 هزار تومان پرداختن مطالبات بازنشستگان، مشكلی را از آنان حل نمیكند و ضرورت دارد این مطالبات یكجا پرداخت شود تا با آن، لااقل بتوانند دندانهایشان را سالم كنند!”
یك شهروند از قزوین هم به جام جم میگوید: “به ما نیروهای تعیین تكلیف آموزش و پرورش نه حقوق پرداخت میشود و نه وضعیت شغلی ما مشخص میشود. از مسئولان ذیربط میخواهیم با توجه به مشكلات و گرانیها، زودتر تكلیف استخدامی و حقوقی ما را مشخص كنند.”
رضایی از بومهن در تماس با روزنامه جام جم به مسکن مهر و ماجراهای حاشیهای آن پرداخته و مشکلش را چنین مطرح کرده: “قرار بود مسكن مهر به سرپرستان خانواده و مستاجران داده شود، ولی در عمل میبینیم چنین اتفاقی نیفتاده است. چرا؟“
بیکاری دغدغه این روزهای نسل جوان و خانوادههای ایرانی است. با وجود انتشار آمارهایی برای رفع بیکاری در ایران واقعیتهای موجود حکایت دیگری دارند. در این زمینه، شهروندی در تماس با روزنامه خراسان درباره بیکاری جوانان هشدار داده است: “مسئولان یک ساعت مقابل یک چای خانه سنتی در ساعت ۱۱ ظهر بایستند تا ببینند که ۹۵ درصد مشتریان، جوانان ۲۰ تا۳۰ سالهاند که از بیکاری مشغول کشیدن قلیان هستند. لازم نیست برای جمعآوری چای خانهها اقدام کنید؛ فکری برای رفع معضل بیکاری جوانان کنید.”
چند هفته قبل، نیروی انتظامی در شهر مشهد اعلام کرد که برگزاری هرنوع کنسرتی در این شهر ممنوع است. در واکنش به این موضوع، یکی از شهروندان این شهر با روزنامه خراسان تماس گرفته و گفته است: “چرا در مشهد اجازه برگزاری کنسرت زنده را نمی دهید؟ در این شبهای سرد تنها کاری که به ذهن جوانان برای تفریح کردن میرسد، کشیدن قلیان است؛ آیا بهتر نیست برای جوانانمان تفریحات سالم ایجاد کنیم؟“
گرانی و مشکلات تغذیه
شهروند دیگری هم درباره مشکل تغذیهای دانشآموزان و وعدههای مسئولان با روزنامه خراسان تماس گرفته و گفته است: “خطاب به آقای دکتر محمد چینیان معاون سلامت آموزش و پرورش که فرموده است دانش آموزان روزی دو سه لیوان شیر مصرف کنند، سه ماه از سال تحصیلی گذشته است هنوز شیر برای دانش آموزان توزیع نشده است لطفاً این قدر احساس مسئولیت نکنید. گرانی اش هم پیشکش.”
تنزل كیفیت محصولات پدیدهای است که همزمان با افزایش قیمتها ادامه دارد و کم و بیش به آن اشاره میشود. یک نفر با عنوان مصرف كننده لبنیات در این زمینه ابزار نظر کرده: “گهگاه تعزیرات حكومتی كارخانههای لبنیات را به دلیل گرانفروشی و كمفروشی جریمه میكند، كه آنها هم با تكرار جرایمشان، انتقام آن را از مصرفكنندگان لبنیات میگیرند كما اینكه دیگر نه ماست موسیر آنها طعم موسیر را میدهد و نه ماست نعناعیشان، طعم نعناع را! به عبارت دیگر نه فقط به كمفروشی و گرانفروشیهایشان ادامه میدهند، بلكه لبنیات بدون كیفیت سابق را در اختیار مصرفكنندگان میگذارند!”
از شهرتبریز، خوانندهای به نام حیدری درباره ضرری که به دلیل مشکلات اقتصادی ایران نصیبش شده میگوید: “به حرف مسئولان اقتصادی اعتمادی نیست! وقتی مسئولان اقتصادی گفتهاند كه افزایش بهای سكه حبابی نیست، با مقدار پولی كه از فروش مغازهام به دست آورده بودم، یكجا سكه خریدم و حالا زیان فراوان دیدهام! امثال من زیادند، كسانی كه با اعتماد به سخنان برخی از مسئولان اقتصادی برنامهریزی میكنند و نتیجه عكس میگیرند، چه كسی جوابگوی آنان خواهد بود؟“
مصائب شهرنشینی در زمستان
یک شهروند هم در تلفن به خط ارتباطی توصیهای به شهرداری تهران کرده است: “در شرایطی كه با یك بارش كوتاه مدت باران، در خیابانهای تهران سیل به راه میافتد و وضعیت ترافیك برهم میخورد و همچنین با توجه به ازدحام شدید واگنهای مترو و لزوم افزایش تعداد آنها و نیز با عنایت به این كه در حال حاضر به تعداد كافی در تهران مسجد وجود دارد، آیا بهتر نیست شهرداری هزینههایی را كه برای ساخت مساجد جدید در تهران در نظر گرفته است، به حل مشكلات این شهر اختصاص دهد و احداث مسجد را به متولیان اصلی این كار و خیرین بسپارد؟“