عرصه سوم- محمدرضا سرداری: پس از سی و پنج سال قطع رابطه میان ایران و آمریکا، پس از واقعه گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی درسال 58، روابط این دو کشور وارد مرحله تازه ای شده است.
اکنون با روی کار آمدن یک دولت میانه رو در ایران، گامهای تازه ای برای تنش زدایی از این روابط تیره برداشته شده و ناظران را به برقراری تماس و گفت و گو میان مقامات رسمی دو کشور و آغاز دوباره روابط دیپلماتیک امیدوار ساخته است. اما آیا با نزدیک شدن مقامات رسمی دو کشور زمینه برقراری یک رابطه سیاسی، اقتصادی و فرهنگی میان دو کشور فراهم خواهد شد؟ چه لوازمی برای برقراری یک رابطه میان دو کشور وجود دارد و نقش نهادهای غیر دولتی، شهروندان و جامعه مدنی در برقراری چنین رابطه ای چیست؟
جامعه مدنی ایران سالها پس از قطع روابط ایران و آمریکا، جامعه ای پیشتاز برای نزدیک کردن دو کشور و رفع کدورتهای موجود بوده است. در مقابل جامعه مدنی آمریکا همچنان با حفظ خاطرات مربوط به داستان گروگانگیری و همچنین تبلیغات رسانه ای رویکرد مثبتی نسبت به ایران نداشته است. دو دلیل برای اثبات این ادعا می توان برشمرد. نظر سنجی های متعددی از شهروندان ایرانی در طی بیست سال گذشته نشان داده است که بالغ بر هفتاد درصد ایرانیان خواهان برقراری رابطه با آمریکا هستند. این گرایش علیرغم تبلیغات یک سویه و منفی جمهوری اسلامی علیه دولت و جامعه مدنی آمریکا صورت گرفته است. آخرین نظر سنجی که گفته شده است به سفارش دولت حسن روحانی صورت گرفته است از اشتیاق بیش از هفتاد درصد ایرانیان به گفت و گو با آمریکا حکایت دارد.
در مقابل تازهترین نظرسنجی توسط موسسه «گالوپ» انجام شده که نتایج آن نشان میدهد ۸۳درصد آمریکاییها همچنان ایران را «دشمن» یا کشوری «غیر دوست» میدانند. گرچه همین نظر سنجی ها نشان می دهد بالای هفتاد درصد از آمریکاییها خواستار گفت و گو با ایران هستند.
در گذشته نیز بارها تلاش شده است تا ارتباطات میان جوامع مدنی دو کشور توسعه یابد. تبادلات گروههای ورزشی و هنری یکی از روشهای مرسوم در این زمینه بوده است. حذف کشتی از رقابت های المپیک 2020، هرچند یک خبر بسیار بد برای کشتی دوستان بود، اما توانست پس از یک دهه، بار دیگر چارچوبی برای همکاری ایران و آمریکا فراهم کند. در مدت کمتر از یک ماه از اعلام این خبر، نه تنها کشتی گیران آمریکایی با استقبال خوبی در ایران مواجه شدند و آمریکا نیز از کشتی گیران ایرانی برای شرکت در رقابت های میدان تایمز به طور رسمی دعوت به عمل آورد، بلکه دو کشور جبهه مشترکی علیه رای کمیته المپیک برای حذف کشتی تشکیل دادند. از سوی دیگر در روزگاری که مقامات تهران از مذاکره مستقیم با مقامات واشنگتن سر باز می زدند، کشتی زمینه ای را فراهم ساخته بود تا مقامات ورزشی دو طرف با یکدیگر در تماس باشند.
در زمینه هنر نیز می توان به موفقیت کارگردان برجسته ایرانی اصغر فرهادی اشاره کرد که برای نخستین بار در تاریخ سینمای ایران جایزه اسکار را از آن خود کرد. بردن جایزه اسکار خود توانسته است بر تغییر نگرش جامعه مدنی آمریکا بوِیژه رسانه های آمریکایی تاثیرگذار باشد. رسانه هایی که نقش انکارناپذیری در این حوزه بازی می کنند. همچنان که لری روتر نویسندۀ نیویورک تایمز در یادداشتی که در این رسانه به چاپ رسانده است عنوان کرد انتخاب فیلم سینمایی گذشته به کارگردانی اصغر فرهادی که قرار است به عنوان نامزد جایزه اسکار در سال 2014 در این رقابت مهم جهانی شرکت کند، نشاندهندۀ فضای باز فرهنگی در ایران است.
هر چند که وجود این نگرشها در میان برخی از مقامات و رسانه های آمریکایی به مفهوم قضاوت صحیح آنان از واقعیات درون جامعه ایران نیست، اما باور جامعه مدنی آمریکا به تغییر در ایران را می توان گامی به سمت بهبود روابط میان دو کشور دانست.
بازگشت یک اثر باستانی مسروقه ایرانی پس از سی سال از آمریکا به ایران نیز می تواند در راستای چنین تحلیلی قرار گیرد. یک جام نقرهای ایرانی به شکل شیردال (موجودی افسانهای به سر و بال عقاب و بدن شیر) که در دهه 80 میلادی در غاری در غرب ایران در نزدیکی مرز ایران با عراق کشف شد و هنگام حمل غیرقانونی به آمریکا توسط ماموران گمرک نیویورک توقیف شده بود، تحویل مقامات ایرانی حاضر در نیویورک شد.
در گذشته وزارت امور خارجه آمریکا بازگرداندن جام شیردال به ایران را منوط به عادیسازی روابط میان دو کشور دانسته بود، اما حال این وزارتخانه در صفحه توییتترش با اعلام خبر بازگرداندن این اثر تاریخی به ایران، با اشاره به ارزش بالای هنری آن، جام شیردال را نشانهای از ذوق و هنر ایرانی در هزاران سال قبل دانست و اعلام کرد که دولت آمریکا از بازگرداندن این جام به ایران خرسند است.
تازه ترین نمونه از نقش آفرینی جامعه مدنی، ابداع نوآوریهای تازه برای نزدیک ساختن عواطف میان دو ملت با ارائه طرحی به نام “بوسه های صلح” در سال روز گروگانگیری دیپلماتهای آمریکایی است.
برای برقراری یک رابطه پایدار میان ایران و آمریکا، جامعه مدنی یکی از ارکان اصلی است و ایجاد فرصت برای برقراری تماس میان سازمانهای مردم نهاد دو کشور یکی از گامهای موثر در این زمینه است. در ایران تعداد بیشماری از سازمانهای مردم نهاد مستقل و نه دولت ساخته وجود دارند که می توانند محور گفت و گو میان جوامع مدنی دو کشور قرار گیرند اما این سازمانها به دلیل محدودیتهایی که نهادهای امنیتی و نظارتی برای آنان ایجاد می کنند هرگز قادر به برقراری ارتباط آزاد و مستقل با نهادهای متناظر خویش در آمریکا و سایرملل نیستند. سازمانهای فرهنگی، هنری، ورزشی، اجتماعی و حتی سیاسی باید از این امکان برخوردار شوند تا با یافتن سازمانهای هم طراز خویش باب گفت و گوی دو جانبه را باز کنند. بسیاری از ایرانیان مقیم آمریکا از این استعداد بالقوه برخوردارند تا زمینه ساز و واسطه چنین روابطی شوند اما اکنون همه چیز در ید دولت است و اجازه برای ورود جامعه مدنی به صحنه مذاکرات داده نمی شود.
این در حالی است حمایت از جامعه مدنی از سیاستهای رسمی اعلام شد از سوی دولت آمریکا است. به باور دولت ایالات متحده، جامعه مدنی فعالان، سازمان های غیر دولتی، انجمن ها، اتحادیه های کارگری و گروه های مذهبی را در برمی گیرد که برای مصالح مشترک و حل مشکلات از طریق راه های صلح جویانه با هم کارمی کنند و از روند ساختن و حفظ فرهنگ و دولت با ثبات و از نظر سیاسی کثرت گرا، جدا ناپذیر است. جامعه مدنی توانایی بی تایی برای تاثیرگذاری بر دگرگونی دارد.
به گفته سارا مندلسون، معاون آژانس توسعه بین المللی آمریکا” دفاع از دسترسی جامعه مدنی به منابع مالی، خارجی و داخلی، ارجحیت بالایی است. دولت آمریکا این حق را برای خود محفوظ نگاه می دارد که با سازمان های جامعه مدنی حتی در شرایطی که درآنها قوانین محلی با آزادی های اساسی تشکیل انجمن، اظهار نظر و گردهمایی های مسالمت آمیز تطبیق نمی کند، کار کند.” از این رو از دولت آمریکا نیز انتظار می رود تا در پروسه مذاکره با دولت ایران، زمینه را برای افزایش تماس میان جوامع مدنی دو کشور فراهم سازد و جامعه مدنی خود را تشویق به برقراری ارتباط با نهادهای مدنی ایرانی نماید.
در نتیجه باید گفت که برای برقراری روابط میان ایران و آمریکا نیاز به تماس بیشتر میان جوامع مدنی دو کشور وجود دارد و تا زمانی که نتیجه نظر سنجی ها برای برقراری روابط میان دو کشور متعادل نشود و علاقه مندی برای ایجاد روابط از درون جامعه مدنی نجوشد، نمی توان به رابطه ای پایدار میان دو کشور دل بست. هر چند برقراری یک رابطه دیپلماتیک ساده می تواند گام مهم و ضروری برای آغاز چنین فرآیندی باشد.