زلزله ویرانگر اخیر در ایران آذربایجان شرقی را لرزاند و تلفات و خسارتهایی در برخی شهرها و روستاهای این منطقه بر جای گذاشت. اما این زلزله و پسلرزههای آن از سوی دیگر سبب گسترش اتحاد و همیاری مردمی برای یاری رساندن با استفاده از رسانه های اجتماعی و نهاد های مردمی شد.
به گزارش تارنمای “رادیو زمانه“، در حالیکه وقوع این زلزله در ساعت چهار و ۵۳ دقیقه بعد از ظهر روز شنبه، ۲۱ مرداد ماه ۱۳۹۱، همزمان با شب قدر در ماه رمضان بود، کانالهای مختلف تلویزیونی ایران، تنها به نقل این خبر پرداختند؛ آن هم در حد و سایز اخبار معمولی دیگر. این نوع پوشش خبری صدا و سیما که از آن بهعنوان “رسانه ملی” یاد میشود، صدای اعتراض خیلیها را در آورد تا جایی که کار به مجلس رسید و برخی نمایندگان، تذکرات سفت و سختی به مسئولان صدا و سیما دادند.
از سوی دیگر، کار امدادرسانی به آسیبدیدگان زلزله آدربایجان هم با کاستیها و ضعفهایی روبهرو بوده است تا جایی که “سید جلال یحییزاده“، نماینده مردم تفت و میبد در مجلس ایران به خبرگزاری “ایلنا” گفته: “اگر آقایان بودجه حوادث {غیر مترقبه}را در جاهای دیگری نظیر خارج از کشور خرج نمیکردند، امروز این بحران قابل کنترل بود.”
اعتراضها به نحوه یاریرسانی دولت و فشارهای فعالان مدنی بهخصوص در فضای مجازی برای ارسال کمکهای بیشتر به مناطق زلزلهزده، دولت ایران را واداشت کهاعلام کند آماده دریافت کمکهای بینالمللی برای زلزلهزدگان شمال غرب این کشور است. این در حالی بود که جمعیت هلال احمر ایران، پیشتر گفته بود با توجه به تواناییاش در پوشش امدادی مناطق زلزلهزده، نیازی به کمکهای بینالمللی نیست و حتی گروه امدادرسانی که از ترکیه به ورزقان آمده بودند، به این کشور بازگردانده شدند.
در عین حال اطلاعرسانی در شبکههای اجتماعی برای جذب کمکهای مردمی از داخل و خارج از ایران تا مدتها پس از زلزله ادامه داشت و کماکان هم ادامه دارد. به عنوان یک نمونه، تارنمای “نشانی” خبر داد که هلال احمر مالزی برای ارسال کمکهای مردمی به ایران، اعلام آمادگی کرده است. مالزی از جمله کشورهایی است که جمعیت چند هزار نفری از ایرانیان در آنجا زندگی، تجارت و تحصیل میکنند.
ایرانیان مقیم در دیگر کشورها نیز با تشکیل هستهها و گروههای فعال، کمکهای مردمی را برای ارسال به ایران جمعآوری کردند که در این حرکتها، نقش و کارآیی شبکههای اجتماعی بسیار پررنگ بود.
برای ارسال کمکهای مردمی از دیگر نقاط جهان به ایران اما با توجه به تحریمها، نگرانیهایی وجود داشت که وزارت خزانهداری آمریکا برای فرستادن این کمکها مجوز صادر کرد. تارنمای رسمی وزارت خزانهداری آمریکا، به روشنی اعلام کرد که کمکهایی را به مردم ایران که در حال بازیابی و بازسازی هستند، ارائه میکند. دولت ایران پیشنهاد کمک آمریکا را نپذیرفته، اما سازمانهای غیر دولتی در تلاشهای مربوط به کمکرسانی فعال بودهاند.
بیاعتمادی به دولت، اعتماد به فیسبوک
در بررسی به جزییات حوادث و وقایع پس از زلزله آذربایجان اما یک نکته بیشتر از بقیه به چشم میآید و جلب نظر میکند، و آن بیاعتمادی مردم به دولت، برای یاری رساندن به زلزلهزدهها و اعتمادشان به نهادهای مردمی و سازمانهای مردمنهاد است.
این مسئله را میشود در نظرسنجی انجام شده توسط تارنمای مستقل “پارسینه”دید. در این نظرسنجی، در جامعه آماری بیش از چهار هزار و ۵۰۰ رای دهنده، نزدیک به ۸۰ درصد از رایدهندگان، نقش کمکهای خودجوش مردمی در یاریرسانی به زلزلهزدگان آذربایجان شرقی را موثرتر از هلال احمر، صدا و سیما و کمیته امداد دانستهاند.
بر اساس دیگر گزارشها، نتایج دو نظرسنجی که توسط دو رسانه “عصر ایران” و“تابناک” انجام شده است هم نشان میدهد که حدود ۹۲ درصد از مردم، عملکرد صدا و سیما درباره زمینلرزه آذربایجان شرقی را ضعیف و ۷۸ درصد نیز کمکهای خودجوش مردمی را کارآمدترین روش در یاری رساندن به آسیبدیدگان این حادثه میدانند.
یکی از ساکنان روستای “سرند” که در کنار جاده اصلی ورزقان – تبریز قرار دارد، در مورد این کمکهای مردمی به “رادیو زمانه” گفته است: “در همان ساعات ابتدایی زلزله، خیل کمکرسانها از تبریز و شهرهای دیگر وارد جاده شدند. با وجود اینکه جاده در برخی جاها خراب شده بود، اما مردم برای کمکرسانی آمدند. بعد از چند ساعت نیروهای امنیتی و نظامی اقدام به مسدود کردن جاده کردند اما ناگهان سیل عظیم مردم باعث شد که آنان نتوانند کنترل را در دست بگیرند و مجبور شوند که جاده را باز کنند.”
از سوی دیگر برخی ناظران، زلزله تلخ آذربایجان را سیاسیترین زلزلهای دانستهاند که تاکنون در مناطق زلزلهخیز ایران اتفاق افتاده است. “علی بردبار” در تارنمای “کلمه” در اینباره مینویسد: “خود اتکایی ملت، نتیجه بیاعتمادی به حکومت” است. او “اعلام وجود دوباره شبکههای اجتماعی” و “بیاعتمادی مردم به دولت” را بررسی میکند و معتقد است که “وقوع زلزله اهر و حجم وسیع ارتباطات، راهکارها، خلاقیتها، و بده بستانهای خارج از شبکه رسمی حکومت و یا سازمانهای کلاسیک در این مدت، مهر بطلان بر تلقی مرگ شبکههای اجتماعی بود.”
کمک مردم به مردم، ممانعت حکومت
در شرایط فعلی جامعه ایرانی که اعتماد چندانی به دولت وجود ندارد، توجه جدی به فعالیتهای مدنی و سازمانهای مردمنهاد یک ضرورت است.”علیرضا” بهعنوان یک فعال رسانهای در اینباره میگوید: “انجیاو ها با توجه به ذات غیرانتفاعی خود و عدم توقع مالی اعضا، در اینگونه مواقع کارایی بیشتری داشته و بارمالی هم بر دوش دولت نمیگذارند. در مواقع اضطراری، این گروهها بهخاطر ارتباط بیشتر با مردم، بیشتر از دولت میتوانند کمکهای مردمی را جذب کنند و با هماهنگی با نهادهایی چون هلال احمر، در توزیع آنها نیز به یاری دولت بیایند.”
یکی از فعالان مدنی در آذربایجان هم که مایل نبود نام خود و سازمانی که در آن فعالیت میکند را ذکر کند، در اینباره به عرصهسوم میگوید: “مشکلات و محدودیتها را که همه میدانند و من نگویم بهتر است اما به نظر ما جدیترین مسئلهای که وجود دارد، خلاء قانونی است. ما برای انجام کارهایمان ناچاریم ارتباط پیوستهای با سازمان های دولتی داشته باشیم و چون قانون، نحوه همکاری آنها با ما را پیشبینی نکرده است، معمولا به مشکل بر میخوریم. یعنی ممکن است که این سازمان ها بخواهند به ما کمک کنند، اما دستشان بسته است. در بحث امدادرسانی به آسیبدیدگان زلزله اخیر هم یکی از مشکلاتی که ما داشتیم همین بود.”
این فعال مدنی که در زمینه محیط زیست فعالیت میکند، در مورد راهکار رفع مشکل قانونی میگوید: “ما خودمان هم دنبال همین هستیم و در جلساتی که داریم این موضوع را مطرح میکنیم تا شاید به پیشنهاد مناسبی برای پر کردن آن خلاء قانونی برسیم. از طرفی هم فکر میکنیم که اگر هر گروهی تنها در حوزهای که مشخص کرده فعالیت کند، ممکن است کمتر مسئله ایجاد شود.”
او به فعالیتهای انجام شده توسط سازمانشان در رابطه با زلزله هم اشاره میکند و معتقد است که گرچه کارهای کوچکی انجام دادهاند اما راهشان را درست انتخاب کردهاند و بههمین دلیل چالشهایی را که برخی گروههای امدادرسان با آن مواجه شدهاند، نداشتهاند.
بهنظر میرسد چالشهای مورد اشاره این فعال مدنی، مسائلی است که نشان میدهد فعالیت سازمانهای مردمنهاد مستقل، چندان مورد علاقه و قبول حاکمیت نیست. بههمین دلیل شاید لازم باشد نهادها و سازمانهای مردمی به حمایت جدیتر از یکدیگر بپردازند.
شاهد بیعلاقگی و حتی مقابله حکومت ایران با فعالیتهای مستقل مدنی، میتواند برخوردهایی باشد که با گروههای امدادرسان زلزله آذربایجان صورت گرفت و همچنان هم ادامه دارد.
مسدود کردن حسابهای بانکی
در اولین این برخوردها، بانکها در ایران، حسابهای جاریای را که نیروهای داوطلب برای جمعآوری کمکهای نقدی مردمی اعلام کرده بودند، مسدود کردند. این شماره حسابها اغلب در فیسبوک، توییتر و برخی وبلاگها درج شده بودند. “عزیز خسروشاهی” در گزارشی در “رادیو زمانه” در اینباره مینویسد: “اکنون صاحبان حسابهای مسدود شده از احضار خود به پلیس فتا و وزارت اطلاعات خبر میدهند.این احضارها به صورت تلفنی صورت گرفته است و از صاحبان حسابها درخواست شده در روزهایی تعیین شده جهت پارهای توضیحات خود را به دفاتر پیگیری وزارت اطلاعات و ادارات پلیس معرفی کنند.”
بازداشت گروهی از کمک کنندگان
در ادامه این روند، ۳۵ نفر از فعالان اجتماعی ایران که برای کمک به زلزلهزدگان به آذربایجان رفته بودند در آخرین ساعات چهارشنبه اول شهریور ماه ۱۳۹۱، در کمپ روستای سرند بازداشت شدند.
به گزارش“علی ناهید“، بسیاری از نیروهای سیاسی و اجتماعی در ایران بر این باورند که دستگیری این امدادگران و ایجاد فضای پلیسی در مناطق زلزلهزده، برای زمینهچینی اخراج همه گروههای امدادی مردمی و آمادهسازی روستاهای منطقه برای بازدید محمود احمدینژاد، رئیسجمهور ایران بوده است.
برخوردها با فعالان مدنی و فعالیتهای مرتبط با زلزله در شبکههای اجتماعی مثل فیسبوک، توییتر و گوگلپلاس همچنان ادامه دارد اما این شبکهها احتمالا ظرفیت خود را برای بسیج مردم حفظ خواهند کرد. بسیجی که در اولین ساعات پس از زلزله، در پایگاههای انتقال خون ایران دیده شد و ممکن است هر زمان دیگری به فراخور وضع و ضرورت، باز هم دیده شود.
به گزارش رادیو زمانه و به نقل از تارنمای کلمه در سوم شهریور ماه همه زنان و سه نفر از مردان امدادگر دستگیر شده در اردوگاه روستای سرند به قید ضمانت از بازداشتگاه اداره اطلاعات تبریز آزاد شده اند. حسین رونقی ملکی وبلاگ نگار زندانی حقوق بشر ( محکوم به ۱۵ سال زندان) که به خاطر بیماری در مرخصی بود و با این حال به کمک زلزله زدگان آمده بود، ازجمله افراد بازداشت شده است.
“محبوبه عباسقلیزاده“، یکی از فعالان مدنی در حوزه زنان در اینباره در صفحه فیسبوک خود مینویسد: “بچههایی که توی فیسبوک در مورد زلزله فعال بودند، صفحههاشان را بستند …. جامعه مدنی بیجان که داشت در راستای کمکهای بشر دوستانه جانی میگرفت، دارد قلع و قمع میشود …. ولی تجربه زلزله آذربایجان نشان داد که رگههای فعال گروههای مردمی به محض یک زلزله از لای شکافها بیرون میزنند و هنوز زندهاند و زنده خواهند ماند.”