عرصه سوم-انتشار گزارش دوم احمد شهید گزارشگر ویژه سازمان ملل در آخرین روزهای سال 1390 بازتاب وسیعی در رسانههای مستقل داشت و با استقبال فعالان و نهاد های مدافع حقوق بشر روبرو شد. اما از سوی دیگر واکنشهای خصمانه و عصبی مقامات جمهوری اسلامی به این گزارش نشانگر ترس آنان از افشای موارد بیشمار پایمال کردن حقوق انسانی شهروندان جمهوری اسلامی است. سیاست مداران حاکم درایران هم چنین با عدم پایبندی به موازین بینالمللی و اعلامیه جهانی حقوق بشر کماکان از شکنجه بدنی و روحی،اعدام، تبعیضات قومی، دینی و جنسیتی علیه شهروندان ایرانی در پوشش قوانین شرعی و اسلامی دفاع و به آن مشروعیت می بخشند.
بحث حقوق بشر و فعالیتهای شبانه روزی مبارزان اجتماعی درسی سال گذشته دراین زمینه اگر چه تا کنون تأثیر جدی بر دولت مردان جمهوری اسلامی نداشته و نشانی از پایان دادن به سیاستهای غیر انسانی آنان دردست نیست، اما این کوشش ها منجر به ایجاد یک جنبش فراگیر برای دفاع از حقوق مردم، و هم ایجاد بحث جدی در اقشار آگاه جامعه برای درک اهمیت مسأله و ضرورت بازنگری انتقادی در آداب و رسوم و دفاع از قربانیان نقض قانون شده است.
جنبش حقوق بشر درایران درشرایط فعلی جنبشی ملی و هم بینالمللی است. جنبشی با شرکت چهرههای مشهور و فعال در سازمان ها، نهادهای معتبر درسطح جهان و هم چنین با صدها گزارشگر و کنشگر که با اطلاع رسانی شبانه روزی و مکتوب کردن موارد نقض حقوق فردی و اجتماعی شهروندان در سراسر ایران نقش مهمی را درمبارزه علیه پایمال شدن آن برعهده گرفته اند. از سوی دیگر افزایش آگاهی عمومی، فرهنگ سازی و نهادینه کردن ارزشهای مبتنی بر احترام به حقوق خود و دیگران، ایجاد حساسیت درجامعه و برانگیختگی عمومی درشرایط فعلی اهمیت بسزایی دراین تلاش ها دارد.
ضرورت آموزش فرهنگ حقوق بشری
طرفداری از حقوق بشر، حمایت از محیط زیست و دفاع از حقوق حیوانات در عصر کنونی بخش مهمی از ارزشهای فردی و اجتماعی مورد قبول مردم در کشورهای پیشرفته هستند. برای تربیت و آموزش شهروندان درایران، برای تقویت احساس مسئولیت و ایجاد حساسیت در آنان در زمینه موارد ذکر شده به کار دراز مدت نیاز داریم. از سوی دیگر برای حذف ساختارهای تبعیض آمیز درجامعه باید از بازتولید آن ساختارها جلوگیری کرد. روشن است که تعییرات ساختاری درزمینه عادات و رسوم فرهنگی یک شبه اتفاق نمی افتند. آگاهی اقشار مردم از حقوق خودشان، و یا مبانی و اصول مندرج درقوانین مورد نیاز به کندی صورت میگیرد.
در درجه اول اطلاع رسانی مدام دراین زمینه با هدف ایجاد حساسیت و احساس مسئولیت برای حمایت و ترویج مبانی حقوق بشر پیش شرط مهمی برای ایجاد آگاهی در مردم و هم برپایی یک جامعه آزاد و دموکراتیک است. همه ما از اهمیت اطلاع رسانی در عصر اینترنت و نقش آن در دگرگونی شرایط آگاهیم. پخش سریع اخبار مربوط به نقض حقوق بشر و حمایت از قربانیان در افرایش حساسیت عمومی بسیار اهمیت دارد. مثالهای مشهوری دراین مورد وجود دارند. مانند پرونده سکینه محمدی و مسئله سنگسار کردن او درایران که به سرعت به موضوعی جهانی تبدیل و به همین دلیل عملاً از اجرای آن حکم جلوگیری شد.
یکی از نتایج درخشان تلاشهای کنشگران مدنی درایران، ترویج ارزش های حقوق بشری در فعالیتهای آموزشی، مردمی و رسانه ای در بخشهای مختلف جامعه است. اما بدون شک ما هنوز درابتدای راه هستیم. کارفرهنگی درزمینه حقوق بشر درایران نباید تنها محدود به فعالیتهای نامبرده باشد. فقر و محرومیتهای اجتماعی، عدم شناخت مردم از قوانین و آگاهی از حقوق انسانی شان، اعمال سانسور،عدم دسترسی به رسانههای آزاد و فعالیت اجتماعی گسترده از جمله موانع اصلی در تسریع دگرگونی فرهنگی، ایجاد ارزشهای دموکراتیک و نهادینه کردن فرهنگ حقوق بشری مدرن درتک تک شهروندان است.
توانمند سازی و ایجاد کنش در افراد برای به دست گرفتن ابتکار از جمله مسائل مهم درآموزش های حقوق بشری است. در شرایط فعلی و با وخیم شدن وضعیت حقوق بشر درایران نباید تنها نسبت به سیاستهای غیرقانونی دراین زمینه واکنش نشان داد بلکه باید با تکیه بر اهداف مشخص عمل کرد. باید همزمان دردو جهت حرکت کرد. اول، فعالیت در افشای هرچه بیشتر موارد نقض حقوق بشر در تمام عرصه ها و حوزه ها، و دوم ، باید برای ایجاد یک تشکیلات بهم پیوسته از شبکهها و سازمان های مختلف که دراین حوزه فعال اند تلاش کرد. ایجاد کمپین های گوناگون خود نشان از پیشرفت آگاهی درجامعه ما و همبستگی میان حوزه های کار مدنی است.
موازین حقوق بشری باید در وجدان سیاسی و فرهنگی جامعه نهادینه شود. برای مثال افراد باید با جزییات نقض حقوق بشر آشنا شوند و درمورد آن فکر کنند و از خود سؤال کنند. و به تبع آن به قوانین غیر بشری اعتراض کنند. اینکه چرا یک زندانی باید در زمان بازجویی چشمبند برچشم داشته باشد؟ چرا یک زندانی برای اقرار گرفتن شکنجه می شود؟ چرا باید مجازات اعدام وجود داشته باشد و از آن بدتر چرا یک مجرم را درملاعام دار می زنند؟ و یا اینکه بر طبق کدام یک از موازین علمی و عقلی میتوان سن ازدواج دختران را به سیزده ساله تقلیل داد؟ و یا چرا باید افراد را به خاطر گرویدن به مسیحیت مجازات کرد؟ ویا چرا باید پیروان بهاییت را از حقوق انسانی خود محروم کرد؟
تاریخچه تبعیض و نقض قانون درجامعه ما سابقه ای بس طولانی دارد. آگاهی اجتماعی در میان اقشار محروم و آسیبپذیر که اغلب پای بند خرافات و رسوم هستند درمقایسه با اقشار متوسط و بالای جامعه پایین تر است. برای جلوگیری از بازتولید سنتهای ضد حقوق بشری باید اول دیده بان حقوق بشر خودمان باشیم. بسیار اتفاق میافتد که مدعیان پیشرفت و ترقی درعمل ناقض ایدههای خود هستند. نخبگان و فعالان حقوق بشر در راستای آموزش فرهنگ حقوق بشری باید اول از خود شروع کنند. و اعتقادات شان را در رفتار و کردار خود متبلور کنند. آنان در واقع رل مدلی برای دیگران هستند و به همین خاطر در فعالیتهای خود باید آگاهانه و فارغ از ایدئولوژیها عمل کنند. یک معلم، یک وکیل،یک روزنامهنگار، یک پزشک، یک دانش آموز و یا یک دانشجو میتواند با آگاهی از ضرورت فرهنگ سازی حقوق بشری نه تنها دراین زمینه اطلاع رسانی و هم افشاگری کند، بلکه او با به کار بستن ایدهآلهای خود در زندگی روزمره و عمل کردن به آنها به شیوه ای مستمر اطرافیان را تحت تأثیر قرار داده و با خود همراه می کند.
هرکشور بخشی از جامعه جهانی است. و درقبال تعهدات بینالمللی، کنوانسیون ها و اجرای این تعهدات مسئول است. برای ایجاد دموکراسی و جلوگیری از نقض حقوق بشر درایران باید به نقش آموزش، ایجادحساسیت و مسئولیت تک تک شهروندان درجامعه توجه جدی کرد. مردم درایران باید با مفاد اعلامیه حقوق بشر آشنا شوند و به اهمیت آن درزندگی شخصی شان پی ببرند و به نوبه خود آن را به دیگران آموزش دهند. برای جلوگیری از نقض حقوق بشر درایران باید با تابوی سکوت حکومت اسلامی دراین مورد مبارزه کرد، تا بتوان از تداوم بی قانونی و افزایش هرچه بیشتر قربانیان احکام قرون وسطایی جلوگیری کرد.
بنیاد عرصه سوم با استقبال از گزارش جدید آقای احمد شهید خواهان همکاری هرچه بیشتر همه نهادها و فعالان مدافع انسان ها با یکدیگر و سازمان های بین المللی حقوق بشری است.