گفت و گویی با آزاده پور زند
عرصه سوم- محمدرضا سرداری: آزاده پورزند موسس و مدیر امور اجرایی بنیاد پورزند است. او اخیرا به یاد و خاطره پدرش” سیامک پورزند” بنیادی به نام وی تاسیس کرده است. برای اطلاع بیشتر از هدف و چگونگی فعالیت این بنیاد با وی به گفت و گو نشسته ایم.
آزاده فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد در رشته سیاستگزاری عمومی و روابط بین الملل با مدرک کارشناسی ارشد است.همچنین از دانشگاه ناینرود در هلند مدرک کارشناسی ارشد در مدیریت بازرگانی (M.B.A)و در رشته ادبیات تطبیقی و هنر در دانشگاه اوبرلین امریکا مدرک لیسانس اخذ کرده است. نوشته های منتشر شده از او بیشتر درباره مسایل روابط بین الملل و خاورمیانه است. وی همچنین درسال های اخیر در مناطقی نظیر آمریکای جنوبی، آسیای دور و آسیای جنوب غربی مشغول به کار، تحقیق و تحصیل بوده است.
خانم پورزند، سپاسگزاریم که دعوت عرصه سوم را به این مصاحبه پذیرفتید. به عنوان نخستین سئوال، بنیاد پوزند را با چه انگیزه ای تاسیس کرده اید؟
اگر بخواهم به طور خلاصه عرض کنم، هدف بنیاد بررسی چالشهای مربوط به آزادی بیان است و تاثیر آن بر فرهنگ و هنر و افراد خلاق جامعه از جمله هنرمندان، روزنامه نگاران و سایر فعالان مدنی است. از جمله اهداف بلند مدت بنیاد، فعالیت وسیعتر در سطح بین المللی است اما در حال حاضر ما بر اساس امتیازی که از موقوفه دموکراسی در دی سی دریافت کردیم که پدر را از نزدیک می شناختند، تلاش کردیم تا با راه اندازی پروژه ای به نام شیوا در چالش با سانسور در ایران را آغاز کنیم. این پروژه همانگونه از نامش مشخص است به موضوع سانسور در ایران می پردازد و می کوشد تا مخاطبان خود کسانی قرار دهد که در ایران به نوعی با مسئله سانسور مواجه هستند از جمله روزنامه نگاران، هنرمندان و افراد خلاق تا بدون آنکه روی خطوط قرمز دولتی و فرهنگی پا بگذارند از سانسور عبور کنند و به خلاقیت خویش بپردازند.
تعریفی که بنیاد شما از جامعه مدنی دارد چیست؟
جامعه مدنی ازنظر بنیاد پورزند و فردی که نام بنیاد بر آن نهاده شده است تنها موسسات جامعه مدنی و یا سازمان مردم نهاد نیستند، بلکه می توانند افرادی از جامعه باشند که می کوشند تا گروهی را تشکیل دهند و فعالیت تازه ای را در زمینه های اقتصادی، اجتماعی یا هنری آغاز کنند. از این رو بنیاد ما همواره همکاران خود را تشویق کرده است تا نگاه نوآورانه تری را به موضوع جامعه مدنی داشته باشد. به خصوص در ایران که فعالیت تاسیساتی چه به لحاظ سیاسی و چه به لحاظ حقوقی دشوار است.
به اعتقاد شما بنیاد و سازمانهایی که در خارج از ایران برای بهبود وضعیت جامعه مدنی و حقوق بشر فعالیت می کنند، تا چه میزان می توانند بر مناسباتی که در داخل ایران در جریان است اثر گذار باشند؟
این مسئله به نوعی دغدغه بیشتر ایرانیان فعالی است که در خارج فعالیت دارند و من به سهم خودم این سئوال را بارها از خود کرده ام که با توجه حجم مسائلی که مردم ایران با آن روبرو هستند فعالیتهایی در ابعاد کوچک و از راه دور چه اثری می تواند به طور مثال بر هنرمند جوانی داشته باشد که در ایران فعالیت می کند. برای من جالب بود در حین تاسیس بنیاد و راه اندازی پروژه شیوا با بسیاری از دوستان آشنا شدم که بسیاری از آنان یا در ایران بسر می برند و یا به تازگی از ایران آمده اند و ایده های بسیاری را در زمینه های مختلف با من به اشتراک گذاشتند که البته به نوعی بیان گوشه ای از مشکلاتشان در داخل ایران به عنوان یک هنرمند، روزنامه نگار یا یک فرد خلاق است.
آیا ارتباط شما با داخل ایران مستمر است؟
ما البته امکان داشتن ارتباطی با مستمر با دوستانمان در داخل ایران نداریم اما همفکریهای نوبه ای به شکل تبادل ایده و نظر بارها اتفاق افتاده است. شاید واقعا نقش یک بنیاد بسیار کوچک و با اهداف بسیار بزرگ مثل بنیاد پورزند ایجاد فضایی برای طرح موضوعات خرد تر جامعه مدنی باشد. به طور مثال، بسیاری از گروهها و سازمانهای جامعه مدنی تحت تاثیر شرایط بیشتر به موضوعات کلانی چون انتخابات، تحریمها یا مسائل حقوق بشر به صورت فراگیر می پردازند اما موضوعاتی که به نظر کوچکتر می آیند، چون سانسور و محدودیتهای هنرمندان، کمتر دیده می شوند. این مسئله باعث شده است بنیادی مثل پورزند در جستجوی یافتن راه حل برای این مشکلات باشد و می کوشد تا از طریق گفت و گو این مسائل را بررسی کند. به طور مثال هنرمند جوانی را تصور کنید که درباره موضوعی چون زنان نقاشی کرده است ولی نمی تواند برای نمایش آثار خویش گالری پیدا کند. او در چنین شرایطی چه می تواند کند. تلاش ما این است که از طرق گفت و و بتوانیم راهکاری برای چنین مسائلی پیدا کنیم شاید از طریق بتوانیم تاثیر گذار باشیم.
نحوه همکاری شما با سازمانهایی که با شما هدف مشترک دارند چگونه است؟ اساسا نگاه شما به همکاری مشترک میان بنیاد پورزند و موسسات مشابه خود چیست؟
بنیاد پورزند بنیاد نوپایی است و بیشتر فعالیت ما به صورت مجازی است و تاکنون در حال سازماندهی افرادی بودیم که در نقاط مختلف جهان با ما برای اجرای پروژه شیوا همکاری دارند و تلاش کردیم تا این پروژه را به جایی برسانیم . من چون شخصا ارتباط گسترده ای با سازمانهای جامعه مدنی که در خارج ایران فعالیت دارند داشته ام تلاش کردم تا برای بهره گیری از تجارب نهادهای پیشکوست تر با آنان در تماس باشم. اما بنیاد ترجیح می دهد تا در سال نخست فعالیت خویش تنها باشد تا بتواند هویت خویش را پیدا کند اما برای سالهای بعد علاقه مندیم تا با کلیه نهادهایی که چه درباره ایران و چه درباره منطقه و موضوع آزادی بیان فعالیت می کنند همکاری نزدیک تری داشته باشیم.
شما اشاراتی به پروژه شیوا به عنوان نخستین فعالیت بنیاد خود داشتید. ممکن است جزئیات بیشتری از اهداف این پروژه ارائه کنید؟
کار پروژه شیوا پرداختن به موضوع سانسور از هر جنبه ای است. سانسور نه الزاما به معنی دولتی آن که از سوی وزارت ارشاد به طور مثال اعمال می شود بلکه سانسوری که از دل جامعه بیرون آید و فعالان را آزرده خاطر می کند را نیز در بر می گیرد. این پروژه دارای دو زیر برنامه است. نخستین برنامه یک سلسله سخنرانی است که توسط روزنامه نگاران، هنرمندان و نویسندگان نامدار و جوان که به شکلی با مسئله سانسور در ایران روبرو بوده اند صورت می گیرد آنان از تجارب شخصی و کاری خویش در این زمینه سخن می گویند. هدف از این سخنرانیها یافتن این پاسخ است که چگونه یک فرد خلاق می تواند بدون انکه به طور مثال گرفتار مسئله زندان یا مشکلاتی نظیر آن شود، از مرزهای موجود عبور کند و ایده و فکر خود را مطرح نماید. در این خصوص تا کنون خانمها مشیرالدین الهیاری و آزاده قلی زاده در این خصوص سخنرانی داشته اند و خانم الهیاری به زودی به صورت آن لاین نیز برنامه خواهند داشت.
برنامه دوم نیز برگزاری یک مسابقه داستانی است که ما از عموم علاقه مندان دعوت کرده ایم تا تجارب خویش را در خصوص سانسور و همچنین عبور از آن در شرایطی که با آن روبرو شده اند و اثراتی که این تجارب بر زندگی شخصی و کاری خود گذاشته اند را بیان کنند.
با توجه به شرایط اخیر و تغییراتی که در فضای سیاسی کشور روی داده است شما آثار این تغییرات را بر جامعه مدنی چگونه می بینید؟
تجربه من از دوره اصلاحات در ایران نشان داده است هرچند درآن دوران که در ایران بسر می بردیم فعالیتها بعضا با هزینه بالایی هم روبرو می شد، اما فضایی برای حرکت وجود داشت. من از جمله خاطراتی که از پدرم دارم در همین زمینه استفاده وی از شرایط حداقلی بود که در جامعه وجود داشت تا بلکه بتواند دست یک جوان را بگیرد و در یک روزنامه اصلاح طلب مشغول به کار کند یا یک هنرمند جوان را به محفل هنرمندانی پیسکسوت تر معرفی کند. این مسائل در جامعه بسته ای چون ایران کار پر اهمیتی است. من البته نمی توانم به بهبود اوضاع خیلی خوش بین باشم. من در دوره آقای احمدی نژاد در ایران نبودم اما بسیار شنیده ام که شرایط بسیار سختی در ایران حاکم بوده است و از این رو فکر می کنم هر چه قدر فضا در داخل ایران باز شود، هر چند که این فضا کوچک باشد باعث فعالیت و کار بیشتر در داخل ایران خواهد شد. من در عین حال همچنان نگران امنیت کسانی هستم در جلوی صف کار می کنند و زحمت می کشند و امیدوارم فضای بهتری برای فعالان باز شود.