عرصه سوم-سیامک کلهر: درآمیختن شادی و شادمانی ایرانیان درآغاز بهار و آمدن نوروز قدمتی تاریخی دارد. ایرانیان از دیرباز شادی را مهمترین بخش زندگی خویش میدانستند.
از این روست که ایرانیان باستان همواره روزهایی را به عنوان جشن، چه مذهبی و چه ملی، به شادی و سرور میپرداختهاند.
در این میان جشن نوروز از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار بوده و هست. آنچه نوروز و جایگاه آن را از دیگر جشنهای ایران باستان جدا میسازد فلسفهی وجودی نوروز میباشد که پیوند انسان با طبیعت است، طبیعت زیبا و شکوفا میشود و با خود زیبایی و شکوفایی، سرزندگی و بالندگی را به ارمغان میآورد. در فرهنگ ایرانیان، نوروز نوید فصل پایان یافتن سرما و زمستان است و با خود بهار و سبزی و امید به همراه میآورد. همگونی فلسفهی نوروز با رویش و نو شدن طبیعت، آنگاه زیبا، ماندگار و برجسته میشود که با جان و روان انسان پیوند میخورد و یگانه میشود. این یگانگی و همآوایی انسان و طبیعت با هارمونی زیبایی همراه است. در سراسر میهن عزیز ما که تنوع قومی ملیتی و فرهنگی جلوهای زیبا به آن داده، مردم ایران با پایان یافتن زمستان و رفتن سرما شادمانه به استقبال نوروز و بهار میروند. در دامن طبیعت نوای دلنشین و شاد موسیقی بهاری سر میدهند و به رقص و پایکوبی میپردازند.
نوروز جشن همهی ایرانیان است و از روزگاران كهن پرشكوهترین جشن بهاری در جهان بوده است. نوروز بهارانهای است كه روایتهای تاریخ درباره پیدایش آن بسیار گوناگون است.
در اﺳﺎطﯿﺮ اﯾﺮان، ﭘﯿﺪاﯾﺶ ﻧﻮروز را ﺑﻪ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﻧﺸﺴﺘﻦ ﺟﻤﺸﯿﺪ ﭘﯿﺸﺪادی ﻧﺴﺒﺖ دادهاﻧﺪ.
دربارهی پیدایش نوروزدر روایت است که “نیشكر را جمشید در این روز یافت و مردم از كشف خاصیت آن متحیر شدند. پس جمشید دستور داد تا از (شهد آن) شكر ساختند و به مردم هدیه دادند. از این رو، آن را نوروز نامیدند.”
همچنین گفته شده كه اهریمن، بلای خشكسالی و قحطی را بر زمین فرو نشانید. اما جمشید به جنگ با اهریمن پرداخت و در پایان او را شكست داد. آنگاه خشكسالی، قحطی ونكبت را بر روی زمین از ریشه بخشكانید و به زمین بازگشت با بازگشت وی درختان و هر نهال و چوب خشكی سبز شدند. پس مرد م این روز را «نوروز» خواندند.
نوروز اما در میان کردها، نماد پیروزی کاوه آهنگر بر ﺿﺤﺎک ستمگر است.
در این رابطه، حکایت است هنگامی ﮐﻪ ﮐﺎوه جوان و یارانش ﺑﺮ ﺿﺤﺎک ﭘﯿﺮوز ﺷﺪند. ﻣﺮدم ﺑﻪ ﻣﻨﺎﺳﺒﺖ اﯾﻦ ﭘﯿﺮوزی ﺑﺮ کوهها آﺗﺶ اﻓﺮوﺧﺘﻨﺪ و دست در دست هم ﺑﻪ ﺷﺎدﻣﺎﻧﯽ ﭘﺮداﺧﺘﻨﺪ.از آن زمان ﺗﺎﮐﻨﻮن مردم ﮐُﺮد هر ساله در آغاز بهار و شکوفایی دگر باره طبیعت ﺑﻪ ﺑﺰرﮔﺪاﺷﺖ آن روز ﻓﺮﺧﻨﺪه، آﺗﺶ روﺷﻦ ﻣﯽﮐﻨﻨﺪ و ﺑﻪ ﺷﺎدﻣﺎﻧﯽ و ﺷﺎدﺧﻮاری ﻣﯽﭘﺮدازﻧد، چنین است که نوروز و بهار در فرهنگ و سنن کردها همچون سایر مناطق ایران به نماد کار و تلاش برای زندگی بهتر و کوشش برای آزادی و رهایی از ظلم و جور و ستم تبدیل شده است.
فردوسی بزرگ دربارهی پیدایش نوروز چنین میگوید:
“چو خورشید تابان میان هوا
نشسته برو شاه فرمانروا
بجمشید بر گوهر افشاندند
مران روز را روز نو خواندند”
و در جایی دیگر آن را چنین سروده است:
“سر سال نو هرمز فروردین
بر آسوده از رنج روی زمین
بزرگان به شادی بیاراستند
می و جام و رامشگران خواستند
چنین جشن فرخ از آن روزگار
بما ماند از آن خسروان یادگار”
فردوسی کاوه آهنگر را فرمانده و رهبر مبارزه پیروز فریدون پیشدادی بر ضحاک میداند و این نبرد پیروزمندانه را اینچنین به شعر سروده است:
“ﭼﻮ ﮐﺎوه ﺑﺮون ﺷﺪ ز درﮔﺎه ﺷﺎه
ﺑﺮو اﻧﺠﻤﻦ ﮔﺸﺖ ﺑﺎزارﮔﺎه
همی برخروشید و ﻓﺮﯾﺎد ﺧﻮاﻧﺪ
جهان را ﺳﺮاﺳﺮ ﺳﻮی داد ﺧﻮاﻧﺪ
از آن چرم کاهنگران ﭘﺸﺖ ﭘﺎی
بپوشند هنگام زﺧﻢ درای
همان کاوه آن ﺑﺮ ﺳﺮ ﻧﯿﺰه ﮐﺮد
همانگه ز ﺑﺎزار ﺑﺮﺧﺎﺳﺖ ﮔﺮد
خروشان همی رفت ﻧﯿﺰه ﺑﺪﺳﺖ
ﮐﻪ ای ﻧﺎﻣﺪاران ﯾﺰدان ﭘﺮﺳﺖ
کسی کاو هوای ﻓﺮﯾﺪون ﮐﻨﺪ
دل از ﺑﻨﺪ ﺿﺤﺎک ﺑﯿﺮون ﮐﻨﺪ”
در کردستان ایران هر سال ﭘﺪران و مادران ﻗﺒﻞ از ﻋﯿﺪ ﺑﻪ ﺑﺎزار ﻣﯽروند و برای فرزندان خود ﻟﺒﺎس و ﮐﻔﺶ نو میخرند. مادران در تدارک سبزه عید، گندم و ﻋﺪس و ﮐﻨﺠﺪ را در ﭘﺎرﭼﻪای رﯾﺨﺘﻪ و در ظﺮﻓﯽ ﻗﺮار ﻣﯽدهند و پس از رﯾﺨﺘﻦ آب ﺑﺮ روی آن در ﺟﻠﻮی ﻧﻮر ﻣﻼﯾﻢ ﺧﻮرﺷﯿﺪ ﻣﯽﮔﺬارند تا دانهها ﺟﻮاﻧﻪ ﺑﺰند. ﻣﻨﺎطﻖ ﮐُﺮدﻧﺸﯿﻦ نیز همچون سایر مناطق ایران با آغاز نوروز مردم با مهربانی و گذشت به دیدار دوستان و اقوام خود میروند. در میان طبیعت زیبای کردستان “دهل چیان” و “سرنا نوازان ایل ساز مهر میزنند و زنان و مردان و بچههای کرد دست در دست هم با لباسهای نو و زیبای کردی با (هَل پَرکه) که همان رقص و پایکوبی کردیست به استقبال نوروز و بهار میروند.
پدران و مادران و بزرگترها با دادن عیدی به فرزندان و نوباوگان فامیل شور و شادمانی آنها را فراهم میکنند.
در گذشته، در کردستان و مناطق کرد نشین رسم بود که در آغاز نوروز خوانچههایی ﺑﺮای عروس های نامزد شده یا دخترهایی که به خانهی شوهر رفته بودند، ﻣﯽﺑﺮدﻧﺪ. محتوای این خوانچهها معمولاً طﻼ، ﻋﻄﺮ، ﺟﻮراب، ﺗﺨﻢﻣﺮغ رﻧﮓﺷﺪه، ﺻﺎﺑﻮن، ﭘﺎرﭼﻪ، سیب ، ﺳﻤﻨﻮ، ﺷﯿﺮﯾﻨﯽ و آﺟﯿﻞ بودند.
هنوز هم در مناطقی از کردستان هنرنمایی سوارکاران و تیراندازان از برنامههای پر طرفدار و پر هیجان ایام نوروز و بهویژه سیزده بدر میباشد.
اگرچه سالهاست در میهن ما، مادران و پدران داغدار در آغاز بهار و آمدن نوروز با دلی شکسته، با شمع و گل به دیدار فرزندان عزیزشان در خاورانهای ایران میروند،اگر چه هنوز مردان و زنانی هستند که نوروز و بهار را جدا از خانواده و پشت میلههای زندان سپری میکنند؛ اگرچه فقر و تنگدستی بیداد میکند، با این همه همچنان مردم با امید به فردای بهتر به استقبال نوروز و بهار میروند و این جشن فرخنده را برگزار کرده و گرامی میدارند.
نوروز برای همهی مردمان مناطق زیبای میهن ما آغازی تازه در زندگیست،آغازی تازه برای شادمانی و یگانگی و امید به تحول در زندگی و زدودن زنگارهای کهنه از فکر و اندیشه خود.
به سروده علیرضا میبدی:
“نوروز ماندگار است، تا یک جوانه باقیست
باقیست جمع جانان، تا این یگانه باقیست
بار دگر بریدند نای و نواش اما
این ساز مینوازد، تا یک ترانه باقیست
سینه به سینه گفتند کوتاه تا شود شب
کوتاه میشود شب، وقتی فسانه باقیست
عید است و نامه دارم از من رسان سلامی
بشتاب ای کبوتر، تا آشیانه باقیست…”