عرصه سوم-حمید مافی: سریال تلویزیونی سرزمین کهن بهانهی اعتراض چند روزه شهروندان بختیاری در نقاط مختلف ایران شد.
به باور یک جامعه شناس این اعتراضها به صورت کلی نشان دهنده برجسته شدن هویت بختیاریها به عنوان بخشی از جمعیت ایران و همچنین بیاعتمادی مردم به صدا و سیمای دولتی است.
سریال سرزمین کهن ساخته کمال تبریزی که بخشی از تاریخ ایران پس از حمله متفقین را روایت میکند، در همان سه قسمت نخست صدای اعتراض بختیاریها در ایران را بلند کرد. موج نخست اعتراضها در شبکههای مجازی آغاز شد و به فاصله کوتاهی شهروندان در شهرهای بختیاری نشین ایران به خیابان آمدند تا مسوولان دریابند که دامنه اعتراض اینبار فراتر از یک اعتراض مجازی است.
این اعتراضها در شرایطی صورت گرفت که بخشی از مخاطبان این سریال در شبکههای مجازی، آن را یک سریال خوش ساخت دانسته و کمال تبریزی کارگردان سریال نیز گفته است که قهرمان داستان او یک بختیاری است و قصد توهین به شهروندان بختیاری را نداشته است.
در حالی که “تبریزی” بینندگان معترض را به صبوری و آرامش دعوت کرده بود، تجمع شهروندان در برخی از شهرهای ایران به درگیری ماموران امنیتی و شهروندان انجامید. پس از این درگیریها بود که به فاصله کوتاهی برخی نمایندگان مجلس و شخصیتهای سیاسی نیز به جمع معترضان پیوستند و محسن رضایی در مقام دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام از دیدارش با مسوولان شورای امنیت ملی خبر داد. سرانجام پخش این سریال به منظور بازبینی و اصلاح متوقف شد تا دامنه اعتراضها افزایش نیابد.
زبانی که مشترک نیست
واکنش شهروندان به سریال سرزمین کهن در شبکههای مجازی متفاوت است. در صفحه فیس بوکی این سریال در حالی که برخی توقف پخش آن را نشانه پیروزی شهروندان بختیاری و پاسخ مسوولان دولتی به خواسته شهروندان دانستهاند، بخشی نیز از این واقعه ابراز ناراحتی کرده و خواستار صبوری مردم برای تماشای سریال شدهاند.
حامیان توقف پخش سریال در واکنش به ابراز تاسف بخشی دیگر از مخاطبان سریال معتقدند که آنها زبان معترضان را نمیفهمند. به باور معترضان این سریال یکی از اقوام ایرانی را تحقیر کرده و اعتراض آنها واکنشی طبیعی به این تحقیر دنبالهدار است.
یک شهروند که توقف پخش سریال را حداقل پاسخ به مطالبه بختیاریها میداند به عرصه سوم میگوید: ” این سریال تحقیرآمیز است. شاید هم بهانهای است برای واکنش بخشی از شهروندان به همه تحقیرهایی که لرها و بختیاریها تحمل کردهاند. چرا هر کجا که میخواهند سادگی را به صورت منفی نشان دهند، از لرها استفاده میکنند؟ سهم ما از صدا و سیمای که ملی است و با بودجه عمومی اداره میشود جز تحقیر و توهین چه بوده است؟”
تحلیلگران وضعیت اجتماعی ایران نیز بر این باورند که میتوان این اعتراضها را نشانهای از شکاف میان شهروندان ایران دانست. خالد توکلی، جامعه شناس و تحلیلگر مسائل اقوام در ایران در این باره به عرصه سوم میگوید: “شکاف قومیتی در ایران وجود دارد اما در خصوص بختیاریها این مساله به ندرت دیده میشود اما این اعتراضها به صورت کلی نشان دهنده برجسته شدن هویت بختیاریها به عنوان بخشی از جمعیت ایران است.”
او میگوید: “مساله دیگری که باید در نظر داشت، بیاعتمادی مردم به صدا و سیمای دولتی است. این هم دلیل دارد؛ صدا و سیما از کارشناسان و جامعهشناسان آشنا به مسائل استفاده نمیکند.”
کاهش اعتماد شهروندان به صدا و سیما و گرایش آنان به تماشای شبکههای ماهوارهای در سالهای اخیر بارها محل بحث بوده است. وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی جمهوری اسلامی چندی پیش گفت: “71 درصد شهروندان از ماهواره استفاده میکنند.” یک مقام مسوول در نیروی انتظامی نیز اعلام کرده است که 70 درصد کسانی که ماهوارههای آنان توسط نیروی انتظامی جمعآوری میشود، بار دیگر تجهیزات ماهواره نصب میکنند.
تنزل سرمایه اجتماعی
جامعه ایران را اگر بحرانی ننامیم، یک جامعه «در آستانه بحران» است که شکافهای فراوانی در آن وجود دارد. شکاف میان دولت و شهروندان که به صورت عینی و در منازعات سیاسی خود را نشان میدهد و یا شکاف میان گروههای سیاسی سهیم در قدرت، نمایانترین نمونههای شکاف ها در جامعه ایران هستند.
اما در بیرون از ساختار قدرت و سیاست نیز شکافهای متعددی را میتوان به چشم دید. شکاف میان مرکز- پیرامون، شکاف فقیر و غنی، دینداران و غیردینداران و … از جمله شکافهای موجود در جامعه ایران به شمار میآیند.
در باره چرایی این شکافها باید توجه داشت که سرمایه اجتماعی و همبستگی اجتماعی در ایران روند کاهشی دارد و «اعتماد اجتماعی» به عنوان یکی از مولفههای اصلی سرمایه اجتماعی در ایران آسیب دیده است. در سالهای گذشته پژوهشگران و صاحبنظران نسبت به روند کاهنده سرمایه اجتماعی و به تبع آن اعتماد اجتماعی هشدار داده و از سیاستگذاران سیاسی و اجتماعی خواستهاند که راهکاری برای این مساله بیابند. افزایش جرایم عمومی و نزاعها، افزایش پروندههای ورودی به مراجع قضایی، افزایش تعداد چکهای برگشتی تنها نشانههایی از کاهش اعتماد اجتماعی در ایران هستند.
میتوان اعتراض شهروندان بختیاری به سریال سرزمین کهن را نیز یکی از پیامدهای کاهش سرمایه اجتماعی و اعتماد اجتماعی دانست. بختیاریها بر این باورند که صدا و سیمای دولتی که در مرکز قرار دارد، این سریال را به منظور تخریب این قوم ساخته است. بخشی از آنان در شبکههای اجتماعی انگشت اشاره را به سمت نام خانوادگی کارگردان سریال نشانه گرفته و نوشتهاند که این سریال را ترکها برای تخریب بختیاریها تولید کردهاند.
خالد توکلی در این باره میگوید: “این اعتراضها نشاندهنده بیاعتمادی شهروندان به صدا و سیما است. وقتی که صدا و سیما تنها از یک گروه کارشناس استفاده میکند و به نظر دیگران توجه نمیکند، درک درستی از وضعیت جامعه ندارد.”
او غیبت نهادهای مدنی را هم یکی از علل اصلی بروز چنین مسائلی در جامعه میداند و میگوید: “در غیاب نهادهای مدنی، مردم و حکومت به صورت مستقیم رودروی یکدیگر قرار میگیرند در حالی که نهادهای مدنی میتوانند در چنین مواردی به عنوان حائل عمل کنند.”
توکلی میگوید: “در غیاب نهادهای مدنی، نباید از وعدهها و برنامههای تبلیغاتی نامزدهای انتخاباتی هم غافل شد. آنها معمولا در انتخابات و برای این که رای بیشتری به دست بیاورند بر هویتهای قومی و منطقهای تاکید میکنند و این مساله را برجسته میکنند.”
احساس غیرخودی بودن
“با پول نفت ما برنامه تلویزیونی میسازند تا ما را تخریب کنند.” نوشته یکی از معترضان به پخش این سریال است. شاید بد نباشد اگر بدانیم که کهگیلویه و بویراحمد رتبه نخست را در تولید سرانه داخلی با احتساب نفت دارد، اما چنانچه نفت را از تولید سرانه داخلی حذف کنیم، این استان نیز در رتبههای انتهایی جدول تولید سرانه قرار میگیرد.
اما در بررسی شاخصهای توسعه اقتصادی و اجتماعی کهگیلویه و بویراحمد وضعیت مناسبی ندارد. این استان هنوز هم در شمار استانهای محروم ایران قرار دارد و به لحاظ رتبهبندی کیفیت زندگی یکی از استانهای انتهایی جدول رتبهبندی است.
کهگیلویه و بویراحمد از نظر شاخص توسعه اجتماعی و سرمایه اجتماعی نیز در رتبههای انتهایی جدول رتبهبندی استانهای ایران قرار دارد. یافتههای یک پژوهش نشان میدهد که این استان از نظر شاخص سرمایه اجتماعی در رتبه آخر قرار دارد.
این بدان معنا است که این استان علیرغم اینکه نقش زیادی در تولید داخلی دارد، از سرمایهگذاری دولت محروم بوده است. وضعیت در لرستان به نسبت کهگیلویه و بویراحمد بدتر است و این استان رتبه نخست جمعیت بیکاران ایران را دارد.
همچنین هفت شهر استان خوزستان از جمله ده شهر نخست به لحاظ رتبه بندی بیکاران در ایران هستند. این در حالی است که خوزستان به لحاظ تولید سرانه داخلی با احتساب نفت دومین استان ایران به شمار میآید.
فقدان گفت و گو
صدا و سیما تنها رادیو و تلویزیون سراسری در ایران است که با بودجه عمومی اداره میشود و هیچ رقیب دیگری در داخل ایران ندارد. در سالهای گذشته هم سریالهای این سازمان با اعتراض شهروندان و گروههای صنفی روبرو شده است، اما مسوولان این سازمان توجهی به اعتراضها نکردهاند و این برای نخستین بار است که پخش یک سریال را به خاطر اعتراض شهروندان متوقف کردهاند.
مسوولان صدا و سیما در برنامههای خود بیش از آنکه به نیازهای مخاطبان توجه کنند، ایدئولوژی بخشی از حاکمیت را محور کار قرار دادهاند و کارشناسان این سازمان نیز معمولا از یک جریان سیاسی و فکری هستند.
سهم برنامههای محلی در شبکههای استانی صدا و سیما ایران اندک است و این شبکهها نیز همان مسیر شبکههای سراسری را دنبال میکنند. روایتهای صدا و سیما از وقایع تاریخی، سیاسی و اجتماعی عموما روایتهای یک سویه است و منتقدان این روایتها راهی به رسانه بی رقیب و ثروتمند ایران ندارند.
در چنین شرایطی و هنگامی که راهی برای گفتوگوی دو طرفه و فرصت سخن گفتن برای منتقدان فراهم نیست، منتقدان نیز راهکاری غیر از آنچه که در ماجرای سریال سرزمین کهن رخ داد، برای خود متصور نیستند.
نظرات وارده لزوما دیدگاه عرصه سوم نیست.