عرصه سوم- محمدرضا سرداری: جنگ و جامعه مدنی چه نسبتی با یکدیگر دارند؟ آیا جنگ می تواند به تقویت جامعه مدنی کمک کند یا بر خلاف آن باعث نابودی زیر ساختهای مدنی یک جامعه می شود؟ اگر جنگ به پایان یک جنگ داخلی منجر شود، می تواند برای جامعه مدنی مفید باشد یا تاثیرات مخرب تری بر جای می گذارد؟ از سوی دیگر جامعه مدنی چگونه می تواند مانع از پیدایش و گسترش جنگ شود و یا مشوقی برای ایجاد یک جنگ باشد؟این پرسشها در مقطعی که دولتهای غربی برای حمله به سوریه مهیا می شدند ذهن بسیاری از فعالان مدنی را به خویش مشغول می سازد.
در شرایطی که جنگ داخلی هزاران کشته، میلیونها آواره و میلیاردها خسارت برای جامعه سوریه برجای گذاشته است و دیپلماسی برای حل این بحران شکست خورده است و دبیرکل سازمان ملل متحد اعلام می کند جامعه جهانی برای حل بحران سوریه فلج شده است، آیا جنگ می تواند نسخه ای برای پایان یافتن خشونت در سوریه باشد؟
این نوشته هیچ گونه پیش داوری در خصوص مزایای و معایب حمله نظامی برای متوقف کردن خشونت در یک سرزمین ندارد. اما فعالان و پژوهشگران را به واکاوی بیشتر آثار جنگهای اخیر در افغانستان، عراق و لیبی تشویق می کند. وضعیت جوامع مدنی در این کشورها پس از جنگ و سرنگونی دولتهای طالبان، صدام حسین و معمر قذافی چگونه است؟ آیا جوامع مدنی در این کشورها پس از حمله نظامی تا کنون بهبود یافته اند یا خیر، آمارها و شاخصها چه می گویند؟
آیا اگر حقوق بین الملل حمله نظامی به جوامعی که دستخوش خشونتهایی چون سوریه هستند را مشروعیت بخشد جنگ و استفاده از نیروی نظامی باز هم امری نکوهیده است؟ آیا مکانیزیم شورای امنیت برای حفظ صلح و امنیت بین المللی در واقع تجویز نسخه ای برای بکاربردن جنگ در حفظ صلح نیست؟ منشور ملل متحد تنها در صورتی که کشوری مورد تجاوز کشوری دیگر قرار گیرد، به دخالت نظامی مشروعیت می بخشد اما در مواردی نظیر سوریه صراحتی برای حمله نظامی ندارد. در حالیکه وضعیت کنونی سوریه در واقع تهدیدی جدی علیه صلح و امنیت بین المللی است.
بحث بعدی بر سر اصل ناسازگاری جوامع مدنی با پدیده جنگ است. اینکه هر وقت در جهان بحثی از جنگ می شود فعالان مدنی در قالب سازمانهای مدنی یا شکل دادن کمپینهای متعدد پرچمدار مخالفت با جنگ می شوند. این نیز خود یک سر دیگر ماجرا است. در وضعیت کنونی نظر سنجی ها نشان داد تنها 36درصد شهروندان آمریکایی با حمله نظامی به سوریه موافقند و چنین فضایی عملا امکان هر گونه عملیات نظامی را برای دولت آمریکا غیر ممکن می کند. وضعیت مشابه ای همچنین در فرانسه و انگلیس وجود دارد و فعالان مدنی در ترکیه نیز علیه جنگ تظاهرات کرده اند.
در مجموع، کارکرد جامعه مدنی در جلوگیری از شیوع خشونت و جنگ از موضوعاتی است که کمتر بدان پرداخته شده است. اما جامعه مدنی جهانی نیازمند باز تعریفی مجدد از مفاهیم حقوقی و سیاسی جنگ و صلح است. به عبارتی بهتر، جامعه مدنی جهانی برای حفاظت از دستاوردهای حقوق بشر و فعالان مدنی در مقابل خشونتهای فراگیر در سراسر جهان باید مطالبات جدیدی طرح کند.