عرصه سوم: پس از یک هفته بارش برف سنگین در ایران، سازمان مدیریت بحران از اتمام وضعیت بحرانی شمال کشور خبر داد. اما رسانهها، همچنان از ادامه بحران خبر میدهند. با این حال فعالیت مدنی در این بحران، بر خلاف حوادثی چون زلزله نسبتا کم رنگ بوده است و به نظر می رسد مشکلات موجود در امداد رسانی در عدم پیوستگی تهادهای مدنی متخصص در امداد رسانی با دستگاه های مسئول در دولت است.
بارش، زندگی عادی را مختل و خسارات مالی و جانی داشته است. آخرین گزارشها می گویند که تعدادی از شهروندان در بعضی مناطق، در برف و سرما محاصره شدند و شدت برف و سرما موجب قطع آب و برق و گاز نیز شده بود.
برخی از شهروندان در تماس با رسانه های خارج از کشور از مشاهدات خود از برف سنگین شمال کشور گفتهاند. یک شهروند به بی بی سی فارسی گفته است که خانوادهاش در ویلایی در متل قو حبس شدهاند و تماس با کلانتری و اداره راه و چند جای دیگر بی فایده بوده است.” میگویند راه بسته است و ما نمیتوانیم کاری انجام دهیم. شرایط بسیار سخت است، آب و برق ندارند، فقط با تلفن با آنها در تماس هستیم و اونها میگن دو متر برف اومده یعنی انقدر این مملکت بی امکاناته، فقط خدا به فریاد این مردم برس.”
شهروند دیگری گفته است در روستاى آبکنار، ارتفاع برف از دو متر هم گذشته است . مردم در خانه ها حبس شدند. سنگینى برف رو شیروانى باعث ریزش سقف بعضى از خانه ها شده است. راه ارتباطى روستا با انزلى هم مسدود است. “لطفا اطلاع رسانى کنید .اگه اینطورى پیش بره با یک فاجعه انسانى روبه رو خواهیم بود.”
یکی از ساکنان تنکابن نیز به برنامه ‘نوبت شما’ بیبیسی گفته: ” تا روز سه شنبه، ۱۵ بهمن کسی به داد مردم نرسیده بود و حالا کمکها نوشدارو بعد از مرگ سهراب است.” به گفته احسان در طول پنج روز شرایط بحرانی “فقط یک روز” هلال احمر نان و آب بین مردم قسمت کرد و تا شب گذشته آب و برق وصل نبود. یکی از شهروندان شهر چالوس مازندران به نام کاوه به بیبیسی فارسی گفت در شهر او گاز قطع نشده بود. اما آب و برق هماکنون وصل شده و راهها باز شده است.
در ایران فعالیت های گسترده مدنی برای امداد رسانی و بسیج مردمی برای کمک به آسیب دیدگان در بلاهای طبیعی در مواردی چون زلزله بسیار پررنگ است. نمونه هایی چون امداد رسانی در زلزله آذربایجان در سال 91 و زلزله بم در سال 82 به خوبی توانمندی شهروندان ایرانی در امداد رسانی را نشان داده است. اما آیا امداد رسانی صرفا به پدیده زلزله ختم می شود؟
بررسی شبکه های اجتماعی نیز نشان می دهد که کاربران این شبکه ها محدود به این بحران پرداختند. رسانهها کمتر خبری از مشارکت مردم سایر مناطق برای کمک رسانی منتشر کردند. اغلب اخبار از سوی رسانه های وابسته به دولت یا حکومتی منتشر شده و خبر کمک رسانی، تنها از سوی نهادهای نظامی چون ارتش، سپاه و بسیج و البته هلال احمر بود.
به نظر می رسد برخی کمبودها در امداد رسانی به فقدان ساختاری در جامعه مدنی یا نبود سازمانهای مدنی متخصص در امر امداد رسانی مربوط میشود. امر امدادرسانی در ایران تحت پوشش دولت قرار دارد و نقش سازمانهای جامعه مدنی در این امر محدود است و البته در این میان جمعیت هلال احمر نیز وجود دارد که بیش از نیم قرن یک نهاد امداد رسان مستقل تعریف شده است.
هلال احمر سازمانی است که نقش یک سازمان جامعه مدنی را در زمینه امدادرسانی بازی میکند. اما ساختار، بودجه و روش آن وابسته به دولت و نهادهای حکومتی است. گرچه این سازمان بزرگترین سازمان موجود برای امداد رسانی در ایران است و نقش مهمی در حین بروز بلاهای طبیعی ایفا می کند، شاخه های گسترده و اعضای بالایی دارد اما نقش آن در چارچوبهای حکومتی محدود شده و تنها تحت تاثیر ضوابط بین المللی تن به اصلاح ساختار داده است.
از سوی دیگر این وابستگی حکومتی در کنار حفظ ساختار سنتی امکان پویایی را از این نهاد گرفته است. یک تحقیق دانشگاهی که در سال 88 صورت گرفته است نشان میدهد محدوده عضوگیری این سازمان مدارس و دانشگاهها است و بیشتر اعضای این سازمان زیر 18 سال هستند. در واقع، شیوهی عضو گیری و نحوه سازماندهی نیروهای داوطلب در این سازمان همچنان تابع شیوه های سنتی توده وار است.
اما در کنار هلال احمر، سازمان های مدنی امداد رسانی نیز وجود دارند که از اعضایی کاملا حرفه ای برخوردارند. سازمان مردم نهاد غير دولتي به نام “پيشگامان نجات آريا” که تیر ماه امسال تاسیس شده است نمونه ای موفق از یک سازمان مردم نهاد مستقل است که می تواند تیم های حرفه ای برای امداد رسانی تربیت کند.
از این رو به نظر می رسد نهادهای دولتی و نیمه دولتی همچون سازمان مدیریت بحران و همچنین جمعیت هلال احمر باید برای جبران ضعف های خود رویه همکاری با سازمان هایی چون “پیشگامان نجات آریا” را دنبال و به فکر ایجاد شبکه ای از سازمان های امداد رسان مستقل برای ترویج فرهنگ و آموزش امداد رسانی در کشور باشند.