استقبال بی سابقه از کمپین آزادی یواشکی و تلاش زنان ورزش دوست برای ورود به استادیوم والیبال و ممانعت ماموران از ورود آنان و حتی بازداشت تعدادی از زنان در مقابل استادیوم دو رویداد مهم اخیر در حوزه زنان است. با آغاز فصل گرما، جمهوری اسلامی سختگیری نسبت به پوشش زنان را افزایش داده و تلاش میکند تا با بکار گیری ماموران غیر رسمی در کنار نیروهای لباس شخصی موسوم به آمران به معروف و ناهیان منکر حجاب اجباری را در جامعه کنترل کند.
به این بهانه و برای آگاهی بیشتر از جزئیات این دو رویداد مهم، با خانم نسرین افضلی فعال جقوق زنان گفت و گو کردهایم. خانم افضلی کارشناس ارشد رشته مطالعات زنان از دانشگاه تهران است و تا کنون در چندین کمپین از جمله کمپین رفع سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاهها٬ کمپین نه به لایحه نحکیم خانواده نابرابر٬ کمپین حذف قانون سنگسار٬ کمپین دفاع از حق ورود زنان به ورزشگاهها و کمپین نه به طرح امنیت اجتماعی-گشت ارشاد- فعالیت داشته است. خانم افضلی اکنون در رشته جامعه شناسی در کانادا ادامه تحصیل میدهد.
به این بهانه و برای آگاهی بیشتر از جزئیات این دو رویداد مهم، با خانم نسرین افضلی فعال جقوق زنان گفت و گو کردهایم. خانم افضلی کارشناس ارشد رشته مطالعات زنان از دانشگاه تهران است و تا کنون در چندین کمپین از جمله کمپین رفع سهمیه بندی جنسیتی در دانشگاهها٬ کمپین نه به لایحه نحکیم خانواده نابرابر٬ کمپین حذف قانون سنگسار٬ کمپین دفاع از حق ورود زنان به ورزشگاهها و کمپین نه به طرح امنیت اجتماعی-گشت ارشاد- فعالیت داشته است. خانم افضلی اکنون در رشته جامعه شناسی در کانادا ادامه تحصیل میدهد.
این روزها کمپین آزادیهای یواشکی توجه بسیاری را به خود جلب کرده، چرا این کمپین تا این حد طرفدار دارد؟
بحث حجاب اجباری از ۳۵ سال پیش در ایران موضوعیت یافت به گونهای که نسل جوان امروز ما در چنین فضایی رشد یافته است. اخبار مربوط به حجاب همواره در صدر اخبار اجتماعی قرار داشته است تا حدی که بیشترین میزان تولید خبر در هر تابستان متعلق به داستان حجاب و مباحث مربوط به آن مانند تفکیک جنسیتی٬ ممنوعیت تفریحات جمعی مثل آب بازی است. ولی واضحترین و جدیترین نمود بحث حجاب همان بحث پوشش و لباس و مشکلات ناشی از آن است. هفته آینده دمای هوا در تهران به ۳۹ درجه میرسد و تحمل این شرایط برای زنان به واقع سخت و دشوار است. به نظرم عجیب نیست که چنین استقبالی از این کمپینی صورت میگیرد، شاید عجیب این باشد که چرا تا امروز این اتفاق نیفتاده و به میزان کافی از طرف رسانهها، دولتمردان، گروههای سیاسی و … توجه نشده است. در یک کلام دلیل این استقبال واضح و بدیهی است چرا که یک حق ساده و اولیه به مدت ۳۵ سال از زنان سلب شده است.
به نظر شما حجاب اختیاری، در اولویت مطالبات زنان ایران قرار دارد؟
وقتی صحبت از حجاب میکنیم باید حتما مد نظر داشته باشیم که تعریف حجاب در ایران با ترکیه، عربستان، تونس و با هر جای دیگری فرق دارد. یعنی ما اگر یک نام را همه جا به یک معنی و مفهوم به کار یبریم در واقع آن را تهی کردهایم. از معنایی که در هر بستر فرهنگی میتواند داشته باشد. در ایران وقتی از بعد کلان به داستان حجاب نگاه میکنیم، این موضوع تمام شئون زندگی زنان را از تحصیل تا اشتغال و ورزش و … را تحت تاثیر قرار داده است. یعنی با تمام امور زندگی زنان حتی در سلامت روان آنها، ارتباط مستقیم دارد. یعنی اگر کسی حجاب را اولویت زنان در ایران نداند، مشخصا باید گفت آشنایی با وضعیت زنان ایرانی ندارد و هیچ کدام از تبعاتی که حجاب اجباری و ایديولوژی جنسیتی جمهوری اسلامی در زمینه پوشش برای زنان باعث شده را درک نکرده است. اگر بحث حجاب را تنها به نوع پوشش تقلیل میدهیم و دیگر جوانب را در نظر نگیریم٬ نتیجهاش این میشود که حقوق دیگر زنها مانند حق طلاق یا اشتغال را دارای اولویت بیشتر بدانیم. در حالی که باید توجه داشت برخلاف معضل حق طلاق که محدود به زنان متاهل است موضوع حجاب از یک دختر بچه ۶ ساله تا یک پیر زن ۸۰ ساله، مجرد و متاهل٬ مسلمان و غیرمسلمان٬ داخل و خارج ایران٬ همه را شامل میشود و همه آنها در گیر تبعات منفی حجاب اجباری میشوند در نتیجه باید گفت حل و فصل معضل حجاب اجباری قطعا اولویت اول زنان در ایران است.
فکر میکنید «آزادیهای یواشکی» قابلیت تبدیل شدن به یک کنش عمومی و حضور خیابانی جمعی زنان را دارد؟
به رفع حجاب به عنوان یک حرکت جمعی زیاد نمیشود امیدوار بود. ولی این ظرفیت تکنولوژیکی و استفاده از شبکههای اجتماعی بحث جدیدی است. یعنی ما الان میتوانیم کشف حجاب اینترنتی کنیم. الان نیم میلیون زن ایرانی اعتقادشان را به آزادی حجاب اعلام کردند از این بالاتر مگر چه میخواهیم؟ و خیلی جالبتر این که اخیرا بسیاری از زنها میگویند حالا دیگر نسبت به این حقمان حساستر شدهایم. این نیم میلیون قطعا چند میلیون نفر را پشت سر خود دارد که به هر دلیلی حضور خود را هنوز اعلام نکرده ولی همین اندازه حاضرند هزینه بدهند و کشف حجاب یواشکی کنند. اما به آن صورت که فکر کنیم روزی به صورت جمعی به خیابان بیایند و این حرکت را انجام دهند فعلا به خاطر هزینههای خیلی سنیگنی که در پیخواهد داشت امکان پذیر نیست و من هم فکر میکنم که لزومی ندارد، همین که آهسته آهسته چشم و ذهن مردم کوچه و خیابان آماده شود برای پذیرش آزادی حجاب، یک گام مهم برای رفع این محدودیت است.
در بحث حضور زنان در استادیومهای ورزشی سالهاست تصمیمات مختلفی گرفته میشود، ریشه این مخالفتها و موافقتها را در چه میبینید؟
بحث ممنوعیت ورود زنان به استادیومها دقیقا بخشی از همان معضل حجاب اجباری است، که اتفاقا بخش مهمی است یعنی استادیوم را به عنوان سمبل فضای عمومی که زنان بعد از انقلاب از آن محروم شدهاند باید دید. الان فضای عمومی جامعه در انحصار مردان است و زنان برای استفاده از پارکها، استادیومهای ورزشی، وسائل ورزشی، استخرهای روزباز و رودخانهها و اماکن تفریحی و …. نسبت به مردها بسیار بسیار با محدودیت مواجهاند مگر در جایی که نظارت خیلی کمتر باشد و بتوانند با پذیرش خطر ماموران و سنگینی نگاه عابران استفاده کنند.
علاوه بر این، بحث حجاب و ناروا بودن حضور زنان در اماکن عمومی برای حکومت مشکل ساز است به طور خاص جاهایی که امکان حضور دسته جمعی زنان باشد و به خصوص در مواردی که از نظر آنها خلاف شئونات اسلامی است، مانند شادی و فریاد زنان که از خط قرمزهای نظام فراتر است و بارها اعلام کردند که حضور زنان در استادیوم شئونات اسلامی را زیر پا خواهد گذاشت. حتی یکی از ائمه جمعه گفته بود اگر در چنین فضایی که دوربینهای زیادی حضور دارد زنی یا زنانی کشف حجاب کنند این خود مصیبت بزرگ و غیرقابل جبران است. بنابراین از نگاه جمهوری اسلامی حضور زنان در استادیوم بسیار خطرناک است چرا که تصویر آن زن خانهنشین، ساکت، بیمطالبه و بیهیجان را زیر سوال میبرد. ولی ما میبینیم که به خاطر فشارهای بین المللی بحثهایی در سطح مسئولان مطرح میشود که باید تا الان جواب میداد اما همین که جواب نداده نشان دهنده قدرت و فشار نیروهای تندروی داخل کشور است که تا امروز این مشکل حل نشده است.
آخرین باری که زنان توانستند در یک مسابقه ورزشی حاضر شوند به چه تاریخی برمیگردد؟ و شرایط امروز برای زنان چگونه است؟
جدیترین ممنوعیت برای حضور زنان در مسابقات فوتبال بود که هنوز هم پابرجاست اما در والیبال اخیرا این ممنوعیت ایجاد شده است. این روزها هم که شاهد آن هستیم که به صراحت در رسانهها از این ممنوعیت صحبت میکنند. حتی برای تهیه بلیط اینترنتی وارد کردن کد ملی الزامی است و سامانه فروش بلیط جنسیت شما را تشخیص میدهد و امکان خرید بلیط را برای زنان، غیر فعال میکند ولی باز هم زنان بسیاری را میشناسم که برای تهیه بلیط از کارت ملی برادران و همسران و آشنایان خود استفاده میکنند هر چند در هنگام ورود به سالن از حضور آنها جلوگیری میشود.
باید توجه داشت که این ممنوعیت خواسته همه مسئولان نیست، به دولتها هم ربطی ندارد بلکه بیشتر تحت تاثیر نفوذ بخش تندرو و بنیادگرای روحانیت است که تا امروز در این زمینه مقاومت کرده، چرا که معتقدند با ورود زنها به این عرصهها سنگ روی سنگ بند نمیشود
در گذشته کمپینی وجود داشت به اسم روسری سفیدها این کمپین و دیگر تلاشهای زنان تا امروز چگونه پیش رفته و چه دستاوردهایی داشته است؟
روسری سفیدها و یا همان کمپین حق ورود زنان به استادیومها از قدیمیترین کمپینهای زنان است و پشتوانه اجتماعی زیادی هم دارد. چرا که دختران جوان زیادی هستند که علاقه دارن به دیدن بازی فوتبال چرا که به هر حال در ایران دختران سرگرمی زیادی ندارند و بسیاری از دختران و پسران فوتبال را به عنوان یک سرگرمی در زندگیشان دارند.
تقریبا این کمپین ۹ سال است که شروع شده، از سال ۸۴ و از بازی ایران و بحرین که ایران توانست به جامجهانی صعود کند و «روسری سفید» هم انتخاب شده بود برای این که میخواستند روی آن شعارشان را بنویسند «سهم زن نیمی از آزادی» به معنای نیمی از استادیوم آزادی. زمانی که این کمپین شروع شد، طوماری با بیش از ۱۰۰هزار امضا جمع آوری و به نهادهای مختلفی در داخل و خارج از کشور همچون کمیته ملی المپیک، فیفا و دیگر نهادهای ورزشی. نهادهای بین المللی ارسال و جوابهایی نیز گرفته شد اما خوب هیچ کدام منجر به مجازاتهای جدی برای ورزش ایران نبود. بنابراین میبینیم که تاثیر زیادی نگذاشته اما تنها امید اعضای این کمپین همین فشارهای بین المللی است تا شاید بتواند فشارهای داخلی را خنثی کند.
خوشبختانه حالا با وجود فیسبوک دوباره این فعالیتها از سر گرفته شده، طومار جدیدی آماده شده که تا امروز بیش از ۱۵۰۰ نفر آن را امضا کرده اند و قرار است به نهادهای مختلف داخلی و خارجی ارسال شود.