بنی آدم: در دو مصاحبه پیشین درباره حقوق اقلیت های جنسی در ایران با حسین علیزاده گفت و گو کردیم. در آخرین بخش از این مصاحبه که در مرداد ماه ۱۳۹۳ در وبسایت عرصه سوم منتشر شده است وی درباره حقوق ترانس ها در ایران و مشکلات آنان با عرصه سوم گفت و گو کرده است.
در جزوه آموزشی سازمان شما آمده که ایران بهشت ترانسها است. ممکن است در این رابطه توضیحات بیشتری بدهید؟
جزوه های آموزشی ما، با هدف افزایش سطح بینش جامعه، از جمله افراد متخصص و کارشناس در زمینه مسائل مربوط به دگرباشان جنسی است. این جزوه ها، هریک با هدف ارائه آموزش به قشر و گروه خاصی تهیه شده است. مثلا یک جزوه در مورد نحوه دفاع از موکلانی است که به عمل جنسی با فرد همجنس خود متهم هستند.
بسیاری از وکلا هستند که تجربه ای در این زمینه ندارند و وقتی موکل متهم به لواط یا تخفیذ به این ها معرفی می شوند، لزوما نمی دانند راه و کارهای قانونی چیست. بنابراین ما این جزوه را نوشتیم تا به جامعه حقوق دانان کمک شود.
و یا جزوه ای است در زمینه نحوه جمع آوری مدارک نقض حقوق بشر. این مسئله متاسفانه خیلی اتفاق می افتد که افراد اذیت و آزار می شوند (چه توسط نیروهای انتظامی و چه توسط خانواده)، اما نمی دانند باید چه مستنداتی را جمع کنند که ثابت کنند که حق این افراد زیر پا گذاشته شده است.
این جزوه را نوشتیم تا به این افراد کمک شود تا مدارک لازم را جمع آوری کنند. ما امیدواریم این جزوه های ما باعث شود درک عمومی از مساله حقوق بشر و خصوصا حقوق گرباشان بالا رود.
البته سئوال ما درباره ادعایی است که در این جزوه صورت گرفته. این که منظور جزوه از اینکه ترانس ها در ایران از وضعیت خوبی برخوردارند دقیقا چیست؟
بله. البته این موضوع که می فرمایید در کتابچه آموزش پوشش خبری دگرباشان جنسی برای روزنامه نگاران آمده است. مطلب بصورت عمده باز نشده و در نسخه جدید این جزوه ، ما این موضوع را کاملا خواهیم شکافت.
ببینید. مسئله این است که در کشوری که همجنس گرایان مستحق اعدام شناخته شده اند، به تراجنسی ها اجازه عمل جراحی داده می شود.خوب این فی نفسه مطلب مفیدی است. اما مشکل اینجاست که اگر کسی ترانس هست ولی نمی خواهد عمل شود ، تکلیفش چیست.
یا ترانس هایی که سالها مورد اذیت خانواده، جامعه و حکومت قرارمی گیرند (بخاطر اینکه همه فکر می کنند اینها همجنس گرا هستند)، خوب مشکل اینها چه می شود؟ بعلاوه ترانس هایی که عمل ناقص روی شان انجام شده و تا آخر عمر رنج می برند، و آنهایی که بعد از عمل جراحی از سوی خانواده و جامعه طرد می شوند چکار باید بکنند؟
مشکل اینجاست که این افراد دستشان به جایی بند نیست و حتی گاهی وقتها کارشان به خودکشی هم میرسد. این است که بله، عمل تغیر جنسیت صورت می گیرد، اما مگر یک عمل جراحی به تنهایی حق و حقوق یک گروه را تامین می کند؟ این است که ما تصمیم گرفتیم در نگارش بعدی ، این مطلب را بسط دهیم تا دقیقا روشن شود.
آیا ترانس ها به طور کلی در ایران از حقوق اجتماعی محروم هستند؟ از نظر قانون و نظام جمهوری اسلامی؟
سئوال عالی ای را مطرح فرمودید. ترانس ها از نظر قانونی بعنوان یک مریض تلقی می شوند که احتیاج به مداوا دارند. یعنی اینکه ترانس آدمی باشد که هویتش قانونا رسمیت داشته باشد و بعنوان یک فرد، همه حق و حقوقش رعایت شود، چنین خبری نیست.
اینها می گویند ترانس ها بیمارند، چاره بیماری شان هم جراحی است. وقتی عمل شدند هم یک شناسنامه جدید به آنها می دهیم که بروند سر کار و زندگی شان.
خوب این یک قسمت ماجراست. یعنی بهتر از بعضی کشور هاست که می گویند ترانس وجود ندارد و عمل جراحی قانونی نیست. اما این جراحی، مترادف با حق و حقوق داشتن نیست.
یعنی ترانسی که نمی خواهد جراحی شود؛ و فقط می خواهد با حفظ اندام خودش، هویت جنس مخالف را داشته باشد، از نظر اینها هیچ حق و حقوقی ندارد.
لباس جنس مخالف را پوشیدن جرم است و افراد سرو کارشان با گشت ارشاد خواهد بود.
پس در مملکتی که افراد حق انتخاب لباس خودشان راندارند، اینکه بگوییم ترانس ها حق دارند مطلب درستی نیست.حتی در کشورهایی که عمل جراحی ترانس ها صورت می گیرد، بحث است که آیا به لحاظ انسانی درست است که ترانس ها را مریض تلقی کنیم یا نه. طب جدید میگوید خیر.
فردی که ترانس هست یا گرایش به مرد بودن دارد یا زن بودن. بنابراین بر حسب این گرایش پوشش و رفتار اجتماعی خود انتخاب یا اکتساب می کند. حال چگونه برای جامعه و حکومت قابل تشخیص است که این فرد اساسا هویت زنانه دارد یا مردانه؟
جواب سئوال بسیار ساده اما بحث برانگیز است. انتخاب با افراد است! اگر شما فردا احساس کنید زن هستید، بنده چکاره هستم که اصرار کنم خیر، شما مرد هستید. هویت جنسی افراد، مثل مذهب است. اینکه شما پدرتان مسلمان بود دلیل نیست که شما هم باید مسلمان بمیرید. بلکه شما خواستید یهودی بشوید. یا اصلا منکر وجود دین شدید.این وظیفه دولت نیست که به مردم تکلیف کند چه هستند و چه نیستند. الان در آرزانتین همین گونه است. فرد می رود به دادگاه و می گوید : قربان، من مرد به دنیا آمده ام، اما الان احساس میکنم زنم. تمام شد و رفت. نه گواهی پزشک می خواهد، نه فتوای ملای محله. به همین راحتی به او مدرک شناسایی جدید میدهند.
پس اگر واقعیت چیزی است شما می فرمایید عمل جراحی چگونه می تواند هویت جنسی افراد را تعیین کند؟ اینکه من مرد هستم اما حس زن بودن دارم یک امر روانی است نه فیزیکی؟ رابطه این موضوع را با عمل جراحی چگونه قابل درک است؟
این مساله برای بعضی ها روانی است، برای بعضی ها فیزیکی است. آنها که مسئله برایشان بدنی است، نیاز به جراحی دارند و اما اگر کسی برایش جسمش مهم نیست و فقط احساس زنانه دارد، همین که خانم خطاب شود و با او مثل زن رفتار شود کافی است. حالا حکومت ایران اصرار دارد که خیر، اینها همه مریضند و باید با یک چاقو اینها را برید تا “اصلاح” شوند. این حرف نه منطقی است و نه در چهرچوب حقوق بشر می گنجد مثل این است که بگویند اگر شما ریش نداشته باشید، مرد نیستید.کما اینکه علمای ایران این حرفهای بی ربط را می زنند و مردها را وادار به ریش گذاشتن می کنند.
آیا پزشکان ایرانی نیز چنین باوری را دارند؟
در مورد پزشکان ایرانی، متاسفانه مشکل زیاد است. بسیاری از پزشکانی که در جمهوری اسلامی تربیت شده اند، نه درک درستی از هویت جنسی دارند، نه از گرایش جنسی. طرف را بزور می برند دکتر تا او را شوک درمانی کنند و بدین ترتیب “همجنس بازی” اش را شفا دهند. این مزخرفات بظاهر علمی (که سازمان بهداشت جهانی از سال 1991 آنرا رسما رد کرده)، دیگر در کشورهای پیشرفته جهان جایی ندارد.اما متاسفانه در ایران و کشور های همسایه ما (از جمله در ترکیه و در حوزه خلیج فارس)، بعضی ها هنوز به مطالب 50 سال قبل چسبیده اند.
بازنشر از عرصه سوم