عرصه سوم: این روز ها بحران آب و اثرات اجتماعی و سیاسی آن بر جامعه ایران یکی از مهم ترین مباحث جامعه مدنی ایران را شکل داده به گونه ای که همگان معتقدند در آینده نزدیک عاملی که می تواند شکاف های قومی، طبقاتی و اجتماعی را در ایران گسترش داده و امنیت ملی را به خطر اندازد بحران آب و خشک سالی در فلات ایران است.
کامران اشتری مدیر سازمان عرصه سوم در گفتگویی پیرامون نقش جامعه مدنی در مواجه با بحران آب با آبانگان می گوید که جامعه مدنی نمیتواند مشکلات بزرگ محیطزیست را حل کند اگر هر روز با مساله بگیر و ببند و زندان مواجه باشد: «نظامی که در ایران مستقر است تمام فعالیتهای جامعه مدنی را سیاسی میبیند. حتی اگر در رابطه با مساله خشکسالی و مسائل دیگر محیطزیستی باشد.»
کامران اشتری؛ فعال حقوق بشر، مدیر اجرایی عرصه سوم و یکی از اعضای موسس عرصه سوم و بنیاد اتحاد برای ایران است. او در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ به عنوان یک هماهنگ کننده اروپایی فعالیت داشت. کامران پس از ترک ایران از سال ۱۳۶۲ در آمستردام و نیویورک به تحصیل پرداخت. او در سال ۱۳۸۲ برای مدت ۴ سال به ایران بازگشت و مدیریت یک شرکت داده پردازی و طراحی را بر عهده داشت. او همچنین مدیر ارتباطات و توسعه در رادیو زمانه بود. کامران به صورت متناوب مصاحبه ها و سخنرانیهایی درباره مسائل ایران در آتن، بوداپست، نیویورک و برلین، داشته است. کامران همچنین، طراح و ویراستار کتاب «امید، رای و گلوله»، نویسنده همکار وبلاگ «نگاه از ایران» و کتاب «ایران نگاهی از درون» بوده است.
مشروح این گفتگو به نقل از آبانگان بدین شرح است:
نقش جامعه مدنی در ارتباط با برونرفت از بحران کمآبی چیست؟ سازمانهای مردمنهاد چه وظیفهای دارند؟ آیا این تشکلها که غیردولتی هم هستند میتوانند برای بهبود شرایط محیطزیست و به طور مشخص عبور از بحران بیآبی، به ارگانهای دولتی و فراتر از آب به مردم و سرزمین تفته ایران کمک کنند؟
این پرسشها را با کامران اشتری در میان گذاشتهایم. او یکی از فعالان اجتماعی و مدیر عامل عرصه سوم است. عرصه سوم بنا به آنچه در وبسایتش آمده، یک سازمان غیر دولتی و ناسودبر است که در سال ۱۳۸۹/۲۰۱۰ در آمستردام (هلند) بنیان نهاده شد. اهداف این سازمان عبارتند از ترویج و گسترش اندیشههای مدنی، صلحآمیز، دموکراسی و حقوق بشر، ظرفیتسازی سازمانها، کنشگران جامعه مدنی و مدافعان حقوق بشر، ترویج و گسترش اخلاق مدنی و فرهنگ کارهای داوطلبانه، آسانسازی دسترسی، گردش و مبادله آزاد اطلاعات و ایجاد فضایی مناسب برای تبادل نظر، گفتوگو بین کنشگران جامعه مدنی و دیگر گروههای اجتماعی.
اشتری در گفتوگو با آبانگان ابتدا به مقایسه بحرانهای زیستمحیطی در سطح جهانی و نقش جوامع مدنی در سرزمینهای مختلف میپردازد و میگوید: «اگر به وضعیت آفریقا در دهههای گذشته نگاه کنیم میبینیم که جامعه مدنی برای دولتهای سرزمینهای آفریقایی نقش مشخصی در ارائه راهحلهای کوتاهمدت و دراز مدت داشته است.»
به گفته او، در بسیاری از این کشورها، حتی اگر غیردموکراتیک هم بودند، اما به خاطر این که محیطزیست مساله سیاسی نیست، گوش شنوایی وجود داشت در ارتباط با پیشنهادهای جامعه مدنی.
مدیر عرصه سوم در ادامه به کشور سودان اشاره میکند و میافزاید: «در تمام مراحل برای تعیین استراتژی در ارتباط با جلوگیری و کمک به حل مساله خشکسالی دولت سودان از جامعه مدنی خواسته شده که بیایند و پیشنهادهای مشخصی بدهند.»
او به متفاوت بودن شرایط در ایران اشاره میکند و میگوید: «نظامی که در ایران مستقر است تمام فعالیتهای جامعه مدنی را سیاسی میبیند. حتی اگر در رابطه با مساله خشکسالی و مسائل دیگر محیطزیستی باشد.»
اشتری معتقد است مهمترین کاری که جامعه مدنی میتواند انجام بدهد این است که مسائل محیطزیستی را سیاسی نکند و به علاوه جامعه مدنی باید بتواند سری مطالعات موردی و مشابه را ارائه بکند تا درک مردم از مسائل محیطزیستی افزایش یابد.
این فعال حوزه اجتماعی ادامه میدهد: «وقتی تجربه جامعه مدنی داخل ایران را میبینیم به این دلیل که مثلا حق تجمع و گردهمایی ندارند، عملا نقش تشکلها به جمعآوری آشغال و کمکرسانیهای خیلی کوچک محدود شده است.
اشتری در پاسخ به این سوال که اساسا منظور از جامعه مدنی چیست میگوید: «اگر بخواهیم تعریف کلاسیک جامعه مدنی را بدانیم، میشود تمام سازمانهایی که بین دولت و بخش تجاری، حقوق شهروندان را در زمینههای مختلف پیگیری میکنند. تعریف دیگر جامعه مدنی به سازمانهای پیشرو و دموکراتیک اشاره دارد که برای پیدا کردن راهحلهای مختلف نوآوری دارند. داخل ایران، سازمانهای مدنی با محدودیتهای مختلفی مواجه هستند.»
به عقیده او، نه فقط مساله کنترل دولت، بلکه عدم درک سازمانهای مدنی برای داشتن استراتژیهای دراز مدت در ارتباط با محیطزیست نیز ار نقاط قابل تاملی است که باید به آن توجه شود.
اشتری همچنین به عدم توانمندی تشکلهای ایرانی اشاره میکند و دلیل آن را فضای سیاسی ایران میداند. مدیر عرصه سوم میگوید: «جامعه مدنی را نباید کوچک دید. سازمانهای مدنی بزرگی در ایران وجود دارد که متاسفانه چون اکثر منابع مالیشان از طریق دولت تامین میشود، اعتماد به این سازمانها چندان زیاد نیست. این سازمانها اغلب سیاستهای دولت را اجرا میکنند که ما میدانیم این سیاستها در ارتباط محیطزیست بسیار عقبمانده است و پشتوانه تحقیقاتی ندارد. سیاستهای محیطزیستی ایران، به هیچ وجه استراتژیک نیستند.»
به گفته اشتری، انتظار زیادی است اگر توقع داشته باشیم که جامعه مدنی مشکلات عظیم محیطزیستی را حل کند وقتی میدانیم با محدودیتهای شدیدی روبهروست.
او ضمن اشاره به پتانسیلهای جامعه مدنی ایران میگوید: «اگر شرایط کمی بازتری وجود داشته باشد میتواند وظیفه خود را بهتر انجام دهد. فراموش نکنیم نقش تشکلها در جوامع بسته با نقش آنها در جوامع باز و دموکراتیک کاملا متفاوت است. در جامعه بسته امکان اطلاعرسانی آزاد وجود ندارد و این یکی از مشکلات اساسی ایران و جامعه مدنی آن است.»
مدیرعامل عرصه سوم در ادامه از فعالیتهایی سخن میگوید که تشکلها میتوانند حتی در جوامع بسته و غیردموکراتیک انجام دهند تا به محیطزیست کمکی کرده باشند. او در این باره میگوید: «تولید دانش و تولید اطلاع در ارتباط با شرایط وخیم محیطزیستی ایران به خصوص در رابطه آب از جمله این کارهاست. نقشی که جامعه مدنی میتواند ایفا بکند آگاهیرساندن به شهروندان است در ارتباط با تاثیرات منفی که عدم حفظ محیطزیست میتواند در کشور به وجود آورد.»
کمک به راهاندازی برنامه های آموزشی که در ارتباط مستقیم با مردم باشد، ترجمه مطالب علمی که به تعیین استراتژی در جوامع مدنی کمک کند، به وجود آوردن سازمانهای محلی به خصوص در استانهایی که بحران بیآبی دارند از جمله کارهایی است که تشکلها میتوانند انجام دهند.
اشتری میگوید: «همه اینها مستلزم این است که حکومت، جامعه مدنی را همکار خودش ببیند، بدون این که بخواهد تسلط سیاسی یا مدیریتی داشته باشد. هیچ جامعه مدنی نمیتواند مشکلات بزرگ محیطزیست را حل کند اگر هر روز با مساله بگیر و ببند و زندان مواجه باشد.»
به عقیده این فعال اجتماعی بخش عظیمی از مردم ایران میدانند که مساله محیطزیست بسیار مهم و اساسی اما در عمل اطلاعات کافی برای این که چه کار میتوانند بکنند در دسترسشان نیست.
اشتری می افزاید: «دولت وظیفه اصلی حل مشکلات آب ایران را به عهده دارد. به این دلیل که بخش عظیم آب در بخش کشاورزی از دست میرود و نه به خاطر استفاده شهروندان. در ایران سرمایهگذاری در آبیاری بخش کشاورزی صورت نگرفته است و به صورت سنتی این عمل انجام میشود. بحران آب حتی ممکن است باعث شود در آینده نزدیک میلیونها مهاجر داشته باشیم. این اتفاق، شرایط خیلی وخیمی برای ایران به وجود خواهد آورد.»