ناصر کرمی عملکرد دولت روحانی در عرصه محیط زیست را مطلقا منفی می داند
عرصه سوم: حسن روحانی دولت یازدهم را «دولت محیط زیست» میخواند و شاهد این مدعا را اولین مصوبه دولت یعنی برنامه احیای دریاچه ارومیه میداند . معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست، نیز دستاورهای محیط زیستی دولت یازدهم را زیاد، اما مورد کم لطفی رسانهها بالاخص صداو سیما ارزیابی کرده و عقیده دارد به دلیل آن که محیط زیست در رسانه ملی ممنوع التصویر شده است این دستاوردها دیده نمیشود. اما کارشناسان این حوزه درباره دستاوردهای دولت، با توجه به تداوم بحران خشکسالی و آلودگی هوا به عنوان چالشهای اساسی محیط زیست در ایران، چندان با این مسئولان همنظر نیستند و این کارنامه را مثبت ارزیابی نمیکنند. در همین رابطه و برای بررسی کارنامه محیط زیستی دولت یازدهم با ناصر کرمی، اقلیم شناس و استاد دانشگاه تروندهایم نروژ گفتگویی کردیم که متن کامل این گفتگو را در ادامه میخوانید.
چند سالی است که اخبار بحرانهای زیستمحیلی از خشکسالی گرفته تا آلودگی هوا بخش بزرگی از خبرهای روز را به خود اختصاص داده است. دولتها مدعی چارهاندیشی درباره آن هستند، تا جایی که آقای روحانی دولت یازدهم را دولت محیط زیست میخواند و این مسئله را دغدغه اصلی دولت میداند، به نظر شما کارنامه ایشان تا چه حد این ادعا را تایید میکند؟
واقعیت این است که من کارنامه محیط زیستی آقای روحانی را مطلقا منفی میبینم و برای این حرف دلایل قاطعی هم دارم. به نظر من در حال حاضرمهمترین مسئله ایران، نه فقط در حوزه محیط زیست، بلکه به طور کلی، خشکیدگی است. ترکیبی از تغییر اقلیم و خشکسالی بلندمدت به همراه مدیریت نابسامان و نادرست منابع آب عملا نیمی از دشت های ایران را به کام قهقرای زیستی فرو برده و یک به یک باعث خشکیدن رودخانهها و دریاچههای ایران شده است. مدیریت خیلی بد، اثر عامل طبیعی خشکسالی را مضاعف کرده و یک پدیده هواشناختی را به یک پدیده زمین شناختی تبدیل کرده است. گسترههای وسیعی از ایران خشکیده نیمی از دشت های ایران دچار فرونشست شده و با گسترش بیابانزایی مساحت وسیعی از ایران در معرض نابودی تدریجی زادآوری زیستی قرار گرفته است. این بزرگترین مشکل ماست. که مطلقا و ابدا دولت یازدهم در اینباره کاری نکرده است. نه برنامهای داشته و نه حتی واکنشی در خور. مورد بعد مسئله سیاستهای کلی جمعیت در جمهوری اسلامی است. خب میدانیم که این سیاست پیش از شروع دولت یازدهم تصویب شده بود. انتظار میرفت دولت آقای روحانی که ادعای زیستمحیطی دارد مانع اجرای این طرح شود که بر مبنای آن قرار است جمعیت ایران دو برابر شده و به ۱۵۰ میلیون نفر برسد. اجرای این طرح خیانتی است در حد دادن کلید دروازه شهر به دشمن. اما در این باره هم ما نه تنها عکس العمل مناسبی نمیبینیم بلکه برعکس همراهی دولت را در این حوزه شاهدیم.
با توجه به انباشت بحرانهایی که به دولت یازدهم به ارث رسیده است آیا تصور نمیکنید که مدت زمان کافی برای نتیجه گرفتن از پروژههای مدنظر دولت وجود نداشته است یا اینکه برنامههای درازمدت دولت روحانی نیز همین اندازه ناامید کننده است؟
صحبت من اتفاقا بیشتر به مصوبات و برنامه های کلان دولت آقای روحانی است. در بحث موارد اجرایی شاید بهانههایی آورده شود مثل مشکلات باقی مانده از دولت قبلی یا اثر تحریمها. اما اینکه در اصول عمده برنامه ششم توسعه جمهوری اسلامی ایران (۸۰ بند ابلاغی) مطلقا هیچ اشاره ای به محیط زیست نشده هم ناشی از مشکلات قبلی است؟ از طرف دیگر این برنامه حتی میتواند ضد محیط زیست ارزیابی شود چون باز بر مواردی مثل اجرای سیاست افزایش جمعیت تاکید می کند یا اینکه اولویت را به تداوم بخش هایی از صنعت و کشاورزی میدهد که مصداق توسعه ناپایدار هستند.
آقای روحانی شاهد محیط زیستی بودن دولت خود را پروژههایی مانند برنامه احیای دریاچه ارومیه یا فعالیتهایی که برای کنترل آلودگی صورت گرفته میداند و اخبار نیز پیش رفتن پروژه دریاچه ارومیه را، البته با سرعت پایین، تایید میکند، در این باره نظر شما چیست؟
پروژه احیای دریاچه ارومیه و بهبود وضعیت این دریاچه از سوی بسیاری از کارشناسان مستندا رد شده است. واقعیت این است کارهایی که صورت گرفته بیشتر جنبه تبلیغاتی دارد تا چارهاندیشی واقعی و انجام کار موثر. درباره مسئله آلودگی هوا نیز به دلیل اینکه ما در یکی دو سال گذشته دایم پدیده ناپایداری هوا را داشتیم، آلودگی هوا تحت تاثیر آن کمی بهبود یافته بود و دولت این را به حساب خود زده و گفته بود که این اثر اقدامات آنها است در صورتی که چنین چیزی نیست و چیزی تغییر نکرده است و شاهد آن هم وضعیت امسال است که با افزایش پایداری هوا میبینیم که آلودگی کماکان وجود دارد.
یکی دیگر از اقداماتی که از آن به عنوان دستاورد دولت یازدهم در حوزه محیط زیست نامبرده میشود کنار گذاشتن بنزین پتروشیمی و ورود بنزین با کیفیت تر یورو 4 به کلانشهرها است و همچنین سختگیری بیشتر در رابطه با استاندارد خودروها، به نظر شما این اقدامات تاثیری بر کاهش آلودگی نداشت؟
در بحث بنزین پتروشیمی تا جایی که من اطلاع دارم اساسا قرار نبود که فروش آن بنزین ادامه پیدا کند و دلیل اصلی آن هم این بود که هزینه تولید بنزین پتروشیمی خیلی بالا بود. در آن زمان حرف احمدی نژاد این بود که ما در برابر تحریمی که بر ما اعمال شده کوتاه نمیآییم و در پتروشیمیها، که در واقع دیگر امکان فروش محصولاتش را نداریم بنزین تولید میکنیم. آن بنزین آلاینده، سمی و گران بود و طبیعی است که هیچ دولتی بنزین را با لیتری 16 هزار تومان تولید نمیکند که هزار تومان بفروشد و متحمل ضرر 15 هزارتومانی شود. پس میبینید که در هر صورت یک امر موقت بوده و نباید و نمیتوانست ادامه پیدا کند. در بحث خودروها هم قرار بر این بود که خودروهای پاک وارد شهر شود، خودروی برقی بیایید و در این حوزه سرمایهگذاری صورت گیرد اما درعوض پولی که باید صرف بهسازی وضعیت آلودگی هوا با استانداردسازی خودروها میشد، علیه کمپین نخریدن خودرو صفر بکار گرفتند و وام دادند که این خودروهای همچنان غیر استاندارد دو خودروساز انحصارگر داخلی را از انبار خارج کنند.
اخیرا در پی روزهای متوالی آلودگی هوای تهران و رسیدن آن به وضعیت ناسالم، سعید متصدی، معاون سازمان حفاظت محیط زیست طی اظهاراتی « آلودگی هوا» را پدیدهای «طبیعی» مانند برف و کولاک ارزیابی کرده و گفت که این مشکلی است که ما از سال 1350 با آن دست به گریبان هستیم، خب این اظهارنظر کمی عجیب به نظر میرسد شما تا چه اندازه این حرف را آن هم از سوی متولی مستقیم مشکل آلودگی وترافیک در سازمان محیط زیست درست میدانید؟
به نظر من اظهارنظرهای افرادی مانند آقای متصدی حقیقتا محلی برای توجه ندارد، چون کاملا غیرعلمی و بیاساس است، از سوی دیگر انصافا هم نمیتوان وی را جزو تیم آقای روحانی دانست و این حرفها را به حساب دولت یازدهم گذاشت، چرا که ایشان چندین سال است که در این پست فعالیت میکنند و از زمان دولت آقای خاتمی و احمدینژاد هم همیشه بودهاند.
معصومه ابتکار 12 تفاهمنامه بین المللی سازمان محیط زیست را به عنوان دستاورد بزرگ این سازمان در سه سال و نیم گذشته میداند، واقعا این تفاهمنامهها چه اثری بر بهبود وضعیت محیط زیست در ایران دارند؟
ببینید، تفاهم نامههای بین المللی از جمله وظایف جاری دولت است و همیشه هم انجام میشود. نمیتوان بستن این تفاهم نامهها را نشانه محیط زیستی بودن و یا حتی حساس بودن یک دولت به مسئله محیط زیست دانست. دولت محیط زیستی دولتی است که هزینه ای برای محیط زیست بدهد، به این معنی که در شرایط محدودیت منابع، از جایی بزند برای محیط زیست. به عنوان مثال میگویند دولت ترامپ محیط زیستی نیست به دلیل اینکه وی مشخصا اعلام میکند که من از بخشهای دیگر به نفع محیط زیست چشم پوشی نمیکنم. واقعیت این است که این تفاهمنامهها هم تاثیر خاصی بر وضعیت محیط زیست کشور ندارد.