عرصه سوم- روشنک آستارکی: شهیندخت مولاوردی، معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده سه شنبه گذشته، ۲۵ آذرماه از وجود دو میلیون و ۵۰۰ هزار نفر زن سرپرست خانوار در کشور خبر داد. وی این خبر را در دیدار با آیت الله عبدالله جوادی آملی از مراجع تقلید اعلام و گفت: «زنان خودسرپرست و مجرد در حال تحصیل، نیز جزء این آمار هستند که کار کارشناسی و تحلیلی بر روی آنان صورت گرفته است.» ملاوردی همچنین با اشاره به تدوین برنامه ششم توسعه کشور، اظهار داشت: «در این برنامه به دنبال مساله محوری و اثربخشی برنامهها هستیم تا بتوانیم مسائل مربوط به زنان را شناسایی و مورد بررسی و آسیبشناسی قرار دهیم.»
معاون رییس جمهور در امور زنان و خانواده در حالی این آمار را بیان داشت که چند روز پیش از آن و در تاریخ ۱۹ آذرماه پرویز زارعی، مدیر کل بهزیستی استان تهران ضمن برشماری فرصتها و تهدیدهای پیش روی قوانین موجود برای بهبود وضعیت زندگی زنان سرپرست خانوار اظهار کرد: «در حال حاضر با مشکلاتی چون عدم توجه کافی به رویکرد اجتماعمحور در برنامه پنجم توسعه، بهرهگیری ناکافی از ظرفیتهای بخش غیردولتی، فقدان برنامه ملی توانمندسازی زنان سرپرست خانوار، عدم اتخاذ رویکردهای پیشگیرانه و فقدان برنامهریزیهای کلان در این زمینه روبهرو هستیم.»
زارعی همچنین به برخی راهکارها و پیشنهادات مطرح شده از سوی سازمانها برای حل مشکلات موجود و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار اشاره و اظهار کرد: «سازمان بهزیستی مهمترین سیاست خود را بر شناسایی قابلیتها و استعدادها، ارتقای سطح دانش این افراد، جهتدار کردن مددکاریها، ایجاد اشتغال با حفظ عزت نفس، گسترش بیمه اجتماعی، شناسایی مشکلات خانوادگی، تعیین سطوح توانمندسازی، ترویج روحیه عدم وابستگی به نهادهای حمایتی و… قرار داده است.»
رشد آمار زنان سرپرست خانواده
زنان سرپرست خانواده معمولا به چهار دسته از زنان اتلاق میشود. دختران مجرد سرپرست خانوار، زنان که همسرانشان از کار افتاده، زندانی، یا معتاد به مواد مخدر بوده و در مراکز نگهداری معتادان به سر میبرند و یا بیماری اعصاب و روان داشته باشند، زنانی که از همسران خود طلاق گرفته و یا زنانی که همسرانشان فوت کرده یا مفقود الاثر باشند. در همه موارد یاد شده زنان مسول مدیریت امور زندگی و تامین هزینههای خود و افراد تحت تکلف خود هستند.
بر اساس آمار رشد خانوادههای مرد سرپرست طی سالهای ۷۵ تا ۸۵، حدود ۳۸% بوده است، که این رشد در مورد خانوادههای زن سرپرست، به ۵۸% رسیده است. بر اساس سرشماری سال ۱۳۸۵، میزان سهم زنان در سرپرستی خانوادهها، ۴/۹ درصد بوده است، که این میزان در سال ۱۳۷۵، ۴/۸ درصد بوده و طی یک دهه از رشد یک درصدی برخوردارست. این آمار نشان میدهد که سالانه ۶۰ هزار زن سرپرستی خانواری را به عهده گرفتهاند.
از سوی دیگر سن حدود ۲۶ درصد از این گروه زنان ۲۵ تا ۴۴ سال، ۳۸ درصد بین ۴۵ تا ۶۴ سال و ۳۲ درصد نیز بین سنین ۶۵ ساله و بالاتر قرار دارند. دلایل عمده سرپرستی زنان در خانوار فوت همسر (حدود ۷۰% این گروه را به خود اختصاص میدهد) و در رده دوم، طلاق (۵ درصد زنان در شهرها و ۲ درصد در روستاها) است.
در میان زنان سرپرست خانوار شهری، ۶/۴۳ درصد باسوادند و این نسبت در نقاط روستایی، ۸/۱۶ درصد است. در جامعه شهری، ۴/۳۱ درصد و در جامعه روستایی، ۲/۴۴ درصد این زنان به منابع درآمدی مستقل دسترسی دارند و سایر زنان به طور عمده به کمک دیگر اعضای خانواده و یا کمکهای انفاقی متکی هستند.
همچنین گفتنی است سازمان بهزیستی، به عنوان متولی رسیدگی به امور زنان سرپرست خانوار، در حال حاضر تنها ۱۵۹ هزار تن از آنان را تحت پوشش خود دارد.
از سوی دیگر مرکز آمار ایران اواخر سال ۹۲ اعلام کرده بود تنها ۱۸ درصد از زنان سرپرست خانواده شاغل و ۸۲ درصد از آنها بیکار هستند.
فقیرترین فقیران
حال آنکه نه تنها افزایش آمار زنان سرپرست خانواده در سالهای اخیر قابل توجه است، بلکه وضعیت اشتغال و درآمد این زنان نسبت به مردان یا زنان شاغل غیر سرپرست خانواده نیز از اهمیت برخوردار است. در همین زمینه ژاله شادی طلب، جامعشناس و عضو هیات علمی دانشگاه تهران پس از پژوهشی که در سال ۸۹ انجام داد اعلام کرد:« بیش از ۵۰ درصد خانوارهای زن سرپرست در دو دهک اول و دوم یعنی فقیرترین گروهها قرار گرفتهاند. ژاله شادی طلب با پژوهشی که بر وضعیت زنان سرپرست خانوار انجام داده، به این نتیجه رسیده است که درصد زنان سرپرست خانوار در دهک اول همواره بیش از مردان بوده، در حالی که در دهکهای بالاتر سهم زنان سرپرست خانوار رو به کاهش میگذارد.»
به گفته شادی طلب در حالی که بیش از ۵۰ درصد خانوارهای زن سرپرست جزء فقیرترین گروهها قرار گرفتهاند، این رقم در خانوارهای مردسرپرست ۱۶ درصد است. به عبارت دیگر زنان سرپرست خانوار «فقیرترین فقرا» را تشکیل میدهند. شادی طلب با اشاره به اینکه «فقر زنان فقط جنبه اقتصادی ندارد»، میگوید: «جنبههای روانی و اجتماعی فقر زنان نیز مهم است. نابرابری فرصتها در تمام طول زندگی این گروه از زنان، زمانی که مسوولیت خانواده به ناچار بر دوش آنها گذاشته میشود، بیش از پیش خود را نشان میدهد. نابرابری در دسترسی به آموزش، مشارکت در جریان تصمیم گیریهای خانواده، عدم امکان کسب مهارت و اتکا به مرد خانواده برای تامین زندگی، زنان را از قابلیتهای لازم برای کاهش فقر محروم کرده است».
از سوی دیگر آسیبشناسان معتقدند همزمان با افزایش آمار طلاق طی سالهای گذشته، آسیبهای اجتماعی نیز در میان زنان افزایش یافته است بطوریکه ادامه این روند طی سالهای آینده مشکلات زیادی را ایجاد میکند. اعتیاد، فقر، فساد، بزهکاری، سرقت، قتل، فرار و… از جمله آسیبهای در کمین این زنان است. امان الله قرایی مقدم جامعهشناس در مورد آسیبهای زنان سرپرست خانوار میگوید: «ازدواجهای نادرست و افزایش آمار طلاق بر تعداد زنان بیسرپرست کشور اضافه میکند به همین دلیل نهادهای حمایتی مانند بهزیستی، کمیته امداد و وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی باید برای جلوگیری از آسیبهای زنان در زمینه اشتغال آنان بیش از گذشته اقدام کنند.» وی با اشاه به اینکه انواع آسیب اجتماعی بهدلیل سرپرست خانوار بودن این زنان و نبود شغل در انتظار آنان است، افزود: «سازمانهای حمایتی باید علاوه بر ایجاد اشتغال در جهت دایر کردن مشاغل خانگی برای این افراد مانند فرش بافی، صنایع دستی و… اقدام کنند در غیر اینصورت طی سالهای آینده هم مشکلات زنان سرپرست خانوار بیشتر میشود و هم آسیبهایی که آنان را گرفتار خواهد کرد.»
با توجه به مطالب یاد شده، افزایش چشم گیر آمار زنان سرپرست خانواده این نیاز را بوجود میآورد که مسؤلان با توجه به نیازهای این قشر داوطلب کار سیاستهای لازم برای ایجاد بسترهای به دور از تبعیض جهت اشتغال آنان را فراهم تا بتوانند در فضای برابر به فرصتهای برابر شغلی دست یابند؛ همچنین این گروه نیازمند دریافت برنامههای ویژهٔ حمایتی و خدمات اجتماعی از سوی دولت هستند. حال باید دید دولت یازدهم که همواره با شعار و وعدههایی پیرامون بهبود شرایط زنان به تثبیت پایگاه اجتماعی خود پرداخته چه برنامه مشخصی را برای حمایت از زنان سرپرست خانواده تدوین و جامه عمل خواهد پوشاند.