عرصه سوم: ۲۵ نوامبر به عنوان روز جهانی نه به خشونت نام گذاری شده است و کانون شهروندی زنان به همین مناسبت نوشتاری بس تامل برانگیز از طلعت تقی نیا یکی از فعالان به نام جامعه مدنی و جنبش زنان ایران منتشر کرده است که شما را به مطالعه آن دعوت می کنیم .
«تقدیم به نرگس محمدی و استقامت اش در: «نه به خشونت، نه به سکوت
روز 25 نوامبر 1960، سه خواهر مبارز اهل جمهوری دومینكن (پاتریا، مینروا و آنتونیا میرابل) معروف به پروانه ها كه علیه دیكتاتور وقت رافائل لئونیداس تروخیو مبارزه می كردند به طرز فجیعی بقتل رسیدند. از سال 1981 فعالان اجتماعی روز 25 نوامبر را به عنوان روز خشونت علیه زنان برگزیدند، تا این که سازمان ملل 18 سال بعد یعنی در سال 1999 به مناسبت سالگرد قتل خواهران میرابل (پروانه ها)، 25 نوامبر را رسما روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان اعلام كرد.
زمانی طولانی، یعنی پنجاه سال پس از تاسیس سازمان ملل و پنجاه سال اندیشیدن به برقراری حقوق بشر و پافشاری زنان بر تدوین کنوانسیون های الحاقی از جمله ” کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان “در سال 1979 و پس از آن که در کنفرانس پکن 1995 خشونت علیه زنان به عنوان یکی از 12 محور نگران کننده مطرح شد، سرانجام در سال 1999، روز 25 نوامبر، به عنوان “روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان” نامگذاری شد. به این ترتیب وجه تسمه این روز جهانی به مبارزات ضددیکتاتوری زنانی جسور و افتخارآفرین همچون خواهران میرابل (پروانه ها) باز می گردد.
خشونت علیه زنان واقعیتی آزاردهنده و غیرقابل انکار در دنیای امروز است؛ این پدیده عمدتا ناشی از تفكری مردسالارانه است که هنوز سبب می شود خشونت علیه زنان در جوامع مختلف، عادی، قابل قبول و طبیعی جلوه کند. خشونت علیه زنان گسترده است و زنان در سراسر جهان با تبعیض و نابرابری در حقوق و زندگی روزمره خود روبرو هستند. اما در جهانی که خشونت و جنگ بیداد می كند، در شرایطی كه زنان مجبورند به خاطر دفاع از خود و شهرشان بجنگند، و آوارگی، پناهندگی، اسارت و هزاران مشكل دیگر در پی جنگ ها آمده است، زنان بیش از گذشته قربانی انواع خشونت ها قرار می گیرند.
از سویی دیگر محیط خانه كه می باید پناهگاهی باشد تا ساکنانش در آن بیاسایند و خستگی ها و رنج های ناشی از خشونت و دشواری های بسیار در بیرون از خانه را به فراموشی بسپارند، متاسفانه برای بسیاری از زنان، خانه به جهنمی می ماند که خشم و خشونت، هر لحظه هستی آنها را به آتش می كشد. خشونت های خانگی مخصوص جامعه یا طبقه ی خاصی نیست، بلکه زنان در همه ی کشورهای دنیا و در طبقات اجتماعی مختلف با آن دست به گریبانند و گاه تغییر و تحولات اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در برخی از جوامع به جای بهتر کردن وضعیت، هر روزه بر میزان خشونت علیه زنان افزوده است.
نگاهی به عرصه های خشونت در ایران
قرن هاست که خشونت های مستمر و قانون مند به صورت “سازمان یافته”، فرصت های رسیدن به حقوق برابر را از زنان گرفته و از آنان انسان هایی ناتوان و وابسته ساخته است. خشونت اشکال مختلف و مرتبطی دارد: خشونت خانگی، خشونت روانی، خشونت اقتصادی، خشونت اجتماعی و خشونت سیاسی كه هر كدام مبحث بزرگی است با شاخه های متعدد، و جملگی ابزاریست برای حفظ موقعیت برتر مردان و تقویت فرمانبرداری زنان در جامعه مردسالار. ترس جامعه ی مردسالار از بهره وری زنان از حقوقِ برابر شهروندی، زنان را در حاشیه اجتماعی و اقتصادی جامعه نگه می دارد. همچنین این ترس باعث می شود که زنان در اغلب مناطق جهان از دسترسی به بنیادیترین و طبیعیترین حقوق انسانی که شامل برابری در آموزش، مراقبت های بهداشتی، آزادی و امنیت اقتصادی و سیاسی است محروم شوند. گفتن ندارد که این محرومیت آنها را از كرامت انسانی بازمی دارد و در مقابل خشونت آسیب پذیرشان میکند.
شایع ترین و خاموش ترین خشونت ها معمولاً در محیط بسته خانه ها اتفاق می افتد. آزارهای روانی، تحقیر زنان، حملات فیزیکی، محرومیت های اقتصادی و رفتار اقتدارگرایانه ای که بر زنان اعمال می شود اعتماد به نفس و توانایی را از آنها سلب می کند. از سوی دیگر مقاومت در برابر فرادستان در جامعه ای که قوانین و نهادهای حمایتی برای زنان وجود ندارد طبعاً موجب واكنش و مخالفت زنان با شیوه های تحمیلی جامعه مردسالار شده است. زنان امروز به مانند مادران شان «نصیب و قسمت» خود را نمی پذیرند و در راستای تغییر سرنوشت تحمیلی خود هستند، اما در شرایطی که هیچ نهاد حمایتی و سازمان های مدنی برای این زنان وجود ندارد و سنت و قانون نیز آن ها را تابع می خواهد، آنها چه می کنند؟
زنان آگاه و هوشمند مطابق ذوق و نیاز و سلیقه ی خودشان آنتخاب می كنند، مراكز آموزشی، مراكز كاری مراكز فرهنگی و مدنی موجود را با تمام محدودیت ها، قبضه می كنند. وارد دنیای گسترده مجازی می شوند، زنان از کامپیوترهای خود برای اشتغال، تحصیل در مؤسسات آموزشی، رزرو جا در هتل، و پرداخت حوالهی بانکی و غیره بهره میگیرند. همچنین درباره ی میزان دستمزد، حقوق بازنشستگی و بیمه! این که کدام اتومبیل دارای بهترین وسایل ایمنی است، با یکدیگر تبادل نظر میکنند. در سفرهای تجاری و مأموریتهای اداری به تنهایی صدها کیلومتر طی میکنند. آنها خود را با «جهان امروز» هماهنگ میسازند و دیگر نیازی به مردان جلودار ندارند تا پشت آنان پنهان شوند. گرچه وقتی به خانه باز میگردند اگر مردی در خانه نباشد که انتظار آنان را بکشد، رنج میبرند.
از سوی دیگر، فعالان زن در انجمن ها و سازمان های حقوق زنان، چه منطقهای یا محلی، با برگزاری کنفرانس ها، کارگاه های آموزشی، تهیه و چاپ دفترچه های كوچك آگاهی رسانی در مورد خشونت؛ سخنرانی، نوشتن مقالات و تبلیغات عمومی به جلب توجه افکار عمومی و مسئولین می پردازند و برای پیشبرد اهداف شان از هر نوع وسیله و حرکت و کنش مدنی که بتواند به شناخت و افشاء خشونت کمک کند استفاده می کنند. این درحالی است که گاه زنانی را می بینیم که در زندان نیز دست از تلاش و حركت بر نمی دارند و از حقوق خود و دیگر زنان زندانی می گویند و می نویسند.
شواهد نشان می دهند که در قرن بیست و یکم، با گسترش تکنولوژی های ارتباطی و همه گیر شدنِ شبکه های اجتماعی، تلاش آگاهانه و پیگیر زنان علیه بی عدالتی و خشونت، چندین برابر شده است. به خصوص روحیه و عزم شان برای همبستگی به منظور ایجاد یک زندگی عادلانه و به دور از خشونت، بسیار قوی تر و رو به اعتلا داشته است. زنان این مسیر دشوار را با صبوری طی می کنند تا بتوانند موقعیت خود و کودکان شان را از چرخه خشونت های سلسله مراتبی، رها سازند.
زنان از این که خودشان یا شوهران شان در زندان باشند مأیوس و منزوی نمی شوند. زنان را دیگر نمی توان پس زد و به عقب راند. هر اندازه که خشونت بیشتر شود مقاومت و مبارزه با خشونت هم افزایش می یابد و تعداد پُرشمارتری از زنان را در بر می گیرد، در نتیجه، روحیه مبارزه با خشونت را در بین آن ها قوی تر می کند.
واقعیت این است که در این دروه و زمانه، ترس از بی آبرویی، سوختن و ساختن، بی تفاوتی و سکوت، و هزاران تابویی که زنان را به تحمل خفت و سوختن و ساختن ترغیب می کرد تاریخ مصرف شان گذشته و زین پس نمی تواند زن ها را از افشای عاملان خشونت، باز دارد.
زنان فعال و آگاه ایرانی از هر فرصتی برای افشای خشونت باز نمی مانند. سعی زنان بر این است كه آگاهانه وارد میدان کارزار خشونت شوند با همبستگی و همکاری و افزایش آگاهی عمومی درباره وجود انواع خشونت، شناخت خشونت علیه همه اشکال خشونت فعالیت کنند. تلاش آنان بر این است كه جامعه بشری را از انواع گسترده خشونت ها آگاه و دور کنند تا بدین وسیله بتوانند برای بازماندگان این نوع خشونت ها، به ویژه زنان، كودكان، و سالخوردگان زندگی امنی فراهم آورند. زنان از زندگی آموخته اند که شناخت و افشای خشونت راهکار مؤثر و مناسبی برای کاهش و مهار خشونت است.