عرصه سوم: در سالهای اخیر بحران «طوفان ریزگردها» در استانهای غربی و جنوبی ایران منشاء یکی از مهمترین دغدغههای زیست محیطی در ایران شده است، به ويژه که این بحران سلامت میلیونها نفر از ساکنان ایران را با خطری جدی روبهرو کرده است.
طوفانهایی از شن و ماسه و ذرات معلق سنگین که آسمان و زمین را تیره و تار نموده همچون کوهی غظیم شهرها را در خود میبلعد.
طوفانی که این روزها به خوزستان رسیده و هوای اهواز، یکی از مهمترین شهرهای صنعتی کشور را آلوده کرده است.
اما منشاء این طوفانها کجاست؟ آیا این ذرات برآمده از طبیعت هستند یا تولید بشر بوده و همچون آلایندههای تهران، ریشه صنعتی دارند؟ چرا در سالهای اخیر شدت و تعداد این طوفانها افزایش یافته؟ ما در عرصه سوم برای پاسخ به سوالاتی در باره ریزگردها، گفتگویی انجام دادهایم با سام خسروی فرد، کارشناس و پژوهشگر محیط زیست.
طوفانی از ریزگردها استان خوزستان و شهر اهواز را در بر گرفته شما منشا این ریزگردها را در چه می دانید؟
اصولا ریزگردها از منابع مختلفی ناشی میشوند که میتوانند صنعتی یا طبیعی باشند. تا آنجا که گزارشها نشان میدهد آنچه در ایران اتفاق افتاده یعنی این پدیده هجومی و ناگهانی ریزگرد منشاش صنعتی نبوده است.
در این صورت این پدیده هجومی باید منبعی در طبیعت داشته باشد، آیا مبدا این ریزگردها مشخص است؟
برای این فاجعه طبیعی-انسانی سه منبع و منشا تا کنون مطرح بوده است؛ تعدادی از تصویر ماهوارهای نشان میدهند که از سوریه و عراق نقش عمدهای در یک بازه زمانی مشخص داشتهاند. بیابانها و مناطق خشک شمال آفریقا نیز به عنوان منبعی دیگر شناخته میشوند. مطالعهای که در دانشگاه تهران انجام شده نیز نشان میدهد که منشا ریزگردها منشا تالابی هم داشته است. با این حال برای پاسخ دقیق به این سوال باید مطالعه مستقل و نظاممندی صورت بگیرد.
در گذشه نیز شاهد وقوع این طوفانها بودیم اما به نظر میرسد شرایط وخیمتر شده است، چرا؟
وخامت اوضاع را باید در تغییرات شرایط جوی از یک طرف و کاهش منابع آب و از دسترفتن موانع طبیعی (مثلگیاهان) از طرف دیگر جستوجو کرد. مدلهایی وجود دارند که با بازسازی واقعیت میتوانند با تخمین بالایی تکرار این پدیده را در یک بازه زمانی مشخص (و نه چندان دور) پیشبینی کنند.
راه حل مواجهه با این پدیده چیست؟ آیا در کوتاه مدت و بلند مدت راهی برای حل این بحران زیست محیطی وجود دارد؟
یادمان باشد پدیده ریزگردها یا طوفان گردغبار یا بادهایی که حامل ذرات معلق هستند (مثل باد نَشی در جنوب ایران) سالهاست که وجود دارند. مشکل اینجاست که شدت و تناوب ریزگردها در مقایسه با قبل بیشتر شده است.
راه حل کوتاه مدت اصلا وجود ندارد. پدیدههای محیطی یکشبه ایجاد نشدهاند که بشود یکشبه آنها را درمان کرد. در کوتاه مدت فقط باید نگران سلامت شهروندان بود. باید امکاناتی در اختیارشان گذاشت که کمترین صدمه را از این شرایط ببینند. مثل استقرار تیمهای امدادی، کاهش ساعات ادارات دولتی، راهاندازی سریع دستگاههای تهویه داخل مناطق مسکونی و امثال این.
اما راه حل بلند مدت از این هم دشوارتر است. کاری است زمانبر و البته پرهزینه که خیلی بعید است با شرایط کنونی خاورمیانه به خصوص ایران و عراق و سوریه عملی باشد. باید نسبت به احیای اکوسیستمهای نابود شده و به خصوص از ترمیم اکوسیستمهای آبی از بین رفته اقدامی جدی به عمل آورد. هنوز گمان میکنم این کار شدنی است.
اگر بخواهیم برای دولت و ملت در حل این بحران سهمی در نظر بگیریم، سهم هر کدام چیست؟
واقعیت این است که هم دولتهای ایران و سایر کشورهایی که ریزگردها از آنها ناشی میشود مقصر بودهاند و هم مردم این سرزمینها. دولتها به فکر منافع سیاسی و اقتصادی افراد وابسته به قدرت بودهاند، و مردم نیز به طور عام در پی بهرهبرداری بیشتر از منابع طبیعی به خصوص آب.
در عین حال سهم مردم در این واقعه بیشتر است چون هیچگاه به صورت سازماندهی شده و نظاممند و با روشی استدلالی از حکومتها نخواستهاند محیطزیستشان را حفاظت کند. داشتن محیط زیست سالم بخشی از حقوق بشر است که در کشوری مثل ایران به آن توجه نمی شود به علاوه رسانهها نیز آن چنان که بایسته و شایسته است درباره اهمیت محیطزیست حساسیتزایی و اطلاعرسانی نکرده و نمیکنند.
به هر حال، تنها راه حل برای مساله ریزگردها همکاری دولتها (کشورهای همسایه) و ملتهاست. به این معنی که برنامه بهسازی، منابع و وسایل لازم را دولتها فراهم کنند و مردم نیز با همکاری و مشارکتی جامع، از برنامههایی که حکومتها تدوین کردهاند پیروی کنند. اما گمان نکنم به دلیل عدم اعتماد بین حکومت و ملت –دست کم در ایران- و نیز ضعف و فساد مدیریت در حکومت بتوان ایران را از وضعیت به وجود آمده نجات داد.