اشعار فارسی و شیوه قصه گویی ما برای یکدیگر در فرهنگ اصیل ایرانی بیش از هر چیز دیگر محوریت دارد. افسانههای ما در تاروپود طرحهای فرشهای دستباف عجین شده است. ما در محافل و دورهمی ها شعر میخوانیم و فال حافظ میگیریم. این اشعار را با یکدیگر زمزمه می کنیم. صنعت موسیقی ما غنی است و مملو از سبک های گوناگونی. در ایران اشعار کهن با ۷۰۰ سال قدمت همراه با سبک های موسیقی مدرن خوانده می شوند.
شعر تنها یکی از شیوههای برقراری ارتباط بین افرادی که داخل مرزهای نقشه ایران(گربه) و آنهایی که بیرون از این مرزها در نقاط مختلف جهان زندگی می کنند محسوب می شود تا اینکه بتوانیم تنوع فرهنگی مان را بیان کنیم. در اینجا طیف وسیعی از آلات موسیقی، صداها و سبک های مختلف، غنی و پیچیده ای وجود دارد تا یادآور شود که ایران کشوری تک فرهنگی نیست و چون کشتیای میماند که فرهنگهای گوناگون را در دل خود جای داده است. موسیقی سنتی با خود حس افتخار، هویت و زیبایی بی مانند را به همراه می آورد. موسیقی رسوم و اشعار دیرینه ما از قرن ها پیش ما را زنده و مرتبط نگه می دارد.
ارزش تنوع فرهنگی را میتوان به آسانی در ایجاد سبکهای موسیقی، هنری و شعر و طرب مشاهده کرد. با وجود این همه ما تنها متعلق به گروه هنرمندان و موسیقیدانان نیستیم. برخی از ما مهندس، کشاورز، آشپز و خدمتکار هستیم. حال سوالی که باید از خودمان بپرسیم این است که چگونه میتوان درک مشابه از تفاوت را وارد زندگی پیچیده خود نماییم؟
چگونه میتوانیم با این شرایط بغرنج کنار بیاییم و آن را پذیرا شویم، مثل زمانی که از سبک موسیقی و تنوع غذاهای اصیل خود رونمایی میکنیم؟ ما چگونه میتوانیم تفاوت هایی را که در میان انسان ها وجود دارد با آغوش باز بپذیریم و محترم شماریم؟
ما چگونه میتوانیم تفاوتها و تنوعات فرهنگی خود را از کسانی که به دنبال جداسازی ما هستند باز پس گیریم؟ این همان سوالی است که ما می خواهیم با راه اندازی این مرکز جدید آن را پاسخ دهیم. اسم این مرکز برگرفته از شعر زیبای سعدی است که چنین می گوید:« بنی آدم اعضای یکدیگرند.»
اخیراً استفاده از رسانههای اجتماعی این مسأله را روشن ساخته که برای پذیرش تفاوتها در جامعه مشکلات جدی وجود دارد. نفرت کلامی یا گفتار نفرتانگیز در حال از بین بردن انسجام جوامع فارسی زبان در سراسر جهان است. تبعیض در برابر جمعیتهایی که جزء اکثریت نیستند، اقلیتهای دینی، یهودی ستیزی، نژادپرستی، هموفوبیا و حتی اسلام هراسی آغشته به مکالمات ما با یکدیگر است.
انتشار محتوای تبلیغاتی نازیها و نئو نازیها به زبان فارسی یکی از روش های حمله به ارزشها و جامعهما است. موارد بسیار دیگر نیز وجود دارند که سازمان عرصه سوم با تاسیس مرکز «بنی آدم» در صدد کشف آن است.
ما امیدواریم با پیشرفت مان در این زمینه شما نیز با ما همگام شوید. لطفاً برای دریافت خبرنامه ما عضو شوید.
این تنها یک شوخی (جوک) نیست
شوخ طبعی و یا لطیفه گفتن در ذات خود از قدرت کمی برخوردارند اما سبب عادی شدن ایجاد تبعیض و اقدامات تنفر جویانه می شوند. شناسایی و اعتراض به این موضوع دشوار است. این کار نیاز به تمرین و جرات زیاد دارد.
زمانی که هدف مطلب یا به گفته عامیانه (لُبِ مطلب) سنگینتر از محتوای آن باشد
در این صورت گاهی اوقات ما ایدههای تبعیض آمیز را حتی بدون تشخیص دادن آن منتقل میکنیم. ما در مورد آنچه که میگوییم و یا اینکه چرا آن را بیان میکنیم و یا حتی تاثیراتی را که میتواند روی دیگران بگذارد را نمی اندیشیم. چنین ایدهها و جوکها بخشی از زندگی روزمره ما شده اند.
اگر شما نژاد پرست نیستید با شنیدن جوک نژادپرستانه به یک شخص متعصب تبدیل نمی شوید. اما به هر حال گفتن چنین جوکی کاملاً یک موضوع متفاوت است. گفتن جوک های تحقیرآمیز راهی برای بیان کردن و ابراز تعصبات است. بنابراین اگر در جامعه ای زندگی میکنید که مردم به راحتی از جوک های سکسیستی استفاده میکنند، می توانید مطمئن باشید که در یک جامعه سکسیستی زندگی میکنید. اگر دوستانتان به شوخیهای نژادپرستانه میپردازند، می توانید به طور کامل مطمئن باشید که آنها خود نژادپرست هستند.
به این فکر کنید که دفعه بعد وقتی می خواهید جوکی در مورد عربها، کردها و زنان بگویید، ممکن است برای شما «فقط یک شوخی باشد» اما اینطور نیست. این تعصبی را آشکار میکند که خود شما حتی ممکن است از آن آگاه نباشید.
توجه به این نکته حائز اهمیت است که بدانید گفتن لطیفهها در مورد گروههایی که در جامعه امن هستند مانند پزشکان، کشاورزان، و یا در مورد ایران و یا مسلمانان شیعه آنها را در معرض خطر تبعیض قرار نمی دهد. اما گروه هایی که جایگاه بسیار ناامنی در جامعه دارند و از این مورد رنج میبرند مانند همجنسگرایان، ترنسجندرها، دگرباشان، معلولین و زنان را شامل می شود.
دلیل این امر تعادل قدرت نابرابر است.
جوک گفتن در مورد کسانی که از قدرت کمتری برخوردارند و یا افرادی متفاوت از جامعهي مسلط هستند منجر به خشونت جسمی و تبعیض میشود. مطمئناً این امر را آسانتر میسازد تا ما به جامعهای فکر کنیم که ما را به دو دسته «ما» و «آنها» تقسیم کرده است، که این خود نشانگر خشونت بالقوه و حتی نسل کشی است.
نفرت کلامی در جامعه فارسی زبان
ایران کشور چند ملیتی است که از اقوام، ادیان، گرایش های مختلف جنسیتی، زبان ها و آداب و رسوم مختلف تشکیل شده است. این تنوع منبع قدرت برای شهروندان این سرزمین است. به همین دلیل یکی از راه های سرکوب کردن جمعیت توسط دولت از طریق ایجاد و گسترش تقسیمات بین گروه های جامعه است.
از آغاز تاسیس این حکومت نزدیک به ۴۰ سال پیش، جمهوری اسلامی ایران راه را برای تبعیض و نفرت کلامی هموار ساخته است. جمهوری اسلامی ایران مدتهاست که شکل جدیدی از «اخبار جعلی» را تبلیغ میکند، که این امر موجب انتشار تبلیغات و گفتار تبعیض آمیز میشود و سبب میگردد که روا داشتن ظلم و ستم و به حاشیه راندن اجتماعات یک امر عادی تلقی گردد. جمهوری اسلامی حقوق بشر را نقض میکند و فضای وحشتناک را برای افراد متعلق به جامعه دگرباشان، همجنسگرایان و ترنسجندرها ایجاد میکند. همچنین تبعیض را علیه اقلیتهای قومی و دینی و سایر اقلیتها به شمول کردها، عربها و سنیها، صوفیان، بهائیان و جمعیت یهودیان ایران نهادینه میسازد.
علاوه بر بازداشتها و آزار و اذیت اعضای جوامع اقلیت، سیاست های دولت منجر به مهاجرت های اجباری گسترده اقلیتهای دینی و سایر گروه های مظلوم شده است.
در طول سه سال گذشته نهاد عرصه سوم بر روش هایی که جمهوری اسلامی ایران برای گسترش پروپاگانداهای خود استفاده میکرد، نظارت کرده است.
۱- حمله به حقوق بشر و مدافعان حقوق بشر
۲- ایجاد فضا و فرصت هایی برای گفتار تبعیض آمیز، از جمله انکار هولوکاست
۳- بی اعتبار کردن اقلیتها
۴- تقویت کردن ظلم و ستم سیستماتیک و به حاشیه راندن و آسیب پذیر ساختن جوامع اقلیت.
نفرت، سبک ایرانی
در حال حاضر میزان افزایش نگران کننده فعالیت گروههای آنلاین فراملی که به طور خاص مارک ایرانی نفرت کلامی را ترویج می دهند، وجود دارد. این گروه ها با استفاده از پروپاگانداها حس قوی ناسیونالیسم را ایجاد کرده و با استفاده دقیق از حسابهای کاربری دستکاری شده تاریخ با استفاده دقیق از گزارشات یا تشریحات تاریخی دستکاری شده موجب میشوند تا نژادپرستی، تبعیضات مذهبی و سکسیسم را به عنوان بخش جدایی ناپذیر در فرهنگ ایرانی مشروعیت بخشند. در حالیکه ما هنوز مشخصات چنین گروه های کوچک و بزرگ را آشکار نساخته ایم اما نفوذ و تأثیر آنها را در بحث های آنلاین و آفلاین بارها مشاهده کرده ایم. این امر در تفسیرهای تبعیض آمیز از وقایع تاریخی و نادیده گرفتن و عدم اعتنا به شکایات گروه های اقلیت و بحث در مورد شهروندی تجلی یافته است. به عنوان مثال در تاریخ ۱۰ آبان گروهی که آن را روز کوروش نامیدند، به سمت مقبره کوروش کبیر راهپیمایی کردند و فریاد میزدند: «ما آریایی هستیم، عرب نمی پرستیم.» و «تولدت مبارک کوروش آریایی».و نمونه دیگر ویدیویی از سوء استفاده پلیس از قدرت و اعمال ظلم و تحقیر علیه افغانها در داخل ایران را نشان می دهد.
عرصه سوم همچنین به افزایش تمایلات به تقسیمات قومی از سمت اعضای فرهیخته جامعه نیز توجه کرده است. حتی برخی افرادی که ادعای حمایت از حقوق بشر دارند، در واقع مسیر ایدههای نژادپرستانه را عمدتاً ناخواسته در پیش می گیرند. برخی از این مثال ها عبارتند از:
الف) وجود بحث و گفتگوهای آنلاین و آفلاین در مورد اینکه «چه کسی ایرانی است و یا نیست». این مباحث باعث محرومیت و انزوای بسیاری از اقلیتهای قومی که در مناطق مرزی کشور ساکن هستند میشود.
ب) حمله به محققین، روزنامه نگاران و فعالین جامعه مدنی که به عنوان «مانع» در مسیر سرنگونی جمهوری اسلامی معرفی میشوند.
ج) تهدید جوامع اقلیت که خواستار رسیدگی به جبران خسارت و سوء استفاده از حقوق شان هستند.
این امر برای بسیاری از افرادی که تصوری از وجود تعصب طبیعی در جامعه ایران علیه اقلیتهای قومی و دینی به ویژه در برابر یهودیان و بهائیان دارند، ممکن است تعجب آور نباشد. این تعصب طبیعی نیست، اما به وسیله ابزارهای ارتباطی آشکار و پنهان دولت ساخته شده است.
گروه های مروج نفرت با استفاده از سرورهای مستقر در ایران، بدون کنترل به صورت آنلاین در حال پیشرفت هستند. دولت برنامه طنزآمیزی را آماده باش ساخته است تا از این طریق بتواند مکانی را برای اجرای کارهای روزمره بی رحمانه خود از شبکه تلویزیون دولتی آماده نماید.
صدها مثال از شبه متفکران شیعی وابسته به رژیم وجود دارند که داستانهای قرآنی را به منظور کاشت نفرت در میان هر شخصی که مسلمان شیعه نیست، جعل میکنند. به عنوان مثال در یک گفتگوی ضبط شده، شبه روشنفکری اظهار میکند که «فارسی زبانان پایان دهنده یهودیان خواهند بود.» و ادعا می کند که این مطلب در قرآن نوشته شده است، به فارسی و نه به زبان عربی و همچنین مدعی است که این مورد طبق سنت یهود نیز پیش بینی شده است. این روند بسیار نگران کننده است چرا که ایران کشوری دارای تنوع جمعیت است، از جمله بزرگترین جمعیتهای یهودی و بهائی در خاورمیانه و خارج از اسرائیل در اینجا زندگی میکنند.
- در جامعه کاربرد نفرت کلامی در شعارهای طرفداران تیمهای فوتبال علیه رقیب شنیده میشود. تیمها و باشگاههای هواداران تحت کنترل سپاه هستند و در ایجاد و گسترش گفتار رکیک و منفور نقش بارزی دارند.
گفتار رکیک و منفور هواداران هنگام تماشای مسابقات بین المللی چنان فراگیر شده بود که فیفا در این زمینه برای مجازات تیم های ایران اقدام کرد.
-طنزهای موجود در برنامه های تلویزیونی جمهوری اسلامی با استفاده از زشت ترین کلیشه های نژادی قرن نوزدهم، جوک های نفرت انگیز در مورد سیاه پوستان ایجاد می کند.
-حملات رسمی برای آزار و اذیت بهائیان
-در سال ۲۰۱۷ احمد جنتی یک عضو ارشد شورای نگهبان علناً بر ضد حقوق غیر مسلمانان برای نامزدی در سِمت های محلی صحبت کرد.
براساس ماده دوم کنوانسیون سازمان ملل متحد در مورد پیشگیری و مجازات جنایات نسل کشی اصطلاح نسل کشی را با ذکر اصطلاحات زیر چنین تعریف شده است:
در کنوانسیون حاضر، نسل کشی به معنای هر یک از اقدامات زیر است که با هدف نابود کردن به طور کامل یا جزئی یک گروه ملی، قومی، نژادی یا مذهبی به این ترتیب انجام میشوند:
الف) کشتن اعضای گروه
ب) ایجاد آسیب و صدمه جدی جسمانی یا روحی به اعضای گروه
ج) تحمیل عمدی شرایط زندگی های گروهی که منجر به از بین بردن فیزیکی به طور کامل و یا جزئی شود.
د) وضع کردن معیارهایی که سبب جلوگیری از تولید مثل داخل گروه می شود.
ر) انتقال اجباری کودکان از یک گروه به گروهی دیگر
دکتر گرگوری استنسون (Gregory Stanton) وقت خود را صرف آموزش حقوق بشر و جلوگیری از نسل کشی کرده است. وی در سال ۱۹۹۶ اندکی پس از نسل کشی در رواندا شرحی چند مرحلهای درباره وقوع نسل کشی را به سازمان ملل ارائه داد. این مراحل وابسته به یک مسیر خاص نیستند بلکه می توانند در هر زمان و به هر ترتیبی اتفاق بیفتند. برخی از این مراحل ممکن است همزمان رخ دهند. مهمتر اینکه در طول این مسیر فرصتهایی برای پیشگیری از این وقایع وجود دارند. ما می توانیم از مکانیزمها و نهادهای محلی و بین المللی برای جلوگیری از خشونت استفاده کنیم. ما می توانیم جوامع خود را تغییر دهیم و از طریق راهپیمایی، صنعت هنر، قوانین و اقدامات فردی آن را فراگیرتر و متنوع تر سازیم.
این اسلایدها مراحل لازم را نشان می دهد.
مشخصات: «ما در برابر آنها» یک تقسیم بندی کلاسیک است. این خطر در تقسیم جامعه به منظور سلطه و ظلم بر دیگران به وجود می آید. استنتون خاطرنشان می کند که سلب حق یک گروه از شهروندی یا جلوگیری از راهی برای شهروندی در بسیاری از موارد نشانه نسل کشی پیش آمده است.
اقدامات پیشگیرانه: راه جلوگیری از این امر ایجاد نوعی از تعلق است که فراتر از تفاوتها است. که این میتواند از طریق زبان، ملیت و حتی دین صورت گیرد. جامعه شناسان این روش را به اصطلاح «هویت نازک» Thin Identity یاد میکنند. هویتهای نازک را می توان مانند چترها تصور کرد. اینها می توانند بسیاری از جهات را بدون وابسته بودن به رنگ خاصی از پوست، جنسیت و یا اجداد بپوشانند. هویتهای نازک باعث ایجاد تفاوتها میشوند و اختلافات را به همراه می آورند و آنها را برطرف نمیسازند.
مشخصات: این موضوع با مرحله طبقه بندی همراه است. نمادها برای شناسایی اعضای یک گروه تعریف میشوند که جایگزین انسانیت و شخصیت آن گروه میشود. نمادها به خودی خود زیانبار هستند اما هنگامی که با نفرت یکی شوند هم زیان آور می گردند. شاید مشهورترین نمونه آن ستاره زردی باشد که نازیها ملت یهود را وادار کردند به لباسهای خود بزنند.
اقدامات پیشگیرانه: تنها تصویب قوانین به منظور ایجاد محدودیت در برابر استفاده از نفرت کلامی و یا نمادهای نفرت انگیز کافی نخواهد بود اگر با فشارهای اجتماعی مورد پیگیری قرار نگیرد. جوامع به عنوان یک کل باید در مقابل ترکیبی از نفرت و نمادهای مربوط به آن ایستادگی کنند. آنها باید نسبت به راه کارهایی که در آن نمادهای نفرت انگیز مشهور با نمادهای رمزگذاری شده جایگزین می شوند، هوشیار باشند.
مشخصات: تبعیض اقدامی است به منظور به دست گرفتن قدرت توسط گروه مسلط (اکثریت) با سلب کردن حقوق دیگران. به عنوان مثال سلب حق رای دادن به منظور به دست آوردن تابعیت و یا کار در جامعه. این کار می تواند توسط ابزارهای قانونی و یا عرف حاکم در جامعه انجام شود.
اقدامات پیشگیرانه: استنسون می نویسد: «پیشگیری از تبعیض به معنای توانمند سازی کامل سیاسی و حقوق شهروندی برای همه گروه های یک جامعه است. اعمال تبعیض براساس ملیت، قومیت، نژاد و یا دین باید غیر قانونی اعلام گردد. و این اشخاص میتوانند در صورت نقض حقوق شان از دولت، شرکتها و سایر افراد شکایت کنند.»
مشخصات: انسانیتزدایی فراتر از نامیدن گروههای انسانی با عناوین مختص حشرات و یا حیوانات است. این فرایندی است که باعث میشود که افراد بیشتر خشونت و تبعیض را در برابر یک گروه بپذیرند. ماریان تورسکی، بازمانده هولوکاست در سخنرانی خود در هفتادوپنجمین بزرگداشت آزادسازی آشویتس گفت: «و در اینجا ما شروع به عادت کردن به این ایده میکنیم که میتوانید شخصی را محروم سازید. و اینکه میتوانید کسی را بدنام کنید. و اینکه شما میتوانید کسی را به یک بیگانه تبدیل کنید. به آرامی، به تدریج، روز به روز مردم شروع به عادت به این انگیزه میکنند. قربانیان، عاملین جنایت، شاهدان و آنهایی را که ما تماشاگران مینامیم. همگی شروع میکنند به خو گرفتن به این نظریه در مورد اقلیتی که انیشتین، نلی زاکس، هاینریش هاینه و مندلسون را به جهان بخشید، افراد متفاوت هستند و میتوان آنها را به حاشیه جامعه سوق داد، با این دلیل که آنها غریبه هستند، و میکروب ها را گسترش می دهند و بیماری همه گیر را با خود میآورند. چنین افکار وحشتناک و خطرناک سرآغاز اتفاقات بعدی است.
اقدامات پیشگیرانه: نفرت کلامی مستلزم محکوم کردن از سوی افراد قدرتمند محلی و بین المللی است. افراد قدرتمند با ایدههای انسانیت زدایی، باید با عواقب آن رو به رو شوند که شامل ثبت دارایی ها و پیگرد قانونیشان است. رسانه هایی که باعث ترویج انسانیتزدایی و نفرت میشوند باید بسته شوند.
مشخصات: نسل کشی سازمان یافته است. این ممکن است با اعمال خشونت آمیز آغاز شود که به صورت بی نظم و غیر عمدی به نظر میرسند.
اقدامات پیشگیرانه: تقاضای تحریم تسلیحاتی کشورها و گروه هایی که منجر به نسل کشی (قتل و عام) و انسان زدایی می شوند.
مشخصات: این مرحله با مرحله طبقه بندی در یک مسیر است. افراط گرایان به دنبال منزوی ساختن و ساکت کردن نقطه مرکزی هستند. تا از این طریق مرکز را به سمت افکار افراطی سوق دهند. چند قطبی شدن سبب می شود افراد حتی در صورت اثبات نادرست یا مضر بودن ایده های خود، فروکش کنند. غالباُ این مسئله به همراه گفتمان و بحث «هر دو جهت» انجام می شود. به این معناست که «هر دو جهت» مشکل ساز هستند. به عنوان مثال افرادی که هدف اعمال زیان آور قرار می گیرند به عنوان جهت گیری شناخته می شوند و به سادگی در مورد آنها صحبت می کنند. چند قطبی شدن یک تاکتیکی است که برای تقسیم و جداسازی جمعیت از آن استفاده می شود.
اقدامات پیشگیرانه: از آنجا که افراد میانه رو جز اهداف اولیه هستند، ممکن است به حمایت بیشتری نیاز داشته باشند. گروه های رسانه ای و روزنامه نگاران باید «هر دو جهت» را رد کنند. و همچنین باید در مورد تبلیغات (پروپاگاندا) و قدرت ایدئولوژیک برای قالب بندی یک بحث و مناظره آموزش بیشتری در نظر گرفته شود.
مشخصات: نسل کشی به طرز اتفاقی و تصادفی رخ نمیدهد بلکه از قبل برنامهریزی شده است. اکثر دولت ها و سازمانها به صورت علنی اعلام نمیکنند که قصد دارند همه اعضای یک گروه خاص را از بین ببرند. در عوض آنها در مورد جابجاسازی یا تصفیه و یا برخی دیگر از مفاهیم مرتبط استفاده میکنند.
اقدامات پیشگیرانه: اگر این کار آژیر خطر را صدا در نیاورد و فشار دیپلماتیک را ایجاد نکند، اوضاع بسیار خطرناکتر خواهد شد. استنسون می نویسد: « جلوگیری از آمادهسازی ممکن است شامل تحریم تسلیحاتی و تشکیل کمیسیونهایی برای وادار کردن آنها باشد. و هرگونه تحریک و توطئه که به ارتکاب نسلکشی میانجامد باید مورد پیگرد قانونی قرار گیرد. هر دو جرم طبق ماده سوم کنوانسیون منع و مجازات نسلکشی آمده است. مقامات مسئول اجرای قوانین ملی باید رهبرانگروههایی که قصد قتل عامها و نسلکشی را دارند بازداشت و محاکمه نمایند.»
مشخصات: در این مرحله گروه هایی از مردم از بقیه افراد جامعه جداسازی میشوند و در گتوها و یا اردوگاههای کار اجباری قرار میگیرند. کودکان به زور و اجبار از خانوادههایشان جدا میشوند. ممکن است افراد به زور عقیم شوند یا سقط جنین اجباری انجام دهند. در این صورت اساسیترین حقوق افراد نقض میگردد و قتلهای غیر قانونی (فراتر از صلاحیت قضایی)، شکنجه و محروم ساختن افراد از دسترسی به آب آشامیدنی و مواد غذایی به یک هنجار مبدل میشود.
اقدامات پیشگیرانه: نسل کشی یک وضعیت اضطراری است. امداد مستقیم، همکاری های بشردوستانه و اقدامات دفاعی می تواند به قربانیان کمک کند.
مشخصات: اصطلاح نابودی دقیقاً به همین دلیل استفاده می شود که انسانیت را از بین میبرد. در حالی که ممکن است هدف از بین بردن تمام گروه از یک مردم باشد، در نسلکشی از تجاوز به عنوان سلاح در قتلعام بخش خاصی از یک گروه استفاده میشود.
اقدامات پیشگیرانه: استنسون مینویسد:« در این مرحله تنها مداخله مسلحانه سریع و غافلگیرکننده میتواند جلوی نسلکشی را بگیرد. مناطق امن واقعی یا راهروهای فرار پناهندگان باید با حمایت شدید گروههای امداد مسلح بینالمللی ایجاد شود.»
مشخصات: عاملین جنایت انکار میکنند که به هیچ وجه جرمی را مرتکب نشده اند. آنها اقدامات خود را دفاع شخصی مینامند و از دفاعیات قانونی استفادهمیکنند و واقعیت را مبالغه آمیز میخوانند.
اقدامات پیشگیرانه: گاهی اوقات تنها دادگاههای محلی و تشکیل شوراهای حقیقتیاب و مصالحه کارساز نیستند. دادگاههای بینالمللی برای محاکمه و پاسخگو ساختن عاملین جنایت نسلکشی میتوانند مفید واقع شوند.
سال مخالفت و سرکوب در ایران: چگونه کشته شدن یک زن باعث قیام سراسری شد
عرصه سوم به فمنا و 45 سازمان دیگر در ارائه توصیه هایی به جامعه بین المللی در رابطه با ایران پیوست. این بیانیه یادآور اهمیت حقوق […]
روز و روزگار یهودیان در ایران؛ یک نگاه گذرا
بنی آدم: ادیان مختلف همچون یهودیت، مسیحیت، زرتشت و … در ایران حضوری تاریخی داشته اند. گرچه با ورود اسلام به ایران، رفته رفته پیروان این […]هیچ انسانی غیرقانونی نیست
اقدامی که زندگی بیش از ۸۰۰ هزار نفر از اتباع بدون مدرک افغانستان را که در ایران زندگی میکنند دشوارتر میکند؛ پارلمان ایران لایحهای برای مجازات […]«صدای اقلیتها در ایران» یا «ام ویسز» مجلهای اینترنتی در دفاع از آزادی عقیده
بنی آدم: «صدای اقلیتها در ایران» یا «ام ویسز» مجلهای اینترنتی در دفاع از آزادی عقیده، باور و حقوق اقلیت های دینی و مذهبی در ایران […]