عرصه سوم: مسابقات قهرمانی شطرنج زنان جهان در بهمن ماه سال آینده و به میزبانی ایران برگزار میشود، این اولین بار است که ایران میزبان این مسابقات میشود و این مسئله پیشاپیش واکنشها و حاشیههای متعددی را در شبکههای مختلف اجتماعی، فضاهای ورزشی و در میان فعالین زنان به وجود آورده است. موضوع از این قرار است که «نازی پایکیدزه»، یک شطرنج باز آمریکایی ـ گرجستانی که عناوین استاد بین المللی شطرنج جهان را دارد، هفته گذشته در گفتگویی با روزنامه تلگراف گفته بود که به دلیل حجاب اجباری در مسابقات شطرنج تهران شرکت نخواهد کرد و همچنین خواستار تحریم این مسابقات به همین دلیل شده بود. این اظهارنظر پایکیدزه مورد استقبال بعضی از فعالین حوزه زنان و از جمله کمپین آزادیهای یواشکی قرار گرفت و به سرعت در شبکههای اجتماعی گسترده شد. بدنبال این موج شطرنج بازان دیگری نیز از این موضع دفاع کردند. «کارلا هیردیا» استاد بزرگ اکوادوری شطرنج و قهرمان سابق این رشته در قاره آمریکا هم حجاب اجباری برای شرکت کنندگان را «زیر پا گذاشتن روح ورزش» دانست.
این اظهارنظر اما مخالفان جدیای نیز در همان عالم شطرنج داشت، سوزان پولگار استادبزرگ شطرنج و رییس کمیسیون شطرنج زنان فدراسیون جهانی از اعطای میزبانی به ایران دفاع و تاکید کرد: «من نزدیک به ۶۰ کشور را سفر کرده ام، وقتی که به کشوری میروم که فرهنگ متفاوتی دارد، برای احترام به آنها لباس سنتی آنجا را به تن می کنم. هیچ کس از من نمی خواهد که این کار را انجام دهم ولی من تنها به دلیل احترام این کار را می کنم.»
همچنین میترا حجازی پوراستاد بزرگ شطرنج ایران و قهرمان مسابقات قاره آسیا در سال ۲۰۱۵ نیز مخالفت شدید خود را با این تحریم اعلام کرد و در گفتگویی با روزنامه گاردین گفت که تحریم احتمالی این مسابقات باعث آسیب زدن به وضعیت رو به رشد ورزش زنان در ایران میشود و از آنجایی که زنان ایران هیچ وقت نتوانستند میزبانی مسابقات قهرمانی جهان در دیگر رشته های ورزش زنان را در ایران داشته باشند این فرصتی برای پیشرفت ورزش زنان در ایران محسوب میشود. واکنش مهرداد پهلوانزاده رئیس فدراسیون شطرنج ایران نیز چنین بود که:« ضدانقلابها به دنبال جوسازی هستند تا مسابقات قهرمانی شطرنج بانوان جهان در کشورمان برگزار نشود اما موفق نمیشوند.» از نظر پهلوان زاده این جوسازیهایی است که از سوی کاسپاروف، اسپانسر یهودی تیم بانوان شطرنج آمریکا صورت میگیرد.
به دنبال این اظهارنظرها و صفآراییها، بحث بر سراولویت بندی میان میزبانی ورزش زنان و حق انتخاب پوشش آنان، بالا گرفت. گروهی بر این عقیده اند که راه توانمندسازی زنان در ایران از مسیر تحریمها و ایزوله کردن ورزش ایران و در نتیجه زناناش نمیگذرد و برای پیشرفت زنان و رشد آنان گاهی میتوان این اجبار را نادیده گرفت. به نظر آنان «تحريم قانون حجاب اجبارى» یا «تحريم جمهورى اسلامى ايران» نبايد موجب تحريم فرصتهاى زنان ايرانی شود. در مقابل اما گروهی به حق انتخاب پوشش برای زنان اولویت میدهند و دستاوردهای دراز مدت استراتژی تحریم را ارزشمندتر و قابل توجهتر میدانند.
استدلالهای مطرح شده در هر دو جبهه تا حد زیادی قابل قبول و قابل درک است و شاید آبشخور تناقض موجود را بتوان در نقطه آغاز بحث دانست که این دو بخش غیرقابل چشمپوشی حقوق زنان را در مقابل یکدیگر تعریف میکند. نقطه عزیمتی که باعث میشود نیروهایی که باید در یک جبهه بجنگند در مقابل یکدیگر قرار گیرند. تلاش برای یافتن راه سومی که نقض غرض نبوده و این دو گروه را دوباره بر سر مبارزه برای احقاق حق زنان با هم همراه کند، شاید ضرورت اول جنبش زنان در حال حاضر باشد.