عرصه سوم- النا کاوانی: جنبش سبز 4 سال پس از اعتراضات سال 88، عنوان مجموعه گزارشی از تازه ترین شماره نشریه تخصصی “بنیاد هیفوس” است که در چهارچوب برنامه تحقیقاتی این بنیاد، به گردآوری و انتشار دانش بومی در زمینه جوامع مدنی برای جوامع مدنی در آسیای غربی، خاورمیانه و شمال آفریقا می پردازد . این گزارش که در مقطع پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری منتشر شده است، سه پرسش اساسی را مطرح کرده است. جامعه مدنی چه نقشی را در جنبش سبز ایفا کرده است؟ جنبش چه انتظاراتی را باید برآورده سازد و چه چالشهایی در پیش رو آن قرار دارد؟ عرصه سوم جهت معرفی این منبع پژوهشی، پس از تلخیص بخشهای مهم آن، برگردان متن خلاصه شده را در دو نوبت منتشر می کند.
بخش اول
این مجموعه گزارش دارای سه بخش است. یک دیباچه، یک مقدمه و چند مقاله تخصصی که از سوی شماری از محققان و فعالان مدنی تهیه شده است. هر مقاله به جنبش سبز از یک زاویه و دید راهبردی نگریسته و ارتباط آن را با جنبش زنان، جامعه مدنی و مبارزات مدنی غیر خشونت آمیز نقد و بررسی کرده است. هر نویسنده همچنین با نگاه خاص خویش به موضوع پرداخته است که می تواند نشانگر یک عدم تجانس در جنبش باشد. در عین حال نویسندگان همچنان بر سر دو مسئله اصلی با یکدیگر توافق دارند. نخست اذعان به نقش مهم جامعه مدنی در راه گذار ایران به دمکراسی و دیگر آنکه بسیج اجتماعی برخاسته از جنبش درصدد براندازی نظام سیاسی مستقر نیست بلکه تنها خواهان استقرار دموکراسی است.
بولتن بجای تمجید از جنبش، نگاه عمیقی به چالشهای هویتی و سازمانی آن در مسیری که نیل به دموکراسی پیش رو دارد، داشته است. کاوا حسن مسئول بخش پژوهشهای “بنیاد هیفوس” و عضو شورای نویسندگان این بولتن، با الهام از “مایکل فوکالت” فیلسوف و جامعه شناس برجسته فرانسوی موضوع مقاله وی با عنوان “رویای ایرانیان چیست” را بازنویسی کرده و عنوان “رویای جنبش سبز چیست” را بر آن نهاده است.
به باور نویسنده، پاسخ به این سئوال از منظر راهبردی به ظرفیتهای هویتی،سازمانی و هدفمندی جنبش سیاسی- مدنی در ایران بازمی گردد. از این رو این جنبش تصویر تازه ای است که جایگزین نظم اجتماعی پیشین شده ،ماهیتی متساهل، کثرت گرا و دمکراتیک دارد، برای حال و آینده است و نیاز به باز تعریفی مجدد دارد.
“نما کلاری”، پژوهشگر آزاد و روزنامه نگار، دیگر نویسنده مقالات این مجموعه گزارش است. وی اشاره های متعددی به نقش اساسی جنبشهای مختلف اجتماعی در گذار ایران به دمکراسی دارد. به اعتقاد وی دموکراتیزه شدن جامعه با دمکرانیزه شدن دولت آغاز می شود. به باور کلاری چون جنبش سبز در متحد نگاه داشتن کلیه نیروهای خویش ناموفق بوده است، نظریه پردازان و فعالان باید فرصتهای بیشتری برای یافتن راه حل های دموکراتیک در مسیر گذار به دمکراسی ایجاد کنند. کلاری معتقد است برای ساخت پادزهری علیه بی تفاوتی سیاسی شهروندان، و از سوی دیگر برای ریشه دواندن فعالیتهای سیاسی- مدنی در بطن جامعه ، جنبش باید راه حلی عملی برای سازماندهی گروههای مختلف اجتماعی پیدا کند و این گامی ضروری برای گذار بومی به دمکراسی و تغییرات سیاسی است.
بنابراین فعالان باید راههای غیر خشونت آمیز و خلاقانه را برای فراهم ساختن پذیرش هویتها و اشخاص مختلف با درک از مطالبات متنوع گروههای اجتماعی از طریق گفت و گو و بررسی امکان فعالیت جمعی از طریق توان سازماندهی و بسیج عمومی بیش از یک راه موثر ارزیابی کنند . این راهکار مبتنی بر یک ادبیات جدید است و ماهیت آن متفاوت از روشهای بسیج مردمی است که در انقلاب اسلامی بکار رفته است. به اعتقاد نویسنده، درک و نیل به یک مطالبه مورد اجماع گروههای اجتماعی مختلف، نیل به یک برنامه مشترک اجتماعی و تبدیل آن به برنامه برای کلیه فعالان در جنبش یک موضوع اساسی است… بدین منظور که جنبش سبز چگونه می تواند خود را باز تعریف کند و چگونه باید سایرین را نسبت به پذیرش این تعریف جدید متقاعد سازد.
سهم سازمانهای زنان در جنبش سبز موضوع یکی دیگر از مقالات این بولتن است. در این مقاله “لیلا سعیدی” پژوهشگر و فعال زنان، تجربه جنبش زنان ایرانی را در کمپین یک میلیون امضا تا اعتراضات سال 88 روایت کرده است. بر این اساس، به اعتقاد نویسنده جنبش زنان با جنبش سبز بر سر رسیدن به مطالبات بنیادی خویش ائتلاف کرده و توانسته است خواسته های حقوقی و و فعالیتهای ضد تبعیض بیشتری را در خلال برنامه دموکراتیک مخالفان مطرح کند.
علاوه بر آن، نویسنده به راهبرد دوگانه زنان برای فربه تر ساختن جنبش دموکراتیک اشاره کرده است. این راهبرد به آنان فرصت می داد تا مطالبه گرایی، روش غیر خشونت آمیز، کثرت گرا و غیر ایدولوژیک خود را در چارچوب جنبش حفظ کنند.
نویسنده در حالیکه حضور زنان در اعتراضات اجتماعی را غیر خشونت آمیز و با مفهومی جدید و متنوع از فمینیسم توصیف می کند، معتقد است شرایط اخیر پس از انتخابات 88، جنبش زنان رابه لحاظ راهبردی و سازمانی مورد ارزیابی مجدد قرارداده است. به باور وی سرکوب اعتراضات سال 88 ترس و تردیدهایی را در جنبش زنان بوجود آورده است. پدیده مهاجرت و پناهندگی، توازن شکننده میان سازمانهای زنان را تشدید کرده است. هرچند کندی یا توقف این جنبش با توجه به فشارها و سرکوبهای موجود منجر به زوال این جنبش نشده است. نویسنده توصیه می کند برای اینکه این جنبش زنان زنده و پویا باقی بماند زنان باید تلاش بیشتری برای سرمایه گذاری و ایجاد راهبردهای عملی با هدف افزایش خروجی های فراملی صورت دهند.
متن اصلی این سند از طریق لینک زیر قابل دسترس است.
Download the full report as PDF (1.62 MB)
برگردان به فارسی: محمدرضا سرداری