عرصه سوم – پژوهشگران، کنشگران حقوق بشر وفعالین حوزه زنان در داخل و خارج کشور با انتشار بیانیه ها، مقالات و برگزاری سخنرانیها روز بیست وپنجم نوامبر روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان را گرامی داشتند و نسبت به افزایش روزافزون خشونت بر زنان در ایران اعتراض کردند.
از مسائل مهم مطرح شده در تمام این بیانیه ها اظهار نگرانی وانتقاد صاحب نظران مسائل اجتماعی در مورد افزایش خشونت و تعرض در حوزه خصوصی و اجتماعی علیه زنان در جامعه ایرانی است. آنان با بر شمردن موارد مشروعیت یافته خشونت جنسیتی در قوانین اسلامی، رسمیت یافتن روزافزون تبعیض های جنسیتی درحوزه آموزش و اشتغال و به کار گیری انواع شیوههای سرکوب در مورد فعالان مدنی زن نسبت به عواقب این وضعیت هشدار می دهند.
از جمله مادران پارک لاله در بیانیه خود به تشریح وضعیت اجتماعی زنان در ایران و فعالان زن زندانی به طور خاص پرداخته و خواهان پایان دادن به تبعیضات همه جانبه نسبت به آنان و آزادی همه زندانی سیاسی و عقیدتی شدند. مادران پارک لاله، مادران دادخواه جان باختگان در دوران حاکمیت جمهوری اسلامی درایران هستند. آنان خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی – عقیدتی و لغو مجازات اعدام بوده و هم چنین خواستار محاکمه علنی و عادلانه تمام دست اندرکاران جنایات های انجام شده در سه دهه اخیر هستند.
بیانیه مادران پارک لاله در ایران با پشتیبانی بینالمللی این گروهها منتشر شده است:
حامیان مادران پارک لاله ایران- اسلو
حامیان مادران پارک لاله ایران – ایتالیا
حامیان مادران پارک لاله ایران- دورتموند
حامیان مادران پارک لاله ایران- فرانکفورت
حامیان مادران پارک لاله ایران- کلن
حامیان مادران پارک لاله- لوس آنجلس/ ولی
حامیان مادران پارک لاله ایران – وین
حامیان مادران پارک لاله ایران- هامبورگ
حامیان مادران پارک لاله ایران- نورنبرگ
حامیان مادران پارک لاله ایران- ژنو
در بخشی از بیانیه مادران پارک لاله ( مادران عزادار ایران) با عنوان :
«روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان را به روز دفاع از زندانیان سیاسی- عقیدتی زن در ایران تبدیل کنیم!» میخوانیم که :
«بیست و پنج نوامبر روز جهانی رفع تمامی اشکال خشونت علیه زنان شناخته شده است. انتخاب این روز برای یادآوری فاجعهای است که نمونههای آن بارها در تاریخ ایران و جهان تکرار شده است و برای جلوگیری از تکرار آن باید تلاش کنیم. در این روز آدم ربایی، تجاوز و قتل سه زن به بیرحمانهترین شکل ممکن در سال 1960 به دست سربازان تروجیلو، دیکتاتور جمهوری دومینیکن به وقوع پیوست. این سه خواهر بهنامهای، پاتری، مینروا و ماریا ترزا میرابل، در منطقهای اطراف سانتیاگو در جمهوری دومینیکن، همراه با همسران خود در پشتیبانی از گروه (جنبش ۱۴ ژوئن) علیه حکومت دیکتاتوری رافائل تروجیلو مبارزه میکردند.
اینک خواهران میرابل “خواهران پروانه” در جهان به عنوان یکی از نمادهای مقاومت در برابر دیکتاتوری شناخته شدهاند. نخست در سال 1981 روز 25 نوامبر، سالروز قتل «خواهران میرابل»، بهوسیله فمینیستهای آمریکای لاتین، بهعنوان روز مقابله با خشونت علیه زنان انتخاب شد و سالها بعد مجمع عمومی سازمان ملل در تاريخ 17 دسامبر 1999 طی قطعنامه ای تعيين روز 25 نوامبر به عنوان “روز جهانی مقابله با خشونت عليه زنان ” را تصويب نمود.
خشونت مضاعف علیه زنان در کنار خشونت ساختاری استثمار، هر روز ابعاد گسترده خود را به اشکال متنوع نشان میدهد؛ تجاوزهای دستهجمعی به زنان در کشورهایی مانند افغانستان، عراق، کنگو، سومالی، بوسنی و … قاچاق زنان، مهاجرت اجباری، ترور دولتی و آزار و اذیتهای سیاسی، عقیدتی و دینی، از جمله دستگیری و قتل مبارزان مقاوم زن در جهان.
در ایران، در جامعهای که نیمی از جمعیت خود را به عنوان انسان رسما و قانونا به رسمیت نمی شناسد، تبعیض جنسیتی و جداسازی جنسی از ظریفترین و فراگیرترین شکلهای خشونت علیه زنان بشمار می رود.
سنگسار که عمده قربانیان آنرا زنان تشکیل میدهند، تجاوز، تهدید و تحقیرهای جنسی در زندانها، قتل های ناموسی، ختنه دختران، خرید و فروش زنان و دختران، چند همسری، رواج فحشا تحت عنوان شرعی صیغه، قوانین غیر عادلانه ارث، شهادت، حق طلاق و حضانت فرزند، دستمزد های نابرابر در مقابل کار یکسان، حجاب اجباری… همه و همه تنها بخشهایی از تبعیضهایی است که هر روزه بر زنان ایران تحمیل میکنند.
زندان، شکنجه، تحقیر، تجاوز و کشتار زنان در ایران کم نبوده است. زنان علاوه بر اینکه بایستی به عنوان یک زندانی مقاومت نشان دهند، بایستی به وسطه زن بودن مشکلات عدیده ای را تحمل کنند و زیر بار تحقیرهای بازجو، جامعه و خانواده خرد نشوند. کشتار زنان و مادران باردار؛ تجاوز به دخترکان باکره قبل از اعدام؛ زندانی کردن زنان به همراه فرزندانشان؛ وادار کردن زنان به رعایت حجاب اسلامی؛ شکنجه های قرون وسطایی در تابوتها؛ شکنجه های روانی برای ایجاد فضای گناه آلود و توابسازی؛ شستشوی مغزی با ایجاد عذاب وجدان برای دوری از خانواده؛ وادار کردن زنان به پذیرش ارتباط جنسی با بازجو؛ در انزوا قرار دادن زندانی و مهیا کردن شرایطی برای خودکشی؛ شکنجه زنان و مادران برای گرفتن اطلاعات در مورد خانوادهشان و در نهایت کشتار در خیابانها. این نمونهها در طول حاکمیت جمهوری اسلامی تداوم داشته است و زنان را به وحشیانه ترین شکل ممکن در زندان و بیرون زندان تحقیر کرده، شکنجه داده و کشتهاند. از جمله: زهرا کاظمی، زهرا بنی یعقوب، شیرین علمهولی، پروانه فروهر، ترانه موسوی، ندا آقا سلطان، شبنم سهرابی، هاله سحابی و ….
زنان ما علاوه بر نداشتن حقوق مساوی انسانی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و مدنی، برای دفاع از حقوق طبیعی خود نیز دستگیر و زندانی میشوند.
فعالان جنبش زنان، وکلا، روزنامهنگاران و هنرمندان زیر فشار مستقیم هر روزه رژیم زنستیز جمهوری اسلامی قرار دارند، و در حال حاضر تعداد بسیاری از زنان فعال ایران، از جمله:
نسرین ستوده، بهاره هدایت، مهدیه گلرو، زینب جلالیان، فریبا کمالآبادی، مهوش ثابت، فرشته شیرازی، عالیه اقدام دوست، محبوبه کرمی و ده ها تن دیگر در زندان ها، در بد ترین شرایط غیر انسانی و ضدحقوق بشری به سرمی برند.
از جمله مادران پارک لاله، مادران خاوران، خانوادههای جانباختگان و حامیان آنان نیز همواره مورد اذیت و آزار و بی حرمتی و ضرب و شتم قرار میگیرند و فقط به جرم دادخواهی، حمایت و همدردی، دستگیر و زندانی می شوند و تعدادی از آنان با گذاشتن وثیقه های سنگین و کمرشکن، برای محدود زمانی آزاد می گردند، ولی هر آن در خطر جدی بر گرداندن به زندان می باشند.»
برای خواندن متن کامل این بیانیه از سایت مادران پارک لاله بازدید کنید:
http://www.mpliran.com/2011/11/blog-post_23.html
جمعی از فعالان حوزه زنان نیز در ایران با انتشار بیانیه دیگری در سایت مدرسه فمینیستی روز بیست و پنجم نوامبر را گرامی داشتند. آنان نیز از افزایش خشونت علیه زنان در سطح جامعه و گسترش تبعیض جنسیتی در سیاستها و قوانین جمهوری اسلامی انتقاد و نسبت به ابعاد فاجعه آمیز آن هشدار دادند.
متن کامل این بیانیه را دراینجا می خوانید:
«پروانههای فراموشنشدنی» نهضت مقاومت زنان در ایران
روزجهانی مبارزه با خشونت علیه زنان بزرگداشت روز کشته شدن «پروانه های فراموش نشدنی» کشور دومینیکن است، یعنی سه خواهر میرابل که در نهضت مقاومت کشورشان در مبارزه با دیکتاتوری جان خود را از دست دادند و همین واقعۀ دلخراش سازمان ملل را بر آن داشت که روزی را برای یکپارچه کردن روند مبارزات جهانی با خشونت علیه زنان اعلام کند. ما زنان ایرانی نیز در نهضت مقاومتِ مسالمت آمیز مدنی سرزمین خود «پروانه های فراموش نشدنی» بسیاری داریم: از «پروانۀ اسکندری» تا «پروانۀ صلح» هالۀ سحابی و پروانۀ نسل امروز« ندا آقاسلطان» و… که همگی قربانی خشونتی شده اند که امروز آتش آن بیش از همیشه زبانه میکشد.
نزدیک به دو دهه از مبارزه و مقابله با خشونت در میان فعالان زن ایرانی میگذرد، اما متأسفانه نه تنها شاهد ارادۀ جدی دولتمردان کشور برای کاهش خشونت علیه زنان نبوده ایم، بلکه با اجرای سیاستهای نابخردانه و مردسالارانه، «خشونت خانگی علیه زنان» گاه به حوزۀ قانون نیز تسری یافته و به «خشونت قانونی علیه زنان» تبدیل شده است. برای نمونه، در حالی که روند فزایندۀ تجاوز جنسی و قتل زنان میبایست دستاویزی برای وضع قوانین حمایت کننده از زنان قربانی خشونت جنسی قرار گیرد، متأسفانه خشونتهای کلامی علیه زنان از سوی برخی از مسئولان کشور گسترش می یابد و بی اخلاقی و خشونت نسبت به زنان در جامعه توجیه و به آن دامن زده میشود. گویی دولتمردان به جای اینکه با نقد روشهای ناکارآمد خود در احقاق حقوق شهروندان کوشا باشند، ترجیح میدهند زنان را باعث و بانی گرفتاریها و مشکلات مملکت بدانند و برای اثبات باورشان ترجیح میدهند به عوض رفع نابسامانیها و تبعیضهای حقوقی زنان در قوانین خانواده، همچنان زنان را در نبود حداقل حقوق خود از جمله «حق طلاق» در موقعیتی دردناک قرار دهند به طوریکه راهی به جز بازتولید خشونت علیه خود و همسرانشان نیابند. برنامه ریزان اقتصادی مملکت به عوض آنکه برای کاهش دادن و نهایتا حل معضل خودفروشی و پایین آمدن سن فحشا، که ناشی از گسترش فقر و اجبار اعتیاد است، در صدد ایجاد سیستمهای حمایتی برآیند، کارآفرینی و ایجاد فرصتهای شغلی بیشتر برای زنان را در اولویت قرار دهند، و به تخصیص عادلانه و فراجنسیتی منابع و فرصتهای اشتغال بین شهروندان بیندیشند، متأسفانه با نحوۀ سیاستگذاری و تخصیص منابع کشور موجب به حاشیه راندن هرچه بیشترِ زنان از بازار کار و محرومیت آنان از امکان تامین معیشت شرافتمندانه میشوند.
یا شاهدیم که برخی از مسئولان، به جای ارائۀ راه حلهای بنیادی در جهت رفع مبانی خشونتها و مشکلات گستردۀ اقتصادی و اجتماعی علیه زنان، با برخوردی سطحی و شکلی «لباس زنان» را به معضل و دستاویزی برای اعمال خشونتهای بیشتر علیه زنان تبدیل کرده اند.
متأسفانه این روشها و سیاستهای نادرست نه تنها خشونت علیه زنان را به پنهانترین زوایای زندگی فردی و اجتماعی زنان گسترش داده که سایۀ شومش را بر زندگی کودکان بیگناه و بیپناه که آسیب پذیرترین گروههای جامعه هستند نیز گسترانیده و پیشاپیش نسل آینده را نیز در معرض سقوط و اضمحلال قرار داده است. شعله های سوزان این خشونتها که قلب سرزمین ما را در آتش خود میسوزاند از یکسو در تفکیک جنسیتی، نابرابری و جدایی قهرآمیز زنان و مردان در دانشگاهها و عرصه های عمومی زبانه میکشد، و از سوی دیگر در تفکیک و جدایی قهرآمیز فرهنگ و سرزمینمان از جامعۀ جهانی خود را به رخ جهانیان میکشد . گویی رجحان سیاست «جدایی و تفکیک»– که قهر و خشونت را در درون خود بازتولید میکند– بر سیاست «تعامل و گفتگو» –که در بطن خود مدارا و مسالمت را حمل می کند– بیش از پیش برنظام اندیشه و تصمیم سازیهای «سیاست-مردان» ما جا خوش کرده است. آنان زنان را از مردان جدا میسازند به نیّت اینکه به «گناه» آلوده نشوند، فارغ از اینکه در تعامل و ارتباطی شفاف و برابر میان انسانهاست که روابط انسانی و اخلاقی دست یافتنی و شکوفا میشود. از سوی دیگر، مردمان ساکن سرزمین ایران را از جهانیان مجزا میکنند به نیّت اینکه به «فرهنگ جهانی» آلوده نشوند، فارغ از اینکه در سایۀ مدارا، تعامل و ارتباط با «دیگری» است که فرهنگ «خودی» بالنده و پویا میگردد. اما امروزه قطبی شدن هرچه بیشتر گفتمانهای سیاسی داخلی و جهانی و دامن زدن برخی دولتمردان ایرانی به چنین فضای تنش زایی، نه تنها مسائل و مشکلات زنان ایران را بیش از پیش به حاشیه میراند، بلکه ابعاد خشونت بر زنان و کودکان را نیز گسترده تر میکند.
در مواجهه با چنین وضعیتی است که ما، جمعی از کنشگران جنبش زنان در ایران، بیش از هر زمان دیگر دلنگران افزایش اِعمالِ انواع و اقسام خشونت بر زنان و کودکان هستیم، چرا که به نظر میرسد فضای دوقطبی و خصمانۀ ناشی از بن بست سیاستهای تنشآفرین و خشونت زای دولت-مردان در سطح ملی و جهانی، خطر برخوردهای قهرآمیز و، به تبع آن، گسترش خشونت علیه زنان و کودکان را تا عمیقترین لایه های اجتماعی و سیاسی و خانوادگی امروز و فردای ایران زمین دامن میزند.
به گمان ما، در فضای کنونی، سه نیروی عمده و استراتژیک قادرند به تعدیل این فضای خصمانه و دوقطبی یاری رسانند: گروه های گوناگون مردم در ایران، دولت حاکم بر ایران و جامعۀ جهانی. در این سه نیروی موجود و تاثیرگذار در آیندۀ ایران، هم پتانسیل خشونت و هم ظرفیت «مذاکره و گفتگو» توأمان وجود دارد. از این روست که ما زنان، به مناسبت فرا رسیدن «روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان»، از همۀ «مردانِ سیاست» میخواهیم که به ندا و هشدارهای ما زنان نیز گوش فرادهند و به جای گسترش قطب بندیهای تخاصمی و خشونتآمیز، بر تقویت ابزار و پتانسیلهای گفتگو و مذاکره در هر سۀ این نیروها تکیه کنند. بی شک برای این کار لازم است که از گفتمانهای دوقطبی و متکی بر «حقانیت / عدم حقانیت» و یا ارزشهای دوبُنی (جبهۀ حق و باطل) فاصله بگیریم و بر گفتمان «آشتی و مذاکره و گفتگو در سطح ملی و نیز در سطح جهانی» پای فشاریم. و از همینرو امیدواریم گره کور بحران پیچیدۀ کنونی از طریق شناسایی و بهره بردن از امکانات مذاکره و گفتگوی متقابل بین این سه نیرو گشوده شود. چرا که ما باور داریم راه حل نهایی مشکلات و بن بستهای موجود پرهیز از دامن زدن به فضای خصمانه و خشونتآمیز، احترام به حقوق شهروندان به ویژه زنان و کودکان، پذیرش گفتگو و مذاکره میان مسئولان حکومتی با جامعۀ جهانی در پیشگاه افکار عمومی، پذیرش هنجارها و قواعد بین المللی (که حاصل تجربۀ بشری است) و، همراه با آن، گفتگو و مذاکرۀ شفاف با نمایندگان و رهبران
جنبشهای اجتماعی و سیاسی موجود و نیز ایجاد فضای امن از طریق رفع حصر از رهبران جنبش مدنی، آزادی زندانیان سیاسی و عقیدتی به ویژه زنان و مادران زندانی و فراهم آوردن امنیت لازم برای فعالیتهای آزادانۀ مدنی و گشایش فضای جامعۀ مدنی کشور است.
بی شک فراهم آوردن زندگی شایستۀ انسانی در فضای غیرخشونت آمیز برای زنان و مردان و کودکان و نسلهای حال و آیندۀ کشورمان نه تنها در گرو «اهدافی مصلحانه» که نیازمند روشهایی غیرخصمانه و مداراجویانه در سطح بین المللی و در سطح ملی است و چنین زیست و زندگی آرزوی ماست.
امضاء کنندگان به ترتیب حروف الفبا:
آمنه کرمی
اعظم اکبر زاده
اکرم مصباح
الهه مجردی
بحجت رضایی
بنفشه حجازی
پروین ضرابی
ثریا یوسفی
جمیله محمدی
خدیجه باباییان
دخی دوشا
رخشان بنی اعتماد
روبان تبریزی
زهرا حیدرزاده
زهرا زینالی پور
زهرا میرزایی
ژیلا بنی یعقوب
سارا محمدی
سودابه کمالی
سوسن شعبانی
سونیا ترکمن
شهربانو امانی
شهلا فروزانفر
شهلا لاهیجی
شهین خاک نگار
شهین علوی
صادقه شیردل
صدیقه صیادی
طاهره طالقانی
طلعت تقی نیا
عالیه مطلب زاده
فاطمه گوارایی
فخرالسادات محتشمی پور
فخری شادفر
فخری نامی
فرحناز مینایی پور
فرخنده جبارزادگان
فرزانه طاهری
فرزانه محجوب
فرشته جمشیدی
فریده غایب
فریده فرازکوه
فریده ماشینی
فیروزه صابر
گوهر شمیرانی
لیلا ایپکچی
مریم جان پناه
مریم قدس
مژگان تقی نیا
معصومه دهقان
منصوره حمصیان
منصوره خسرو شاهی
منصوره مسعودی
مینو مرتاضی لنگرودی
ناهید توسلی
نرگس حمیدی
نرگس محمدی
نسرین ملکی
نوشین احمدی خراسانی
نیلوفر کشمیری
وجیهه خوش بین
اسامی جدید امضاء کنندگان بیانیه:
بنفشه جمالی
پرستو اله یاری
پروین سلطانی دولتخانی
جلوه جواهری
سمانه عابدینی
مریم رحمانی
مریم کاویانی
نازنین سام
ناهید کشاورز
نیکزاد زنگنه