مقدمهای بر تجربه شخصی
در یک بعدازظهر آفتابی روز یکشنبه، وقتی برای یک جلسه تمرین سخت اسکواش به باشگاه رسیدم، مربیام کتابی به من داد. او چیز زیادی نگفت، فقط یک درخواست ساده: «لطفاً این کتاب را بخوان و اگر فکر کردی مفید نیست، آن را به کسی بده که ممکن است به آن نیاز داشته باشد.» در شش ماه قبل از آن لحظه، مجبور شده بودم جلسات تمرین زیادی را به دلیل دردی فیزیکی که به نظر هیچ علت واضحی نداشت، لغو کنم. نمیدانستم که این کتاب به من کمک خواهد کرد تا به درک ناراحتکنندهای درباره اثر تروما بر بدنم دست یابم. تابستان ۲۰۱۷ بود که مربیام، مرا با یک کتاب از خواب بیدار کرد.
«بدن به یاد میآورد: مغز، ذهن و بدن در درمان تروما» نوشته دکتر بسل وان در کُولک، کتابی بود که دریافت کردم. در راه بازگشت به خانه با تراموای آمستردام، کتاب را باز کرده و شروع به خواندن کردم. حتی هنوز مقدمه را به پایان نرسانده بودم که متوجه شدم هرگز تروماهایم را جدی نگرفتهام. آنچه بهعنوان درد فیزیکی ساده نادیده گرفته بودم، در واقع نشانهای از تروماهای عمیقی بود که بهطور پنهانی زندگیام را برای دههها تحت کنترل داشتند. اثر تروما بهحدی شدید بود که به PTSD منجر شده بود و من متوجه آن نبودم.
تأثیرات روانی تروما تحت رژیم جمهوری اسلامی ایران
تروما، پاسخ روانی به یک یا چندین رویداد است که به تهدیدی علیه زندگی یا باعث استرس شدید میشود. وقتی یک جامعه بهطور جمعی تجربه تروما میکند —چه از طریق جنگ، سرکوب سیاسی، یا بیثباتی اجتماعی— تأثیرات روانی از افراد فراتر رفته و در بافت فرهنگی و سیاسی آن جامعه رخنه میکند. همانطور که لاوب و آورهان توضیح میدهند: «تروما جمعی میتواند بهطور عمیق بر سیستمهای معنایی که زیرساخت هر فرهنگی هستند تأثیر بگذارد و بهطور بنیادی نحوه ارتباط مردم با یکدیگر، با دولت و حتی با خودشان را تغییر دهد» .
جنبش «زن، زندگی، آزادی» نمونهای قدرتمند از ترومای وارد شده به نسل جدید ایرانیان، توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران، است. این جنبش که پس از مرگ دردناک مهسا امینی شکل گرفت، با رهبری زنان در مبارزه برای آزادی و عدالت همراه بود ولی با واکنش به شدت سرکوبگرانهی رژیم روبرو شد. جوانان و کودکان بسیاری دستگیر و گزارشهای زیادی از تجاوز و شکنجه علیه آنان منتشر شد. این سرکوبها موج جدیدی از تروما را بهویژه در میان جوانان ایرانی ایجاد کرده و فضای ترس و سرکوب مداوم را تثبیت کرده است.
با وجود این چالشها، زنان ایرانی نشان دادهاند که مقاومت و شجاعت فوقالعادهای دارند و حرکات حقوق زنان و عدالت اجتماعی در سراسر جهان را الهام بخشیدهاند. رهبری آنها در جنبش زنان، زندگی و آزادی، گواهی بر قدرت و عزم آنها حتی در برابر سختترین مصیبتها است. با این حال، تروماهایی که توسط رژیم جمهوری اسلامی ایران تحمیل شده، همچنان سایهای سنگینی بر کسانی که در ایران باقی ماندهاند و همچنین بر ایرانیان خارج از کشور انداخته است.
برای کسانی که از چنین تجربیات ترومازایی جان سالم به در بردهاند، تأثیرات روانی میتواند بسیار عمیق باشد. بسیاری از این افراد با اختلال استرسی پس از تروما (PTSD)، اضطراب و افسردگی دستوپنجه نرم میکنند—شرایطی که میتواند بهطور جدی عملکرد روزمره و کیفیت زندگی آنها را تحت تأثیر قرار دهد. بر اساس گزارش انجمن روانشناسی آمریکا (APA)، بازماندگان تروما اغلب دچار فلاشبکهای ناخواسته، اضطراب شدید و دورههای طولانی افسردگی میشوند. این علائم نه تنها روانی هستند، بلکه میتواند بهطور فیزیکی نیز عینیت پیدا کرده و به مشکلات سلامتی مزمن مانند بیماریهای قلبی، فشار خون بالا و سایر اختلالات مرتبط با استرس، منجر شوند.
بدن به یاد میآورد: چگونه تروما مغز و بدن را باز میسازد
تروما تنها یک تجربه روانی نیست؛ بلکه تأثیرات عمیقی بر بدن و مغز میگذارد و به طور اساسی نحوه درک و واکنش افراد به جهان را تغییر میدهد. دکتر بسل وان در کولک در کتاب مهم خود «بدن به یاد میآورد» (۲۰۱۴) توضیح میدهد که چگونه تروما میتواند مغز را بازسازی کرده و پاسخهای فیزیولوژیکی بدن را تغییر دهد. به گفته او، تروما ابتداییترین نواحی مغز، از جمله ساقه مغز و سیستم لیمبیک که مسئول غریزه بقا، احساسات و حافظه هستند، را تحت تأثیر قرار میدهد. این تغییرات میتوانند نحوه پردازش احساسات، واکنش به استرس، و حتی درک احساسات فیزیکی فرد را به شدت دگرگون کنند.
تأثیرات عصبی تروما
وان در کُولک توضیح میدهد که تروما میتواند باعث شود مغز در وضعیت «هایپرآراؤزال» باقی بماند، جایی که پاسخ مبارزه یا گریز بهطور مداوم فعال است. این بدان معنی است که بازماندگان تروما اغلب در وضعیت اضطراب دائمی زندگی میکنند، زیرا مغز آنها بهطور مداوم در حالت آمادهباش برای تهدیدات بالقوه باقی میماند. این هایپرووژیلانس تنها یک حالت ذهنی نیست بلکه یک حالت فیزیکی نیز هست، جایی که بدن با هورمونهای استرس مانند کورتیزول و آدرنالین غرق میشود. با گذشت زمان، این سطوح بالای هورمونها میتواند به مشکلات سلامتی مزمن منجر شود، از جمله بیماریهای قلبی، فشار خون بالا و مشکلات گوارشی.
یکی از تأثیرات عصبی کلیدی تروما تغییر در توانایی مغز برای یکپارچهسازی اطلاعات حسی و حافظهها است. وان در کُولک به این نکته اشاره میکند که تروما میتواند عملکرد قشر پیشپیشانی، بخش مغز که مسئول تفکر منطقی و تصمیمگیری است، را مختل کند. این اختلال میتواند باعث شود که بازماندگان تروما در تنظیم احساسات خود مشکل داشته باشند و حتی در محیطهای غیرتهدیدآمیز احساس امنیت کنند. آمیگدالا، که مرکز تشخیص تهدید مغز است، فعالتر شده و هیپوکامپ، که مسئول زمینهسازی حافظهها است، اغلب کوچک میشود. این عدم تعادل میتواند به حافظههای تکهتکه و مداخلهگر از رویداد تروما منجر شود که میتواند بهطور غیرمنتظرهای ظاهر شود و واکنشهای شدید عاطفی و فیزیکی ایجاد کند.
گذشتهای که تحت تأثیر تروما است
برای درک عمق این تجربه، باید به روزهای پرآشوب انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹ بازگردیم. مانند میلیونها ایرانی دیگر، من نیز در میان موج بیثباتی سیاسی و اجتماعی که کشور را دگرگون کرد، گرفتار شدم. در سن ۱۶ سالگی، با بیرحمیهای غیرقابل تصور رژیم جمهوری اسلامی ایران روبرو شدم و زندگیام بهطور کامل دگرگون شد. از ادامه تحصیل محروم شدم، چندین بار زندانی شدم و تحت حملات فیزیکی وحشتناکی قرار گرفتم. یکی از این حملات چنان شدید بود که بیش از شش ماه در بستر افتادم و بدنم هنوز در تلاش برای بهبود از آن خشونتها است.
اولین بار که مورد حمله قرار گرفتم، تنها ۱۷ سال داشتم و به دنیای خشونت و ترس پرتاب شده بودم. روزی که به ما حمله شد، به کابوسی بدل شد که تا به امروز در ذهنم باقی مانده است. این روز، همزمان با آغاز آنچه رژیم جمهوری اسلامی ایران «انقلاب فرهنگی» نامید، بود؛ روزی که تمامی دانشگاهها برای سرکوب اعتراضات بسته شدند. در شهر کوچک من، تمامی انجمنهای دانشجویی مورد حمله قرار گرفتند. پیش از اینکه به ما برسند، مهاجمان به نقاط مختلف شهر حمله کرده بودند و کل شهر در شوک از خشونت و بیرحمی آنان فرو رفته بود. این مهاجمان، که عمدتاً گروههایی از مجرمان خردهپایی بودند که به انقلابیون تبدیل شده بودند، به کسانی که با عقاید رژیم همخوانی نداشتند و مخالف بسته شدن دانشگاهها بودند، حمله کردند. این گروهها کسانی را که به دنبال آزادی و مخالفت با محدودیتها بودند، به شدت مورد آزار و شکنجه قرار دادند. این فشار دائمی، همراه با شکنجهها و مجازاتهای ظالمانهای که از سوی رژیم اعمال میشد، بخشی از تجربیات ترومازایی بود که تا امروز با من همراه بوده است.
هزینه پنهان تروما
پنهان ماندن تروما به معنای عدم وجود نشانههای ظاهری آن نیست، بلکه نشاندهنده این است که چگونه تروما میتواند بهطور خاموش زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد. همانطور که دکتر بسل وان در کُولک اشاره میکند، «تروما نمیتواند بهطور کامل به زبان آید و بهطور مداوم بهطور جسمانی ظاهر میشود» (van der Kolk, 2014). برای من، این تروما به شکل دردهای مزمن، اختلالات خواب و مشکلات شدید اضطرابی، بروز پیدا کرد که به هیچ درمانی پاسخ نمیدادند. این علائم نه تنها زندگی روزمرهام را تحت تأثیر قرار دادند، بلکه هر نوع احساس امنیت و آرامش را نیز از من سلب کردند.
بهطور مشابه، برای بسیاری از بازماندگان تروما در ایران، تأثیرات تروما به اشکال مختلفی بروز میکند. این تأثیرات شامل بیماریهای مزمن، مشکلات سلامت روان و آسیب به روابط اجتماعی است. بر اساس گزارش سازمان بهداشت جهانی، «بیشتر بازماندگان تروما با اختلالات روانی نظیر PTSD، افسردگی و اضطراب مزمن روبرو هستند و بسیاری از آنها ممکن است به مشکلات جسمانی مانند بیماریهای قلبی، دیابت و بیماریهای گوارشی نیز دچار شوند».
سکوت فرهنگی در مورد تروما
تروما فقط مشکل فردی نیست بلکه بهطور عمیقی با مسائل فرهنگی و اجتماعی در ارتباط است. در فرهنگهای مختلف، بهویژه در جوامع با سرکوبهای سیاسی، بحث در مورد تروما اغلب تابو است. در ایران، به دلیل فشارهای فرهنگی و اجتماعی، بسیاری از افراد با تروماهای خود تنها و بیپناه ماندهاند.
تروما در جوامع سرکوبشده اغلب بهعنوان ضعف یا ناتوانی فردی تلقی میشود. طبق تحقیقاتی از دانشگاه هاروارد، «در فرهنگهای که در آنها خویشتنداری و حفظ ظاهر ارزشهای کلیدی هستند، ممکن است افراد از صحبت کردن در مورد مشکلات روانی خود اجتناب کنند، بهویژه وقتی که این مشکلات به دلیل تروماهای فرهنگی یا سیاسی به وجود آمدهاند.» (Harvard University, 2020).
تروما در تبعید
برای آن دسته از افراد که مجبور به تبعید میشوند، تروما همچنان ادامه دارد. تبعید نه تنها جدا شدن از خانه و خانواده است، بلکه با فشارهای اضافی، ناشی از زندگی در فرهنگهای مختلف و بیخانمانی است نیز همراه میشود. پژوهشهای مختلف نشان میدهند که «تبعید میتواند به احساس جدایی عمیق و دسترسی محدود به منابع حمایتی منجر شود، که میتواند به تشدید احساس تروما و اضطراب منجر شود.» (Refugee Studies Centre, 2021).
برغم اینکه، تبعید میتواند فرصتی برای بازسازی هویت و تقویت قابلیتهای فردی ایجاد کند -بسیاری از تبعیدیها موفق به ایجاد شبکههای پشتیبانی جدید و جستجوی فرصتهای جدید برای زندگی بهتر شدهاند- اما این فرصتها بهندرت بدون هزینههای عاطفی و روانی همراه است و بسیاری از این افراد همچنان با اثرات تروما دست و پنجه نرم میکنند.
تأثیر بر روابط و تعاملات اجتماعی
تروما میتواند بهطور قابل توجهی بر روابط فرد با دیگران تأثیر بگذارد. مشکلاتی مانند اعتماد، نزدیکی عاطفی و توانایی برقراری ارتباط مؤثر میتوانند به شدت تحت تأثیر قرار گیرند. «وان در کُولک» توضیح میدهد که تروما میتواند به مشکلات شدید در ارتباطات اجتماعی منجر شود و میگوید: «افراد ممکن است احساس کنند که نمیتوانند به دیگران اعتماد کنند یا بهطور کامل در روابط عاطفی شرکت کنند.» (van der Kolk, 2014).
تروما همچنین میتواند به مشکلاتی در تعاملات اجتماعی و خانواده منجر شود. افراد ممکن است دچار انزوا و جدایی عاطفی شوند و نتوانند بهطور مؤثر با دیگران ارتباط برقرار کنند. این میتواند به تنهایی و احساس بیکسی بیشتر منجر شود و به طور قابل توجهی کیفیت زندگی فرد را تحت تأثیر قرار دهد.
بار حافظه
تروما بهطور عمیق و ماندگار در ذهن افراد باقی میماند. وان در کُولک به این نکته اشاره میکند که «حافظههای تروما بهطور خاص بهصورت تکهتکه و مداخلهگر باقی میمانند و میتوانند بهطور غیرمنتظرهای ظاهر شوند و واکنشهای شدید عاطفی و فیزیکی ایجاد کنند». (van der Kolk, 2014). این حافظهها میتوانند بهطور مداوم در زندگی فرد دخالت کرده و تجربهی عاطفی و روانی ناخوشایند را بهوجود آورند.
نقش جامعه در بهبود
در مسیر بهبود از تروما، نقش جامعه و پشتیبانی اجتماعی بسیار حائز اهمیت است. برای من، اتصال به دیگران و جستجوی کمک حرفهای بخشی از فرآیند بهبود بود. پژوهشهای انجامشده نشان میدهند که «پشتیبانی اجتماعی و ارتباطات مثبت میتوانند بهطور قابل توجهی در فرآیند بهبود از تروما موثر باشند». (Social Support Research, 2022).
مسیر بهبودی
در طی سالها، فرآیند بهبودی من به سمت شناخت و پذیرش تجربیاتم پیش رفت. من یاد گرفتم که چگونه با تروماهای گذشته مقابله کنم و از آنها بهعنوان بخشی از هویتم استفاده کنم. بهبود از تروما یک فرایند پیوسته است که نیاز به صبر، درک و پشتیبانی مداوم دارد. همانطور که وان در کُولک اشاره میکند، «بهبودی از تروما نیاز به پذیرش و ارتباط با تجربهها و احساسات ما دارد». (van der Kolk, 2014)
جنبش زنان، زندگی، آزادی: مطالعه موردی
در نهایت، میتوانم تجربههای شخصی و بینشهایام را به جنبش زنان، زندگی، آزادی ارتباط دهم. این جنبش که بهدنبال مرگ مهسا امینی بهوجود آمد، نشاندهندهی تلاشهای قابل توجهی برای بهبود و تغییر اجتماعی است. این جنبش، چالشهای عظیم و تروماهای مداوم تحت رژیم جمهوری اسلامی ایران را بهطور مؤثری به تصویر میکشد و تواناییهای مقاومت و شجاعت زنان ایرانی را در برابر فشارها و خشونتها نشان میدهد.
APA. (2017). Post-Traumatic Stress Disorder. American Psychological Association
Harvard University. (2020). Cultural Factors in Mental Health. Harvard University Press.
Laub, D, & Auerhahn, N. (1993). The Treatment of Trauma: A Review. Journal of Trauma & Dissociation.
Refugee Studies Centre. (2021). The Impact of Exile on Mental Health. Refugee Studies Centre Reports.
Social Support Research. (2022). The Role of Social Support in Trauma Recovery. Social Support Research Journal.
Van der Kolk, B. A. (2014). The Body Keeps the Score: Brain, Mind, and Body in the Healing of Trauma Penguin Books.
WHO. (2018). Mental Health and Substance Use, World Health Organization
* هایپرآراؤزال (Hyperarousal) یک وضعیت است که در آن سیستم عصبی فرد به طور مداوم در حالت آمادهباش قرار دارد. این حالت معمولا نتیجهی تجربهی تروما یا استرس شدید است و به طور مشخص شامل علائم زیر است::
افزایش فعالیت سیستم عصبی: بدن به طور مداوم در حالت «مبارزه یا گریز» است، که به افزایش تولید هورمونهای استرس مانند کورتیزول و آدرنالین منجر میشود.
بیدار بودن و تحریکپذیری: فرد ممکن است به راحتی تحریکپذیر شود، خواب دچار اختلال گردد، و به صداها و تغییرات محیطی بیش از حد حساس باشد.
مشکلات تمرکز و حافظه: فرد ممکن است مشکلاتی در تمرکز و به خاطر سپردن اطلاعات داشته باشد.
استرس و اضطراب مزمن: احساسات استرس و اضطراب به طور مداوم وجود دارند و فرد به سختی میتواند آرامش پیدا کند.
هایپرآراؤزال یکی از علائم اصلی PTSD (اختلال استرس پس از سانحه) است و میتواند تأثیرات عمیقی بر کیفیت زندگی و سلامت روانی فرد داشته باشد.
کامران اشتری هنرمند، پژوهشگر و مدافع حقوق بشر است که به بررسی تأثیرات سرکوب سیستماتیک و تروما جمعی پرداخته است. به عنوان یکی از قربانیان جمهوری اسلامی ایران (ج.ا.ا)، کامران اشتری تجربه شخصی خود را با تحقیقات علمی در زمینه تروما و تاثیرات روانی و اجتماعی آن ترکیب کرده است. پژوهشهای او بر این تمرکز دارد که چگونه رژیمهای استبدادی آسیبهای روانی وارد میکنند و مسیرهای دموکراتیک را مسدود میکنند. از طریق آثار هنری و تحقیقات خود، کامران اشتری به تحلیل تاثیرات عمیق خشونت سیاسی بر فرد و جامعه پرداخته و به دنبال ارتقای حقوق بشر و بهبودی در شرایط سرکوب شدید است.