«هر روز، در راه مدرسه، فرح کریمی جوان از خانههای مردمی میگذشت که به امید یافتن کار به تهران آمده بودند. شرایط نامساعد زندگی آنها او را به خشم آورد. او با خود فکر کرد «من میتوانم کاری در این باره انجام دهم وتغییری ایجاد کنم.»
با وجود همهی ناامیدیها، خوشبینی فرح به او کمک کرد راهش را در زندگی پیدا کند. او هم اکنون مدیر اجرایی سازمان آکسفام نوویب در هلند است. کریمی از همان انرژی و خوش بینی در چالشهای روزانه بهره میگیرد.
گفت و گو با فرح کریمی
ما با فرح کریمی در دفترش در لاهه گفتگو کردیم؛ گفتوگویی درباره ی نخستین آگاهیهایش نسبت به نیاز به عدالت اجتماعی، تا دگرگونی در نهادهای بزرگ و همچنین زمانی که او یک عضو پارلمان هلند شد.
تبدیل خشم به عمل
کریمی در همان نوجوانی به طور مستقیم شاهد بیعدالتی بود و این واقعیت تا به امروز به او انگیزهی کار داده است. او میگوید:
«تصور کنید میخواهید کاری برای ریشهکن کردن بیعدالتی انجام دهید. در این میان اگر فکر کنید بسیار خوب، من عصبانی هستم، ناامید هستم، مردم بد هستند و این شرایط هرگز تغییر نمی کند… آنگاه این خشم و ناامیدی به ناتوانی و حتی نفاق و دورویی تبدیل خواهد شد. اما من سعی میکنم خشمم را به عمل مثبت برگردانم. با خود میگویم چه کار میتوانم انجام دهم؟ چه چیز را میتوانم تغییر دهم؟»
کریمی به عنوان مدیر اجرایی «آکسفام نوویب» در هلند، دور دنیا سفر میکند. او هم شاهد ارتکاب اشتباهات در حق انسانها است و هم تلاشهای مثبت برای تغییر. او متوجه شباهت مبارزات قدرت در سراسر دنیا است. در توصیف سفری به سودانِ جنگ زده، او از خشونت افراطی همسایه با همسایه و فرقههای قبیلهای علیه یکدیگر سخن می گوید:
«آنها کارهای مفتضحانهای در حق یکدیگر انجام میدهند، اما در پایان همه چیز به روابط و قدرت پیوند میخورد. بحران، خشونت و نزاع بر سر این است که چه کسی به درآمدهای نفتی دسترسی و یا کنترل دارد. وضع همیشه به همین صورت بوده است. در ایران هم زمانی که انقلاب اسلامی رخ داد، اختلاف بر سر این بود که چه کسی درآمدهای نفتی را کنترل می کند و چه کسی از آن منابع بهره میبرد. سناریوهای مشابهای دائما در بسیاری از کشورها روی میدهد؛ سناریوهایی که همیشه دربارهی قدرت، ثروت و دسترسی به آنها است. آنچه مرا عصبانی میکند دیدن افرادی است که نمیخواهند به مردم نفعی برسانند و همه ثروت را برای منافع شخصی خود به کار میبندند.»
تغییر سازمان
«در اینباره میتوانم کاری انجام دهم. می توانم تغییری ایجاد کنم. »
کریمی پیشتر نماینده پارلمان هلند بود. او زمانی که کار خود را به عنوان مدیر اجرایی در آکسفام آغاز کرد، با تغییرات گسترده سیاسی در هلند روبرو شد. روشن بود آن دوران که دولت هلند به بیخانمانها پتو میداد رو به پایان است. در حالی که تلاشهایی برای متقاعد کردن مقامات دولتی برای پشتیبانی مالی از این سازمان در حال انجام بود، یک گروه در آکسفام، برای کاهش عظیم بودجه آماده میشد.
داشتن پول کمتر به معنی عمل کمتر نبود. این به معنای بازاندیشی چگونگی انجام کار در سراسر سازمان بود. کار تغییر کرده بود. چشم انداز جامعه مدنی تغییر کرده بود. دولت هم تغییر کرده بود. آکسفام خود را در موقعیتی یافت که میبایست از نو خود را تعریف میکرد و نقشی تازه در دنیا برای خود قائل میشد.
فرح کریمی به ما می گوید: «برای ایجاد تغییرات، ما باید میفهمیدیم در دیگر نقاط جهان چه می گذرد.» او اضافه میکند:
«شما نمیتوانید همان کاری را کنید که در چهل یا پنجاه سال گذشته میکردید، زیرا دنیا تغییر کرده و شما هم به دنبال آن باید تغییر کنید. این کاملا منطقی به نظر میرسد. همه این را میفهمند اما باید آن را به واقعیت تبدیل کنند.»
برای سازمانهای بزرگ و جهانی، تغییر بدین معنا بود که ما بفهمیم دیگر یک سازمان اهدا کنندهی کمک هزینه نیستیم. کریمی توضیح می دهد: «باید به این نتیجه میرسیدیم که ما تنها خواهان تغییر نیستیم بلکه بخشی از جامعهی مدنی هستیم و به پشتیبانی از جامعهی مدنی بسنده نمیکنیم.»
یک رهبر چکار میکند؟
پژوهشها نشان میدهد که بهترین رهبران، بهترین پیروان نیز هستند. مگر یک رهبر بدون پیروانش چیست؟ یک رهبرِ بدون حساسیت به پیروی چیست؟ بهترین پیروان، مثبت و پر انرژی و مشتاق به انجام کار هستند، و همچنین به قدر کفایت، آنجا که لازم باشد با دید منتقدانه، مخالفت خود با رهبر را نشان میدهند.
بهترین رهبران همچنین میدانند که چگونه مخالفان را بپذیرند و از آنها یاد بگیرند. کریمی میگوید:
«به عنوان یک رهبر شما باید نخستین کسی باشید که میایستد و دربارهی جهتی که میخواهد برود سخن بگوید. شما به پیرو نیاز دارید، بدون پیرو، شما یک رهبر نیستید. شما باید آنها را به گونهای متقاعد کنید که به تغییری که شما در پی آن هستید باور داشته باشند. جلب موافقت ۱۰۰٪ افراد امکان پذیر نیست و این مورد برای افراد گوناگون متفاوت است اما در هر صورت شما به گروهی منتقد نیاز دارید.»
کریمی توضیح میدهد که داشتن یک تودهی منتقد به معنای پیدا کردن افرادی است که بتوانند هدایت کنند. آنها به پیام و عمل باور دارند. در نتیجه، خواهان تغییراتی سخت هستند که خود اعمال میکنند و نیز میتوانند دیگران را نیز در فهم و پذیرش اقدامات تازه یاری کنند.
یادگیری از سیاست
یک حقیقت واحد وجود ندارد، راههای بسیاری برای رسیدن به هدفتان وجود دارد
فرح کریمی در بین سالهای ۱۹۹۸ تا ۲۰۰۵ که نماینده پارلمان هلند بود آموخت که احترام به روند دموکراتیک با همه سیاستها و قوانین، از وابستگیهای سیاسی مهمتر است. کریمی میگوید:
« به عنوان یک فعال سیاسی در ایران، معتقد بودم آنچه برایش مبارزه میکردم درست است و دیگران اشتباه میکنند. اما سپس به اینجا آمدم، هلند، کشوری ساخته شده بر پایه حرکتهای گروهی است؛ یعنی تنها توافق عمومی در اینجا ملاک است. تنها یک حقیقت وجود ندارد و برای رسیدن به اهداف، راههای بسیاری وجود دارد. باید عملگرا و واقعگرا بود، نه اینکه هر کسی بگوید «این ایدهی من است و تنها راهی است که در پیش خواهیم گرفت.»
هنگامی که او تازه کارش را شروع کرده بود، با همه رویههای سیاسی آشنایی کاملی نداشت. او سعی کرد موضوعی را برای بحث و بررسی به کمیتهی امور خارجی ببرد اما موفق نبود. پس از این شکست، یکی از همکارانش در حزب مخالف به او کمک کرد تا این روند را بهتر درک کند. کریمی به خاطر میآورد: «بعدا او به طرف من آمد و گفت:
«فرح، در مورد محتوا با تو موافق نیستم اما میتوانی جور دیگری انجامش دهی. میتوانی راه دیگری را برگزینی و با استفاده از روندی دیگر این موضوع را مطرح کنی. بار دیگر تاکید میکنم که من مخالف هستم اما تو این شانس را داری».
خدای من! فهمیدیم که او کاملا با محتوای پیشنهاد من مخالف است ولی از کار پارلمانی، و روند دموکراتیکاش استقبال میکند. بنابراین شما ایدهها، دیدگاهها، دیالوگها و برخوردهای گوناگونی دارید و در نهایت به یک جایی میرسید. آن همکار، علیرغم مخالفت با من و حزبم از من پشتیبانی کرد. او گفت من با تجربهام، میدانم چگونه باید بازی کرد و از تو نیز پشتیبانی خواهم کرد تا بتوانی بازی کنی، و بازی را درک کنی، اما باز تاکید می کنم که ما با هم مخالفیم.»
این یک رویداد منحصر به فرد نبود. احترام به روشها و فرایندهای دموکراتیک به معنای یادگیری چگونگی تاثیر بر تصمیمگیری، حتا به عنوان صدای اقلیت است. کریمی میافزاید:
«شما لازم نیست از یکدیگر نفرت داشته باشید. لازم نیست با هم دشمن باشید بلکه میتوانید ایدههای گوناگون سیاسی داشته باشید، اما عرصهای هم وجود دارد که این ایدهها را به بحث بگذارید… زمانی که در پارلمان بودم، این برایم بسیار مهم بود. من رسیدن به توافق گروهی توسط امتیاز دادن و امتیاز گرفتن را یاد گرفتم. اگر در اپوزیسیون هستید و توان ندارید، باید بیاموزید چگونه مانور دهید. این تنها با گفتن اینکه چه فکر میکنید و همه از شما پیروی کنند میسر نمیشود.»
آموزش مصالحه
برای بسیاری، «سازش» یک واژه کثیف است و «باخت»، تسلیم و خیانت را تداعی میکند. مصالحه میتواند کلیدی برای داشتن نفوذ و اعمال تغییراتی پایدار باشد.
کریمی با ابراز تأسف از کمبود مصالحه در بسیاری از اجتماعات و در میان بسیاری از کنشگران، گفتوگوی با ما را به پایان میرساند. بسیاری از مردم بر این باورند که «تنها یک راه برای انجام کارها وجود دارد و آن راه مقابله است …» او میگوید بدون مصالحه، نتیجه حاصل نمیشود. کریمی میافزاید:
«البته من همیشه سازشگر نیستم. گاهی شما به برخورد و مقابله هم نیاز دارید. گاهی به استراتژی متفاوتی نیاز است.»
فرح کریمی به ما میگوید:
«به عنوان یک رهبر شما باید نخستین کسی باشید که میایستد و دربارهی جهتی که میخواهد برود سخن بگوید. شما باید پیروانتان را به گونه ای متقاعد کنید که به تغییری که شما در پی آن هستید باور داشته باشند. جلب موافقت ۱۰۰٪ افراد امکان پذیر نیست و این مورد برای افراد مختلف گوناگون است؛ اما در هر صورت شما به گروهی منتقد نیاز دارید.»
فرح کریمی، با اعتقاد به توانایی خود در ایجاد تغییرات مثبت، حتی در برخورد با ناامیدی، همیشه خوش بین بوده است. او افکارش را در مورد رهبری با ما به اشتراک میگذارد.